Part

Part

Eshq khod sakhte

اینجا پایان رمان منه‌. پایان بخشی از زندگی من. حالا لازم دونستم یکم توضیحات بدم. من یه آدم معمولی هستم با کلی اشتباه و تصمیم نادرست. اما مسلما خوندن اشتباهات من به شما کمک می‌کنه دید باز تری داشته باشید و تو انتخاب هاتون تجربیات منو استفاده کنین. 

منو بهرام دو سال بعد ازدواجمون بچه دار شدیم. بچمون الان ۲ سالشه. هنوز رابطه هامون مثل قبله و اتاق بچه و پرستارش کاملا سمت دیگه خونمون هست 

بازم دلمون بچه میخواد 

اما یکم از نظر جسمی من ضعیف شدم و تصمیممون برای ۲ سال آینده است.

من هیچوقت مهرداد رو دوست نداشتم. اما چون تو زندگیم اولین پسر خوش تیپ و کار بلد بود توهم دوست داشتنش رو داشتم 

در حالی که اون حتی ارزش دوست داشته شدن رو نداشت.

شاید کسی به زبون بهتون بگه شما خاص هستین یا دوستتون داره

اما مهم رفتارشه که با رفتار ثابت کنه براتون ارزش قائله 

مثل مهرداد ها زیادن 

به زبون حرفی بزنن

در عمل اما خلافش ثابت کنن

بهرام هنوز راجع به این رابطه چیزی نمیدونه 

نمی‌خوام هم بدونه

مهرداد بعد اینکه دید من حاضر نیستم هیچ رقمه برم سمتش بیخیال شد و رفت دنبال دخترهای دیگه 

حتی یکبار دیگه هم از من خبر نگرفت 

هنوز پیش سام میریم مشاوره 

احتمال دو قطبی شدن بچمون هست و اونو از الان چکاب میکنیم هم با مشاور کودک هم از نظر هورمونی و خونی .

همه ما جایی که هستیم حاصل تصمیمات خودمونه 

حالا چه تصمیماتی که گرفتیم 

چه تصمیماتی که نگرفتیم!

هر دو حاصل رفتار ماست و جایگاه امروز مارو میسازه

پس کسی جز ما تو زندگی ما مؤثر نیست. امیدوارم تصمیمات درستی بگیرید


Report Page