No Execution

No Execution


جلیل احسانی

اسمش جلیل احسانی بود ؛تنها پسر خانواده؛متاهل و پدر سه فرزند …

آخرین باری که دیدمش یادم نمیاد؛شاید چند سال قبل مهاجرتم؛توی یه عروسی بود که دیدمش؛اما با همین لبخندبود ؛همون لبخندی‌که توی آخرین لحظات اعدامش در ویدیویی ازش منتشر شد ه بود.

جلیل با سن کمش چون پدر نداشت سرپرست چند خانواده بود؛ برای تامین مخارج خانواده با یه ماشین مسافرکشی میکرد؛تصادف میکنه

پاش از چندجا میشکنه و به قول فامیل مدتی کامل میفته تو رختخواب؛چند دفعه عملش کردن خوب نشد؛میگفتن شهرستان بردنش هم پول زیادی میخواسته که نمیتونسته بپردازه ؛بعد یه مدت تحت فشار زیاد اقتصادی مجبور میشه با همون حالت که هنوز پاش به قول دوستاش لنگ بود از سر نداری یکی دیگه بهش ماشین ومواد داده که ببره شهرستان بخاطر چندرغاز؛که تو مسیر گیر میاد.

،اولین بارش بودمیگفته؛همین یه بارو میبرم یه پولی دستم بیاد بتونم کاری بکنم؛اما بخت با آدمهایی مثل جلیل هیچوقت همراه نیست؛خانواده حتی توان گرفتن وکیل نداشتن؛به هر دری زدن نشد؛ یعنی وقتی پول وپارتی نداشته باشی وقتی که باید افرادی باشن که به جای اون مافیای مواد؛طناب دار رو گردنشون بندازن؛قرعه به نام جلیل افتاد؛ بهش گفته بودن اگر قرآن رو حفظ کنه عفو میخوره؛شروع کرده بود به حفظ قرآن؛سه جزء از قرآن روحفظ کرده بود هم خودش هم خانواده اش خوشحال بودن که حداقل اگر تخفیف نخوره؛ ولی تا زمان حفظ کامل قرآن بهش مهلت میدن؛اما خبر نداشتن جلیل بلوچ بود؛وخون بلوچ حتی اگر در قوانین اسلامی خودشون اگر حافظ قرآن هم باشه از آب ارزانتره؛جلیل اما امیدوار بود وتا لحظه بردنش به قرنطیه لبخند میزد و منتظر بخشش ویا عفو ویا شایدم معجزه…

اما هیچکدوم شامل حالش نشد؛جلیل با کلی آرزو در دل و با خنده ای بر لب به دار سپرده شد.


از صبح تلاش میکنم که دردی که از اعدام جلیل ویحیی که اونم هم محله ای و دوست جلیل بود ؛بر جانم نشسته رو کنترل کنم؛اما چهر ه هاشون؛کلماتشون وامیدشون قلبم رو مچاله کرده…


ولی من یه چیز رو امروز مطمنتر از قبل شدم از اینکه تا نفس دارم نباید دست از مبارزه علیه حکومت اعدامی

خامنه ای ضحاک بکشم؛ و تا زمانی که قاتل جلیل ها ویحیی ها؛ تا زمانی که خامنه ای واراذلش رو پای میز محاکمه نبینم سکوت نخواهم کرد؛چرا که سکوت هر کدام از ما شریک شدن در این جنایتی است که هر روزه توسط این حکومت ضحاک اتفاق میفته.


قسم به خون تو «جلیل»؛قسم به لبخندها و امید ومظلومیت تو «یحیی» که تا نفس آخرم هیچ چیز نمیتونه باعث بشه که از مبارزه برای عدالت برای خون شما که ناحق ریخت دست بکشم.

Report Page