Part

Part

Eshq khod sakhte

#عشق_خودساخته♥️ 

#پارت_564


مردد بودم

بهرام کلافه نگاهم کرد 

سری تکون دادم یعنی آره 

میخواستم تنها با سام حرف بزنم

اونم یادداشت کرد و گفت

- تا فردا یه لیست بنویسید برام از نگرانی هاتون

هر چیزی حتی بی ربط به قضیه

هر دو گفتیم باشه و خداحافظی کردیم

از مطب که خارج شدیم بهرام گفت 

- تو چرا میخوای سام رو ببینی

آروم گفتم

- همینجوری

بهرام عصبی گفت

- برای همینجوری من ساعتی فلانقدر باید حق مشاوره بدم دیبا

نگاهش کردم و گفتم 

- ببخشید... میخوای کنسل کن... من فقط میخواستم با سام حرف بزنم که راهنمائیم کنه رفتارم باعث ناراحتی بیشتر تو نشه 

از حرفم اخمش تو هم رفت

شاکی گفت 

- لازم نکرده 

سوار ماشین شد و در کوبید 

واقعا بهم ریخته بود

برعکس همیشه که بعد مشاوره می‌رفتیم دور می‌زدیم 

مستقیم رفتیم خونه

من چون فکر میکردم بازم بیرون غذا میخوریم چیزی حاضر نکرده بودم

بهرام تا رسیدیم گفت

- شام چی داریم؟

- چی دوست داری درست کنم

یهو شاکی گفت 

- الان ۷ شب چی میشه درست کنی جز حاضری!

با این حرف برگشت سمت در و گفت 

- میرم داروخونه شام حاضر شد پیام بده

منتظر نموند من جواب بدم و در کوبید و رفت 

آهی کشیدم و نشستم رو کاناپه

خدایا...

الان دقیقا بهرام چشه

می‌دونم مشکل داره 

می‌دونم دست خودش نیست

اما تحملش برام سخته

تو واتس آپ به سام پیام دادم 

- بهرام خیلی عصبیه چطور یکم آرومش کنم

زود جواب داد 

- تو که دیگه باید خوب بدونی چی بهرام آروم میکنه؟!

نوشتم چی؟!

سام به انگلیسی نوشت 

- a hardcore sex

که ترجمه اش میشد یه رابطه خشن و طولانی


( نویسنده آرام

خرید فایل کامل از کانال رمان های خاص )

Report Page