Rolling Stone

Rolling Stone

http://T.ME/Billie_Eilish_Fp

بیلی ایلیش در ته یک استخره که توسط یه وزنه سیاه بزرگ که به شونه هاش چسبیده نگه داشته شده به زبون ساده تر از خودش لذت نمیبره سوپراستار 22 ساله بهم گفت "من اساساً شش ساعت متوالی خودم رو waterboarding میکردم (غرق مصنوعی یا القای حس خفگی با اب) اگر من به نحوی عذاب نکشم احساس خوبی در مورد کاری که انجام میدم ندارم"

ایلیش یه شلوار مشکی گشاد زیر یه شلوار کوتاه، یه پیراهن دکمه دار روی یک آستین بلند ، یک کراوات راه راه، گرمکن بازو، انواع حلقه های نقره، و یک دستبند با میخ گوت پوشیده اون بارها و بارها خودش رو به مدت دو دقیقه در آب غوطه ور میکنه و نفس خودش رو برای مدت طولانی حبس میکنه در حالی که عکاس ویلیام اون رو زیر یک در چوبی سفید نگه میداره، چشماش در طول این 120 ثانیه کاملاً بازه بدون عینک یا پلاگ بینی که بهش کمک کنه

ما در یک بعد از ظهر سرد و بارانی فوریه در یک سانداستیج در سانتا کلاریتا، کالیفرنیا هستیم آیلیش توسط یک تیم نزدیک به 40 نفر احاطه شده یه استایلیست، تیم منیجرها، و پذیرایی‌کنندگان کنار میزی پر از تنقلات و نوشیدنی‌های زنجبیلی ایستادن مردانی هستن که با استفاده از ماسک اکسیژنی که اون بین شیرجه زدن استفاده میکنه بهش کمک میکنن و یکی از اونا فریاد میزنه "سه نفس دور!" و تا لحظه ای که بیلی زیر اب میره شمارش معکوس رو شروع میکنه

مگی بیرد، مادر آیلیش، عصبی لب استخر نشسته و دخترش رو تماشا میکنه که بدنش هر لحظه ضعیف تر میشه و غواصان با تجربه باهاش دست و پنجه نرم میکنن

دلیل این همه رنج؟ آیلیش در حال فیلمبرداری کاور سومین آلبوم خودش با نام Hit Me Hard and Soft (در 17 مه) هستش

به من میگه: "اگر یک چیز در مورد من وجود داشته باشه اینه که خودم رو برای یه فیلمبرداری توی جهنم میزارم همیشه همینطور بودم و خواهم بود خیلی از کارهای هنری من از جهات مختلف از نظر جسمی دردناک بودن و من عاشقشونم خدایا من برای همین زندگی میکنم"

و حالا بعد از شش ساعت در آب، آلبوم یک کاور داره بعد از اتمام فیلم/عکس برداری، آیلیش می‌ره که ۲۰ دقیقه‌ی تموم توی تریلرش صرف کنه تا بینیش رو فین کنه بعدا بهم گفت "فقط مخاط سفید داشت می‌اومد بیرون، انگار که تموم داخل بدنم از یک ماده چسبنده‌ی لزج ساخته شده بود"

اون به خونه پدر و مادرش میره و روی کاناپه دراز میکشه و متوجه میشه که به سختی میتونه راه بره کبودی هایی روی بدنش مونده گلوش درد میکنه و صحبت کردن براش دشواره

سعی میکنه درد سینوسش رو با شستشوی بینی کاهش بده و موهاشو دوبار میشوره

یه ماسک صورت میزاره و گوش‌هاش رو در سه دوره اول با پراکسید هیدروژن و بعد الکل و بعدش با آب گرم میشوره و میره تا کمی غذای تند بخوره

ایلیش به یاد میاره "همه اینطوری بودن که «باید به خونه برگردی و یه دوش خوب بگیری» من اینطور بودم که «داداش شیش ساعته تو آبم» به هرحال یه بارو دوش میگیره اما نه قبل از اینکه متوجه چیز عجیبی در حیاط خونه پدر و مادرش بشه "من این نورهای رشته ای رو دیدم و هر نوری یک مدار دایره ای به دور هر نور داشت، یک هاله کامل احساس میکردم نئشه و مستم اخه چند روزی بود که نخوابیده بودم گفتم < مامان اینا به نظر تو چه شکلین؟ اینارو تو هم میبینی؟> و اون اینجوری بود که <درمورد چه کوفتی حرف میزنی؟>

اون به رختخواب میره و به مدت 9 ساعت با بدن سرد از حال میره انقدر خوابش طولانی میشه که مگی به اتاقش میره تا مطمئن بشه حالش خوبه، ایلیش به یاد میاره "هیچوقت نشده بود بعد از یه فیلم برداری انقدر حالم بد بشه هیچ وقت تو زندگیم اینقدر درد نداشتم همه برای یه فیلم برداری بود دردش شبیه چیزی بود که اونا راجب زایمان میگن 12 ساعت تحمل درد وحشتناک برای داشتن یک عمر کاوره یه آلبوم، عالی بود میدونی چی میگم؟ "

بزرگ ترین ترس آیلیش توی بچگی آب بود او خاطرات دردناکی از آب داره

مربی شنا که روشش این بود که اون رو زیر آب نگه داره و منتظر بماند تا بیلی "بهش عادت کنه" یا زمانی که در موج سواری اقیانوس داخل اب پرت شد و یک نجات غریق مجبور شد نجاتش بده

اون شجاعت شیرجه زدن رو از دست داد اما برای سال ها همین ایده شنا باعث میشد قلبش دیوانه وار تند بزنه و همچنین بزرگ تر از ترسش از خواب فوبیاش از نهنگه "اوه خدای من چطور کسی میتونه بپذیره که یه نهنگ وجود دارد؟ این چیزا خیلی برام زیادین صداهایی که اونا ایجاد میکنن این چیزا برای من وحشتناکه اوه! وحشتناک."

Report Page