Loki & Eren
🪶 Mahdi 🪽
لوکی و ارن دو روی یک سکه
شباهت های زیادی وجود داره که ارن و لوکی بیشتر از ارن و اودین موازی شده هستش شما میتونید از این تاپیک شباهت ارن و لوکی به وضوح بفهمید

اول اینکه لوکی از دو نیمه غول و خدا هستش و ارن قدرت یک تایتان از یکی از والدینش دریافت کرد... قبل از اینکه لوکی به سمت تاریکی برود، مدام با شوخی هایش برای اسیر دردسر درست می کرد، درست مثل ارن با زیک.
تشابه بین فریب ثور توسط لوکی به معنای واقعی کلمه با ارن و زیک اعمال می شه

با این حال، قوی ترین موازی به پایان داستان آنها می رسد. درست همانطور که لوکی به سمت تایتان ها حرکت می کند و راگناروک را می آورد، ارن با زیک متحد می شود - و راگناروک را می آورد. لوکی این کار را با انجام یک بازی دقیق فریب در هر دو طرف انجام می دهد، به شیوه ای بسیار شبیه به خدای شوخی ها.

همچنین قصیده ای به نام "لوکاسینا" وجود داره که در آن لوکی مخفیانه وارد یک شام می شود و همه خدایان را به خاطر ریاکاری آنها مسخره می کند. این بسیار شبیه به کاری که ارن در چپتر 112 انجام داد، جایی که او به رستورانی نفوذ می کند و وقتی به آرمین و میکاسا می گویند که تحت کنترل است بی رحمانه پاسخ می دهد.

علاوه بر این، زمانی که لوکی با موفقیت از زندانی که اسیرش کرده بودن، فرار کرد و زمانی که همه چیز از کنترل خارج شد، راگناروک آغاز میشه.در اساطیر نوری دلیل شروع رگناروک کشتن غیرمستقیم بالدر توسط خودش بود. بالدر از همه سلاح ها مصون بود... و معمولاً عاشق تیراندازی با کمان بود و با ساشا همتراز بود.

پس خدایان برای تفریح به بالدر شلیک می کردند. اما لوکی با حیله گری یک تیر ساخته شده از دارواش را به هودر نابینا داد تا شلیک کند و به این ترتیب هودر به طور تصادفی بالدر را کشت.
هودر نابینا رو میتونیم به گابی نسبت بدیم کسی که راجب شیاطین جزیره هیچی نمیدونست و یک نفر به اتفاق کشت و ساشا یا همون بالدر کشته میشه و زمینه سازی میشه برای شروع رامبلینگ/رگناروک.

بالدر به پاکی ترین خدایان شهرت داشت و وقتی نوبت به پاکی رسید، ساشا با این توصیف مطابقت داشت. در حالی که شخصیتهای دیگر بیپایان با نقصهای خود روبرو میشدند، اغلب به ضرر دنیای اطرافشان، ساشا حضوری شاد با خواستهها و نیازهای ساده بود. ساشا چسبی بود که تیم را کنار هم نگه داشت.


در حالی که لوکی قصد داشت بالدر بمیرد و ارن همچین قصدی نداشت، مرگ ساشا به دلیل اقدامات ارن برای بازگشت به پارادیس همراه با زیک بود. اما همانطور که لوکی به جای هودر برای قتل مجازات شد، ارن نیز توسط دوستانش مقصر شناخته میشه.

همانطور که مرگ بالدر نبرد راگناروک رو پیشبینی میکنه، مرگ ساشا هم همین شکله. لوکی به خاطر مرگ بالدر زندانی می شود و ارن هم بلافاصله پس از مرگ ساشا (البته به خاطر خیانت و نه قتل) زندانی می شه. سپس فرار ارن از زندان همان چیزی که منجر به تماس او با زیک می شه و این تماس منجر به راگناروک (نابودی زمین) می شود.

ویلی تایبور ارن رو "مردی که علیه صلح شورش می کند" می خواند و به عنوان "شرور" یاد می کند. ارن به وضوح نقش "شرور" رو ایفا می کنه، نقشی که لوکی در اساطیر اسکاندیناوی به همین نام شناخته میشه - وقتی به دنبال معادل شیطان در آن اسطوره ها می گردند، بسیاری به لوکی روی می آورند.

حتی ظاهرش هم با موهای بلند مشکی و لباس های تیره اش شبیه لوکی ماروله.

در اساطیر، لوکی در نبرد با هایمدال، نگهبان رنگ پریده ای که در شیپور خود می زند، می میرد و طبق برخی نسخه ها، با شروع راگناروک برمی گردد. همینطور که زیک فریاد میکشد و ارن میمیرد اما به دلیل تماس با زیک تونست رامبلینگ رو آغاز کنه

با نگاهی به راگناروک به دو رویداد تقسیم می شه
رویداد اول؛ این همان رویدادی که در آن لوکی قبل از حرکت به سمت تاریکی جان خود را از دست داد مثل پایان مانگا انیمه و دومین رویداد، نبرد سرنوشت ساز بین خدایان، دشمنان آنها و غول ها با هم است، و بنابراین، پس از همه اینها، ایسایاما تقریباً این افسانه رو کلمه به کلمه نقل می کنه.

بنابراین، از آنجایی که ایسایاما بیش از یک بار به تکرار این جنگ اشاره کرده، این بار جنگی که تنها دو نفر در آن زنده می مانند..🪦🏹🔥

پایان..