جایگاه نهضت آزادی در تاریخ سیاسی تشکلهای اسلامی منطقه
محسن آرمین![](/file/99db2026adcf692124295.jpg)
برای ارزیابی یک نهاد سیاسی باید بیش از مواضع و فعالیتهای مختلف آن در قبال مسائل گوناگون و در فراز و نشیب تحولات در نگاه کلان، نقش و تاثیر این نهاد را در تاریخ سیاسی کشور و جامعه بررسی کرد. در این بین به چند نکته که در تاریخ فعالیت حزبی ایران، نهضت آزادی را از دیگر احزاب متمایز میکند، اشاره کنم. طبعاً عرایض بنده در حد یک ایده و صرفاً براساس مطالعات شخصی درباره تاریخ معاصر ایران و کشورهای خاورمیانه و شبهقاره است اما میتواند موضوع یک پژوهش در حوزه تاریخ سیاسی بشود.
در سالهای میانی قرن گذشته یعنی از دهه 20 تا دهه 60 شاهد پدیده سیاسی نوظهوری در کشورهای منطقه هستیم و آن شکلگیری احزاب اسلامی است. از زمان بیداری مسلمانان از اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم ما شاهد تحرک و پویایی سیاسی در جوامع مسلمان هستیم اما اولین احزابی که در این جوامع شکل گرفتهاند احزاب ناسیونالیست بودند و بعد از چند دهه احزاب مارکسیستی هم در این جوامع شکل گرفتند.
اساساً حزب در کشورهای عربی و مسلمان در این دوران با الهام از جوامع اروپایی شکل گرفته بود و بستر و زمینه اجتماعی در این کشورها که به پیدایش احزاب انجامید، ضعف دولت عثمانی و رشد گرایشهای ناسیونالیستی و استقلالطلبانه بود. به استثنای مسیحیان احزاب ناسیونالیستی در کشورهای عربی در ابتدا مشی سکولار و به قول عربها «علمانیت» داشت اما با اسلام معارضهایی نداشتند و اسلام را دینی-عربی میدانستند و از این حیث باور به اسلام را مغایر با هویت ناسیونالیستی عربی خودشان نمیدانستند.
مثلاً ما در مصر شاهد شکلگیری حزب وطنیه و حزب وفد که هر دو ناسیونالیست و سکولار هستند، بودهایم که توسط شخصیتهایی پایهریزی شده که عمدتاً مسلمان هستند. مانند سعد زغلول که از شاگردان سیدجمال بود و حزب وفد را تاسیس کرد. از ربع دوم قرن بیستم در کشورهای مسلمان البته غیر از ایران یعنی عراق، مصر، سوریه، فلسطین و لبنان و حتی شبهقاره همزمان با سقوط دولت عثمانی در سال 1922، شاهد پیدایش احزاب مسلمان هستیم. سقوط دولت عثمانی در جهان اهل سنت معنای خاصی داشت که در جهان ما شیعیان قابل درک نیست.
چون آنها خلافت را بخشی از هویت دینی خود میدانند و سقوط این خلافت یعنی گرفتار آمدن در یک بحران هویت. در همین دوره احزاب ناسیونالیست این حس را نداشتند و از همین زمان ما شاهد افتراقی در میان مسلمانانی که تا این زمان در احزاب ناسیونالیستی فعالیت میکردند، هستیم و به تدریج میبینیم احزابی با صبغه اسلامی و در واکنش به این بحران هویت و در مقابله با استعمار غرب شکل میگیرند که عمده برنامه و پروژهشان احیای خلافت اسلامی است. از جمله مهمترین این احزاب میتوان به اخوانالمسلمین حسن البنا، جماعت اسلامی به رهبری ابوالاعلی مودودی در شبهقاره در سال 1941 و حزبالتحریر در فلسطین در سال 1953 اشاره کرد. این احزاب دو ویژگی داشتند که اولاً حول محور یک چهره روحانی یا مسلمان شناختهشده شکل گرفتند؛ چیزی که پیش از این سابقه نداشت و هدفشان عمدتاً احیای خلافت اسلامی یا برپایی دولت اسلامی بود.
در ایران هم تا حدودی این روند طی شد البته با وجود تفاوتهایی که به یکی از آنها اشاره کردم. ما هم از دهه 20 به بعد شاهد شکلگیری احزاب با گرایشهای ناسیونالیستی هستیم که نهایتاً در جبهه ملی گردآمدهاند و در همین دوران مسلمانان در قالب انجمنهای مذهبی و نشریات مذهبی دست به فعالیت مذهبی و اجتماعی میزدند و فعالیت سیاسی بارزی نداشتند و مسلمانان هم که خواهان فعالیت سیاسی بودند در همین احزاب ملی فعالیت میکردند.
از اواخر دهه 20 شاهد شکلگیری احزاب با گرایشهای دینی هستیم. حزب فدائیان اسلام در سال 1320 (اگر بشود آن را حزب دانست) از جمله این احزاب است که بهدنبال برپایی حکومت اسلامی است یا حزب ملل اسلامی که توسط آسیدمحمدکاظم بجنوردی که با مشی مسلحانه و با هدف برپایی حکومت اسلامی شکل گرفت و خیلی زود سرکوب شد. نهضت خداپرستان سوسیالیست هم هست که البته نمیشود آن را جزء احزاب اسلامی دانست.
حالا با این مقدمه میخواهم بگویم که نهضت آزادی ایران، اولین حزب دارای گرایش ملی و دینی است که به دور از گرایشات رادیکال و افراطی، به اسلام به مثابه راهنمای عمل سیاسی و اجتماعی باور دارد و خواهان مبارزه پارلمانتاریستی است. هرچند نهضت از سوی رژیم پهلوی تحمل نشد و عمر فعالیت رسمی او در آن مقطع کوتاه بود اما به گمان من آغازگر سنت جدید در مبارزات سیاسی اجتماعی مسلمانان ایران در سطح فعالیتهای حزبی است.
شاید بتوان گفت که در میان احزاب دارای مشی اسلامی در میان احزاب کشورهای اسلامی پیشگام باشد(نیاز به تحقیق بیشتر دارد). یکی از ویژگیهای مشترک احزاب مسلمان در این دوره این است که توسط روحانیون و متفکران مسلمان تاسیس میشوند و حول محور یک شخصیت دینی شکل میگیرند و بهرغم تفاوت مشی نهضت آزادی این ویژگی را در این تشکل هم میبینیم. یعنی بنیانگذاران نهضت مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی و آیتالله طالقانی هستند که مهندس بازرگان و آیتالله طالقانی از بارزترین متفکران نواندیش مسلمان دوره خود هستند؛ که مفسر قرآناند و ایدههای نویی در حوزه اندیشه دینی دارند. این متفکران در واقع ریشه در سنت فکری مشروطه دارند و به همین دلیل طرح نویی را پایهگذاری میکنند.
در پایان به یک نکته ویژه که مربوط به این نهاد نیست بلکه مربوط به کادرهای این تشکل است اشاره میکنم که البته منحصر به فرد هم نیست اما در دوره ما بسیار کمیاب است. آن هم خوشنامی، پاکدستی و اخلاقمداری شخصیتهای بنیانگذار و اعضای اصلی نهضت است که حتی مورد احترام مخالفان و منتقدان سیاسی خودشان هم هستند که سرمایه کمی نیست. راه نیل به آزادی و مصونسازی کشور از استبداد و خودکامگی بسط این ویژگیها و ارزشها در جامعه و ارتقای فرهنگ عقلانیت و رواداری در جامعه و ثبات و تلاش پیگیر و باور به حقانیت این راه است.