جنایت هولناک التضامن
Ehsan AriaNیک صفحه مستند و مصور از کارنامهی حجیمِ قاسم سلیمانی و سپاه پاسداران و خامنهای در سوریه که به کشتهشدن «۳۰۷ هزار نفر از مردم» بهقیمت سرپاماندن حکومت بشار اسد ختم شد.
کمی از جزئیات پرونده جنایت محلهی التضامن
آوریل ۲۰۱۳ اعضایی از واحد اطلاعات نظامی اسد (که حالا میدانیم به شعبه ۲۲۷ اطلاعات دمشق معروف بودند) بیش از ۲۸۰ غیرنظامی را برای اعدام به خرابه های این محله در جنوب دروازه شهر بردند، از جنایات فیلمبرداری کردند و گمان هم نمی کردند که این فیلم ها روزی علنی شود.
مدت زیادی این ویدئوها که در ژوئن ۲۰۱۹ از گوشی تلفن همراه یک تبعه سوری ساکن پاریس درز کرده بود، بررسی و تجزیه تحلیل شد تا مختصات جغرافیایی محل جنایت، تاریخ حادثه و هویت عاملان اصلی حاضر در صحنه این جنایت مستند، شناسایی شود.
این محله در بعضی مدیاهای سوری به "سوریه کوچک" معروفه. علتش هم اینست که هدف موج مهاجرت های مختلف از سالهای قبل، بخصوص بعد از تهاجم اسرائیل در ۱۹۶۷ به بلندی های جولان و خشکسالی سراسری سال ۲۰۰۳ بود که بافتی متنوع از اعراب سنی، علویها، اسماعیلی ها، دروزی ها، ترکمن ها و کردها رو برای یافتن شغل در پایتخت در خودش بتدریج جای داد.
به دلیل همزیستی چنین ترکیب متنوعی از مهاجران، این محله "التضامن" به معنای همبستگی نام گرفت. اما شگفتی جنایت "التضامن" در این است که قاتلان و قربانیان جنایت در واقع هم محلی و همسایگان هم بودند. این محله هم مثل همه جای سوریه با شروع انقلاب در سال ۲۰۱۱، شاهد بروز تظاهرات های خودجوش ضد اسد بود. در ادامه با تحلیل رفتن قدرت سرکوب ارتش اسد در مواجه با قیام شهرها و محلات، سپاه قدس و حزب الله کنترل در تاب سرکوب را با ایجاد و تقویت نیروهایی موسوم به دفاع ملی در سوریه در سال ۹۱، در دست گرفتند.
در اردیبهشت ۱۳۹۰ قاسم سلیمانی و محسن چیذری کنترل عملیاتی اداره کل اطلاعات سوریه را در دست گرفته و تاکتیک سرکوب را تغییر دادند. این همان اتفاقیست که باعث شد "ریاض حجاب" نخست وزیر وقت سوریه پس از جدا شدن از حکومت اسد فاش کند که: "حالا سوریه توسط ایران اشغال شده و فردی که کشور را اداره میکند قاسم سلیمانی ست و نه بشار اسد".
مهمترین فاکتور تغییر شیوه سرکوب این بود که به جای استفاده مستقیم از ارتش، که یک نیروی کلاسیک نظامی بود و قاعدتا در جنگ خیابانی تحلیل میرفت، حامیان اسد در هر محله به شکلی غیر منظم در پوشش نیروهای شبه نظامی تحت عنوان نیروهای دفاع ملی بسیج شوند.
این همان شیوه ای است که ج.ا از ابتدا با نام بسیج محلات در ایران راه اندازی کرده بود و اگر چه اسد از نیروهای شبیحه که عمدتا از اقلیت علویون بودند هم بهره میبرد اما این شعبات جدید عمدتا از ساکنان داوطلب محلات که به حکومت اسد وفادار بودند تشکیل شد.
هر یگان منطقه ای این شعبات از وجود یک کمیسر نظامی سپاه قدس یا حزب الله بهرهمند بود که مسئولیت آموزش و هماهنگی عملیات های محله ای را به عهده داشت. در واقع شعبه ۲۲۷ اطلاعات که این جنایت را رقم زد بخشی از همین شعبات بود. در یکی از ویدئوها دو عامل اصلی با نام های "امجد یوسف" و "نجیب الحلبی" در یک فایل ۴۱ اسیر غیر نظامی محله را با چشم و دستان بسته، یکی یکی در گودالی که از قبل در خرابه های التضامن حفر کرده بودند پرتاب کرده، با AK-47 به آنها تیراندازی کردند و بعد توسط لاستیک هایی که از قبل در گودال تعبیه کرده بودند، جنازه ها را آتش زدند. تاریخ قطعی این ویدئو ۱۶ آوریل ۲۰۱۳ است.
تماشای این ویدئو به هیچ وجه توصیه نمیشود
بررسی ظاهر قربانیان نشان داد که آنها طیف متنوعی از غیرنظامیان بودند. عده ای با لباس کار و ظرفشویی، لباس خانگی یا شلوار جین، لباس ورزشی و حتی پیراهن و شلوار اداری بودند. همچنین نشانه ای از شکنجه در ظاهر قربانیان وجود نداشت که نشان میداد همه آنها بتازگی و احتمالا از خانه یا محل کار یا در حال عبور از خیابان اسیر شده اند.
مثلا یکی از قربانیان پیرمردی است که رو به امجد بنام امام شیعیان قسم میخورد: "تو را جان امام علی نزن" و امجد پس از شلیک به سرش در گودال میگوید: "وای خداحافظ".
در مجموع ۲۷ فایل ویدئویی از این جنایت ثبت شد که حاوی بیش از دو ساعت کشتار به همین شیوه است. در میان قربانیان ۷ زن نیز که محجبه اند حضور دارند و قاتلان درجه خشونت بیشتری را نسبت به مردان در اعدام آنها بروز میدهند. در یک فایل دیگر لنز دوربین روی اجساد کودکان در اتاقی تاریک زوم میشود. از مجموع ۲۷ فایل ۲۸۸ قربانی استخراج شد که با بررسی دقیق تر اکثریت آنها عرب سنی، ترکمن و حتی اسماعیلیون بودند.
گستره سنی قربانیان نیز اکثرا جوان تا میانسال، تعدادی زن و کودک و تعدادی سالخورده تعیین شد. اما این ویدئو ها توسط فعالان مدنی سوری ساکن فرانسه و آلمان و دکتر اونگور پردازش شد تا هویت قربانیان و عاملان اصلی مشخص شود. از آنجا که دو عامل اصلی لباس نظامی متفاوت و بدون نشان و درجه نظامی به تن داشتند مشخص میکرد که این دو نفر از نیروهای رسمی و شناخته شده نظامی نیستند.
بنابراین توسط یک صفحه فیسبوکی تقلبی با هویت دختری علوی و حامی اسد و ساکن خارج از سوریه با اسم فیک "آنا" که از سال ۲۰۱۸ توانسته بود تعداد زیادی از عوامل نظامی و اطلاعاتی اسد را به خودش جذب کند شروع به جستجو برای یافتن قاتلان کردند. در نهایت هویت امجد یوسف را با نام مستعار ابوعلی و زخم افقی روی ابروی چپ شناسایی کردند. برایش درخواست دوستی فرستادند و در بررسی صفحه فیسبوکی او مشخص شد که قاتل دوم جنایت و دوستش "نجیب الحلبی" چند ماه قبل از پیدا کردن امجد در فیسبوک کشته شده اند.
از طریق صفحه جعلی آنا آنها توانستند به بهانه مطالعات جنگ در سوریه او را پای مصاحبه ویدئویی بکشانند. در همان مصاحبه ها بود که مشخص هر دو عامل کشتار خودشان از ساکنان محله یرموک و التضامن و در واقع هم محلی های کشته شدگان بودند و این واحد اطلاعاتی تصمیم گرفته بود به همراه تعدادی از نیروهای دفاع ملی به دلیل اینکه اهالی محله التضامن زمانی از حامیان انقلاب ضد اسد در حومه دمشق بودند و ورود ارتش آزاد را جشن گرفته بوده، بخشی از محله را پاکسازی کنند.
در ادامه در دو مصاحبه طولانی که با تله گذاری برای امجد یوسف انجام شد، اطلاعات زیادی به دست آمد که بیانشون در این رشته نمیگنجه. اما این بررسی خاص نشان داد که همکاری شعبات اطلاعاتی با نیروهای دفاع ملی در محلات مختلف، چگونه به انتقام و پاکسازی غیر نظامیان در مناطق سابقا انقلابی منجر شد.
امجد یوسف میگوید «اگر میتوانم در خیابان یک نفر را بدون اینکه کسی مرا ببیند بکشم، چرا باید او را به زندان بیندازم و به او آب و غذا بدهم و خرج روی دست دولت بگذارم؟ وقتی در حال استراحت هستم و میتوانم توی خیابان بکشمشان، چه مشکلی دارد؟ چرا توی زندان بکشم؟ ترجیح من این است که آنها را هرجا که هستند بکشم و کارشان تمام شود».