PART 83

PART 83

ROSE

#پارت_83

الیو:


احساس کردم این بهترین سکسی بود که توی زندگیم داشتم اما حرفی نزدم روی تخت دراز کشیدم که الکس کنارم اومد دراز کشید و شروع کرد به نوازش کردن موهام کاری که توی این چند وقت فهمیده بودم که توش تبحر زیاد داره...

توی بغلش کشیدم و اروم کتار گوشم پچ زد :

_به زوری از اینجا خلاص میشیم قول میدم روباه خوشگم

و بوسه ای روی موهام کاشت این دل لعنتی بد جایی داشت میلرزید اون یه ابزار بود اما الان با حرفاش دلم میخواست تا ابد کنارش باشم



الکس:

واسه اینکه بتونم بیشتر کنارش باشم صبحانه رو که خدمتکار می‌آرود ازش میگرفتم و خودم واسش می‌بردم و به محض دیدنش بغلش میکردم و میبوسیدمش من واقعا شیفته این روباه برفی شده بودم شیفته این زیبایی بی اندازه.....


جوزف توی جلسه ای که امروز گرفته بود گفت که قراره به مدت تقریبا دو هفته بره یه مسافرت که یهو پیش اومده و چون نمیتونه الیو رو با خودش ببره دو گروه از بادیگردا توی عمارت می‌مونن و دو گروه هم همراهش میرن این بهترین فرصت واسه نقشه کشیدن واسه فرار و البته بهترین زمان واسه کنار الیو بودن بود....

بعد از رفتن جوزف با الیو وارد اتاقش شدیم بعد از کلی بوسیدنش بهش گفتم:

_خب از کجا میخوای شروع کنیم؟

Report Page