Pulp Fiction
علیرضا جعفراسماعیلینگاهی دیگر به سریال دوستان
سال 1994 پرسروصدا بود. برزیل قهرمان جامجهانی شد. نلسون ماندلا اولین رییسجمهور سیاهپوست آفریقایجنوبی لقب گرفت. فیلم مطرحی چون «فارست گامپ» اکران شد. «شیر شاه» خاطرات کودکیمان را ساخت... و سریال «دوستان» برای اولین بار پخش شد؛ سریالی که با ایدهای ساده حول زندگی شش دوست شکل گرفت. اما این ایده ساده پا را فرا از حد انتظارات گذاشت؛ به طوری که اکنون انتخاب اول هر شخص برای تماشای سریال کمدی «دوستان» است. با این حال درقضاوت این اثر، محبوبیت آن باعث میشود که احساسات بر ما غلبه کند و نگذارد عیبهایش را ببینیم. با دیدی بیطرفانهتر هم آیا باز همه چیز کامل به نظر خواهد رسید؟
«دوستان» مثل بسیاری دیگر از کمدیهای همسبک خود(Sitcom) یک کمدی شخصیت محور است. با این وجود همانند اکثر آنها، «دوستان» نیز شخصیت نمیسازد و تنها شش «تیپ» در سریال دیده میشود؛ تیپهایی که در طول 240 قسمت درتلاشند تا شخصیت شوند، اما به علت نبود انسجام درونی در شخصیت پردازی(نه در خط سیرداستان) هرگز پا را فراتر از تیپهایی که باعث خنده ما شوند، نمیگذارند. شخصیت فیبی را در نظر بگیرید؛ شخصیتی که در فصل اول دروغ نگفتن یکی از اصول اساسی اخلاقی او است، اصلی که اگر ادامهدار میبود میتوانست سنگبنایی برای پرورش شخصیت باشد؛ اما در طول سریال بدون آنکه به مخاطب گفته شود چرا و یا چه زمانی، اصول فیبی در عمل پیوسته دچار تغییر میشود؛ تا جایی که حتی گاهی کاملا برخلاف اصول اولیهاش رفتار میکند و مثلا به جویی چگونه دروغ گفتن یاد میدهد.
«دوستان» میکوشد تصویری از زندگی شش دوست پس از دانشگاه و در تلاش برای استقلال در زندگی را نشان دهد. پس از فارغ التحصیلی بزرگترین دغدغه برای استقلال چیست؟ کار. در طول حدود 88 ساعت سریال چقدر آنها را درحال کار کردن میبینیم؟ سریال این ادعا را دارد که تجسمی از زندگی واقعی است و همین باعث میشود در ذهن ما الگویی غلط از زندگی شکل بگیرد؛ الگویی که به اصطلاح نوعی «رویایآمریکایی» را برای مخاطب تداعی میکند. این الگو که میتوان مانند «چندلر» همواره از زیر کار دررفت اما درآمدی رویایی داشت و درعین حال با دوستان خود وقتگذراند؛ الگویی که نشان میدهد جوانان آمریکایی غالبا درحال تفریح هستند و مهم نیست مشکلات چقدر بزرگ باشند، آنها همیشه با یکدیگر از سد مشکلات عبور میکنند؛ الگویی که نشان میدهد با تلاشی اندک میتوان به موفقیتهای بزرگ رسید. به طور مثال جویی را درنظر بگیرید که در طول 10 فصل مهارتهای بازیگریاش حتی اندکی هم بهتر نمیشود؛ اما با گذشت زمان او از بازیگری بیپول تبدیل به یک ستاره سریال تلویزیونی میشود.
سال 2004 فیسبوک برای اولین بار آنلاین شد، مارلون براندو در بیمارستان فوت کرد، تابلوی«جیغ» به سرقت رفت... و سریال «دوستان» یک بار برای همیشه تمام شد و سنگبنایی شد که برنامههای تلویزیونی به نیرویی غالب در فرهنگ عامه تبدیل شوند. با تمام این تفاسیر هیچ اثری کامل نیست و تنها مسئله زمان است تا اثر، عیوب خود را بروز دهد. در این میان شاید «دوستان» اثری باشد که با گذشت زمان مشکلات کمتری نشان دهد؛ اگر ما هم دست از الگوسازی برداشته و آنرا وسیلهای برای دقایقی تفریح ببینیم.