THE ECOLOGY OF FREEDOM

THE ECOLOGY OF FREEDOM

@Bo_azady

۱ـ هدف اصلی از انتشار ترجمه‌ی کتاب اکولوژی آزادی، ایجاد گفتمانی نوین در سپهر سیاسی خاورمیانه است. بدون شک ایجاد چنین گفتمانی با شکل‌گیری حوزه‌های عمل اجتماعی ممکن خواهد شد. هر چند کتاب حاضر به‌تنهایی نمی‌تواند دارای چنین تاثیری باشد و مولف نیز دارای چنین ادعایی نیست، ولی کماکان کتاب اکولوژی آزادی را می‌توان یکی از پیش‌نیازهای اصلی در شناخت تمدن و تاریخ آن پنداشت.

۲ـ به صورت خلاصه، مولف در کتاب حاضر استثمار انسان توسط انسان و استثمار طبیعت توسط انسان را نتیجه‌ی ورشکستگی فرهنگی جوامع پیشاتمدن و متعاقب آن برپایی تمدن می‌داند. از این رو، پروسه‌ی شکل‌گیری تمدن را تا پیش از جوامع پیشاکشاورزی رمزگشایی كرده، در این فرآیند به سلسله‌مراتب به عنوان سازه‌ی نگه‌دارنده و بروز اقتدار پرداخته و ادامه‌یافتن حیات تمدن را به خطراتی از جمله نابودی نوع بشر پیوند می‌زند.

۳ـ خاورمیانه زادگاه تمدن و یکی از متلاطم‌ترین نقاط کره‌ی زمین است. در خاورمیانه ساختار‌های قدرت، درگیر فروپاشی و بحران هستند و این بحران‌ها به همراه پیامدهای‌ دردناک خویش به عدم مشروعیت اقتدار و حکمرانی در آن منجر شده‌اند. چاره‌جویی‌های راست و چپ در جهان و خاورمیانه نه‌تنها آرامش را برای خاورمیانه و جهان تاکنون به‌همراه نیاورده‌اند بلکه هرچه بیشتر به بحران مشروعیت اقتدار دامن زده و در سطح کلان با ایجاد مسمومیت‌های ذهنیتی، راه را بر چاره‌یابی‌های خارج از ذهنیت برآمده از تمدن تقریبا مسدود کرده‌اند. طی یک سده‌ی گذشته، نیروهای راست و چپ تمدن پاسخ‌های خویش را در ابعاد جهانی در ورطه‌ی آزمایش قرار دادند و نتیجه‌ی آن، تعمیق هرچه بیشتر بحران تمدن بود. در مقام مقابله‌به‌مثل در سطح جهانی، تلاش‌هایی انقلابی در مکزیک، روسیه، اوکراین و اسپانیا بر علیه نیروهای تمدن صورت گرفت ولی با اتحاد و هم‌دستیی نیروهای تمدن اعم از فاشیسم، کمونیسم و لیبرالیسم، این جانفشانی‌ها ناکام و نابود شدند. هر چند سرکوب، عامل اصلی در ناکامی این انقلابات نبود، بلكه عدم آگاهی همه‌جانبه از بنیان‌های تمدن و نیروهای محافظش برای گذر از آن را می‌توان عامل تعیین‌کننده‌تری برشمرد.

۴ـ پاسخ مناسب برای خاورمیانه جهت دست‌یازیدن به دموكراسی در بعد محلی، می‌تواند حول گفتمان آزادی شکل بگیرد. به عنوان پایه‌ای‌ترین اصل در گفتمان آزادی نباید دموكراسی تحت معانی رایج در تمدن معنا یافته و شکل بگیرد، بلکه دموكراسی باید به معنای نابودی كل روابط و ساختار اقتدار در نظر گرفته شده و با این درک، نهادهای مورد نیاز جامعه برای نابودی و گذار از دنیای کهن با پتانسیل ایجاد مشارکت جمعی انسان‌ها ایجاد شوند. متاسفانه هنوز نیروی اجتماعی کاملا آگاه از منظر رد کامل اقتدار برای قدعلم‌کردن بر علیه تمدن در خاورمیانه وجود ندارد. ولی در صورت شکل‌گیری چنین نیرویی در آن، خاورمیانه می‌تواند راهگشای بروز راهکارهای نوین در بعد جهانی نیز باشد. گفتمان‌های عاری از اقتدار، در صورت تکامل می‌توانند به نیکی از تصادمات و بحران‌های جاری در خاورمیانه و جهان بهره گرفته و به صورت موازی، با ساقط‌کردن تمدن به برپایی دنیای جدید بپردازند.

۵ـ انقلاب سوریه متاثر از بهار عربی آغاز شد و در درون انقلاب سوریه انقلاب روژآوا فوران کرد. انقلاب روژآوا تاکنون درصدد تلاش برای دموکراتیزه‌کردن تمدن در درون آن برآمده است. همین امر باعث شده تا مصیبت‌های ناشی از بقای تمدن همانند انقلابات نابودشده دامن انقلاب روژآوا را بگیرند. یکی از جدی‌ترین مشکلاتی که انقلاب روژآوا با آن درگیر است، معضل چگونگی سازماندهی نوین اجتماعی با تفاوت‌های کاملا ریشه‌ای از اشکال رایج سازماندهی تمدن می‌باشد. عدم گذار از ساختارهای تمدن از قبیل مناسبات بازار، روابط سلسه‌مراتبی مبتنی بر اقتدار و ساختار شهرـ روستانشینی، انقلاب روژآوا را در خطر بلعیده‌شدن توسط نیروهای تمدن قرار داده است.

۶ ـ توهم در کارایی حتی نسبی ساختارهای سلسله‌مراتبی به راحتی می‌تواند هر تحول و انقلابی را به ورطه‌ی ورشکستگی بکشاند. بنابراین، می‌توان عنوان نمود که نهادهای متاثر از تمدن نه‌تنها به حل مشکلات اجتماعی کمکی نمی‌کنند بلکه دامنه و عمق مشکلات جوامع را گسترده‌تر ساخته و خود نیز تبدیل به مشکلی مازاد بر دیگر مشکلات می‌شوند. روابط موجود در نهاد‌های تمدن با اتكا بر روابط سلسه‌مراتبی به درون جوامع تسری می‌یابند و حتی اگر جامعه‌ی برآشفته بر علیه ساختار و نهادهای برآمده از آن، انقلابی را سازمان دهد، به این دلیل که خود نیز برآمده از این ساختار است، نمی‌تواند از این چرخه‌ی رنج که همانا ذهنیت سلسله‌مراتبی اقتدار است رهایی یابد.

۷ـ کتاب اکولوژی آزادی بیشتر به روشنگری درباره‌ی تمدن و فرآیندهای آن تا عصر کنونی پرداخته، ما را در حوزه‌ی عمل تنها می‌گذارد و نقشه‌راهی برای دوران گذار از تمدن و درگیری با نیروهای تمدن ارائه نمی‌دهد؛ تنها در شروع و پایان کتاب به اشاره‌هایی مختصر در رابطه با فرم سیاسی گفتمان آزادی که همان کنفدراسیون کمون است بسنده می‌کند. با تشریح کنفدراسیون کمون که بنیانی قابل گسترش در راستای هماهنگی بین کل و جزء است، از میان‌برداشتن انواع اشکال استثمار توسط انسان ممکن گشته، آزادی می‌تواند معنا یابد و همانند دوران ورشکستگی فرهنگی جوامع پیشاکشاورزی، آزادی بدون دفاع نخواهد بود.

۸ـ در گفتمان آزادی، آزادی محیط‌زیستی عاری از مناسبات بازار، ملکیت، جنسیت و اشکال اقتدار است که مجموعه‌های انسانی در آن با توسل بر میل/ امیال مشترک، به صورت داوطلبانه، برپایی کمون‌های خویش را در دستور کار قرار می‌دهند. نباید فراموش کرد که کنفدراسیون عاری از اقتدار یا همان کنفدراسیون کمون، در درون یا بر روی ویرانه‌های تمدن بنا نمی‌شود. چرا که عناصر سازنده‌ی تمدن زنجیرهایی بر پیکر آزادی هستند. بنابراین، رسالت تاریخی مبارزان راه آزادی، نابودی کامل بنیان‌های تمدن برای هموارساختن بنای کنفدراسیون کمون جهانی است.

۹ـ کتاب حاضر در بعدی دیگر، تناقضات جوامع اولیه‌ی مبتنی بر سلسه‌مراتب را بررسی کرده و چگونگی گذار از جوامع سلسله‌مراتبی به جوامع طبقاتی را شرح می‌دهد. بدون درک این تسلسل تاریخی، رهایی از بنیان‌های تمدن غیر ممکن خواهد بود. لذا پی‌بردن دانش بشری به تاریخ پیشاتمدن و تمدن، نیاز فائق‌آمدن بر دنیای کهن بوده و هر تلاشی در این راستا ارزشمند و مؤثر است.

۱۰ـ انتشار این کتاب آزاد است.

لینک دانلود کتاب : اكولوژی آزادی  THE ECOLOGY OF FREEDOM






Report Page