حزب دموکرات پشت طبقه کارگر را خالی کرد؟

حزب دموکرات پشت طبقه کارگر را خالی کرد؟

مجید شیعه علی

بررسی تحلیل سندرز از شکست دموکرات‌ها در انتخابات


برنی سندرز از رهبران چپ‌گرای حزب دموکرات ایالات متحده پس از شکست این حزب در انتخابات اخیر ریاست جمهوری این کشور، در یک موضع‌گیری جنجالی مطرح کرد: «شکست حزب دموکرات که طبقه کارگر را رها کرده بود نباید برای کسی مایه شگفتی شود چرا که حالا این قشر کارگر بود که به آنها پشت کرد.» او معتقد است دموکرات‌ها نتوانسته‌اند به خوبی مطالبات پایگاه اجتماعی طبقاتی خود را نمایندگی کنند و رای طبقه کارگر که بطور سنتی به سبد دموکرات‌ها که وعده بازتوزیع اقتصادی بیشتر می‌دهند می‌رفته، حالا دارد به سبد جمهوری‌خواه‌های محافظه‌کار می‌رود. به نظر می‌رسد بنابراین استدلال، سندرز انتظار دارد دموکرات‌ها بر بازتوزیع اقتصادی و‌ حمایت از اقشار ضعیف بیشتر تاکید کند. اما این نگاه تا چه میزان می‌تواند درست باشد.

به نظر می‌رسد بر خلاف نگاه آقای سندرز، این مسئله بیش از یک اشتباه تاکتیکی کوتاه مدت حزب دموکرات ایالات متحد است. رونالد اینگلهارت در کتاب جدیدش با عنوان «انقلاب فرهنگی» به یک تغییر اساسی در علل رای‌‌دهی مردم در جوامع توسعه‌یافته اشاره می‌کند. در یک بررسی گسترده مواضع احزاب سیاسی اروپایی، به نظر می‌رسد در چند دهه اخیر مسائل غیراقتصادی نسبت به مسائل اقتصادی بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است.

و از سوی دیگر در همین بازه زمانی، میزان تناسب رای‌دهی طبقاتی به احزاب چپ و راست نیز کاهش چشم‌گیری داشته. به این معنا که دهک‌های پایین اقتصادی بیشتر به راست‌گراها و دهک‌های بالای اقتصادی بیشتر به چپ‌گراها رای می‌دهند. در واقع تغییرات این دو نمودار نشان می‌دهد که ما با یک تغییر مستمر در طی چندین دهه مواجه هستیم که صرفا منحصر به ایالات متحد نیست.

فرانسیس فوکویاما در مقاله خود در سال ۲۰۲۰ به بررسی تغییرات سیاسی در سطح جهانی در طی سه دهه گذشته پرداخته و بعنوان یکی از محورهایی که دچار تغییر شده، به مفهوم چپ و راست سیاسی اشاره می‌کند. او مطرح می‌کند: «تغییر محور از اقتصاد به سمت هویت، موجب بازآرایی طیف چپ و راست در دموکراسی‌های پیشرو شده است.» و تشریح می‌کند مفهوم چپ از حمایت اقتصادی از طبقه کارگر به دفاع از گروه‌های هویتی خاص مانند اقلیت‌های نژادی، مهاجران، زنان، افراد دارای معلولیت، اقلیت‌های جنسی و… تغییر کرده و همچنین، احزاب محافظه‌کار قرن بیستم که از بازارهای آزاد و حقوق فردی دفاع می‌کردند، اکنون بر هویت ملی مبتنی بر نژاد تاکید می‌کنند. از نگاه او این تعریف جدید از راست‌گرایی مورد حمایت پوتین بوده و از او با عنوان «مربی پوپولیست‌های محافظه‌کار» در دنیای دموکراتیک یاد می‌کند. اما این تغییر چطور ایجاد شد؟

در طول قرن بیستم، دهک‌های پایین اقتصادی در کشورهای توسعه‌یافته بیشتر پایگاه رای احزاب با گرایش چپ بودند و این احزاب شعارهای برابری‌طلبانه می‌دادند. مصداق این برابری‌طلبی در اقتصاد، بازتوزیع اقتصادی بود، در مسائل جنسی برابری زن و مرد بود، در مسائل قومیتی، حمایت از اقلیت‌ها و مهاجرین و … بود. در سال ۱۹۵۹ مارتین لیپست در مقاله‌ای گرایش‌های سیاسی طبقه کارگر را مورد بررسی قرار می‌دهد؛ او با بررسی نظرسنجی‌های مختلف در جوامع گوناگون به این جمع‌بندی می‌رسد که نوعی تناقض در گرایش سیاسی طبقات اجتماعی مختلف وجود دارد.

بنابر بررسی‌های او، طبقه کارگر از موضع اقتصادی جریان‌های چپ در زمینه اقتصادی حمایت می‌کند اما در خصوص شکاف‌های قومی، جنسی، مذهبی و … به محافظه‌کاران گرایش دارد و این قشر، عمدتا حامیان اصلی محدود کردن مهاجرت هستند و حتی گاهی پیوندهای آن با کلیسای کاتولیک بر مطالبات اقتصادی هم اولویت پیدا می‌کند و از محافظه‌کاران حمایت می‌کنند. این به صورت عکس هم صادق است، هر چند افراد با سطوح بالاتر تحصیل و درآمد با بازتوزیع اقتصادی همدلی چندانی ندارند اما در سایر زمینه‌ها برابری‌طلب هستند. به طور مثال، با ارائه جدول‌هایی میزان حمایت از آزادی‌های مدنی در میان اقشار مختلف را ارائه کرده و نشان می‌دهد کشاورزان و کارگرانِ یدی، کمترین میزان مدارا را دارا بودند. همچنین وقتی به سراغ بررسی آزادی‌های سیاسی می‌رود، کارگران بیش از چهار برابر کارمندان دولتی، نظام سیاسی تک حزبی را در برابر نظام سیاسی چند حزبی ترجیح می‌دهند.

بنابر مقاله لیپست، این تناقض از ابتدا در درون این دو گرایش وجود داشته است. اما چند عامل کمک کرده در میان اقشار مختلف مسائل هویتی، اجتماعی و فرهنگی برجسته‌تر از مسائل اقتصادی شود. عواملی مانند جهانی شدن، افزایش میزان مهاجرت، ظهور اینترنت و شبکه‌های اجتماعی و در نتیجه کاهش سرمایه اجتماعی و… همگی کمک کرده یک تناقضِ موجود در گرایشِ طبقات اجتماعی و احزاب سیاسی منجر به یک چرخش مفهومی شود. در واقع این‌طور به نظر می‌رسد آقای سندرز یک تغییر دورانی و جهانی را به پای تاکتیک‌های یک حزب سیاسی نوشته است.


Report Page