Learned helplessness

Learned helplessness

SUT Twitter

‏یکی از این مواردی که باعث بی‌انگیزگی میشه، فاکتوریه که بهش میگیم درماندگی خودآموخته. یا به انگلیسی learned helplessness. در این شرایط افراد طبق تجربیات بد گذشته‌ی خود (مثل ناکامی‌ها، سرکوفت‌های مستمر و طولانی، شکستن خوردن‌ها و موارد دیگه) تلاش و کوشش رو با پیشرفت مرتبط نمیدونن.

اسپانسر این رشته‌توییت مجله‌ی کلاغه‌ست. این مجله میاد بهترین محصولات بازار پیدا و معرفی می‌کنه و به کاربر این اطمینان رو میده که محصولی که میخرن، از بهترین محصولات بازاره. از حوزه‌ی دیجیتال گرفته تا آرایشی و بهداشتی، خیلی دسته‌بندی‌ها رو پوشش دادن.

لینک:

http://bit.ly/44uCqjh


‏یعنی به یک جور حس درماندگی میرسن. این آدما به این باور میرسن که هرکاری بکنن نمیشه. خیلی از ماها در مواجهه با پیامدهای منفی مکرر، کم کم باور میکنیم که واقعا نمیشه. مثلا فردی رو می‌بینی که بارها ابراز عشق کرده به آدمایی اما پذیرفته نشده ‏و به مرور و بخاطر این تجربیات منفی، کم کم این باور درونش شکل میگیره که من نمیتونم. واقعا نمیشه. یا پس از بارها تلاش کردن برای انجام کارهایی (شغلی یا دیگر موارد)، می‌بینی که هیچ پیشرفتی در کار صورت نگرفته و به این حس میرسی که نمیشه یا حداقل تو آدمش نیستی.


‏به این میگن درماندگی خودآموخته. این باعث میشه انگیزه‌ی ما مختل بشه و خروجیش چیزی جز اضطراب و افسردگی نیست. این موضوع رو برای اولین بار روانشناسی به اسم مارتین سلیگمن مطرح کرد. آقای سیگلمن آزمایشی رو انجام داد روی چند تا سگ. اونا رو تو قفسی انداخت طوری که نتونن از اون فرار کنن و هر بار از طریق یک مدار الکترونیکی به اونا شوکی وارد میکردن. پس از مدتی تجربه کردن این حس ناخوشایند، مشاهده کردن که سگ‌ها دیگه انگیزه‌ای برای فرار از شوک و رفتن به سمت دیگه ندارن و به جای گریختن، درمانده وار دراز میکشیدن.

‏در مقابل سگ‌های جدیدی رو وارد قفس میکردن که قبلا در معرض شوک قرار نگرفته بودن و این سگ‌ها به محض فهمیدن اینکه راه فراری وجود داره، ازش استفاده میکردن. طبق توجیه سلیگمن، بی تفاوتی و انفعالی که آدم‌های افسرده از خودشون نشون میدن، نشانه‌های رفتار درماندگی خودآموخته هستن.

‏گفت این رویدادهای ناگوار خارجی، باعث به وجود اومدن توجیهات درونی میشه که در طولانی مدت سبب انفعال و از بین رفتن عزت نفس فرد میشه. اما راه‌حل چیه؟ ناکامی در طولانی مدت، سیم‌کشی مغز رو عوض میکنه و تو این وضعیت رو بصورت پیش‌فرض در نظر میگیری. طبیعتا سخته عوض کردن این تصویر.

‏شاید بهتره با مشاور و تراپیست صحبت کنی و این الگوهای ذهنی منفی رو پاک کنی. نیاز به مشوق داری از سمت آدمایی که میتونن بهت کمک کنن از وضعیت دربیای. راههایی رو یادبگیری تا افکار منفی درماندگی رو کاهش بدی. اون افکار منفی رو بشناسی و بدونی که از کجا ریشه میگیرن.

‏بعضی وقتا نیازه تروماها و ناکامی‌ها رو بپذیری و باهاشون مبارزه نکنی. اهداف کوچیک پیش پای خودت بذاری و هر بار سعی کنی یک قدم به جلو برداری. در کل، فهمیدن اینکه این افکار از کجا میان و ریشه در کجا دارن، بهت کمک میکنه بهتر اونها رو ریشه‌یابی کنی.

‏این افکاری که در ذهنت نقش بستن، می‌تونن تغییر پیدا کنن. شاید شما در مکان و زمان درستی نبودی یا در موقعیت مناسبی نبودی و تکرار شدن چندباره‌ی یک ناکامی، لزوما به این معنی نیست که اوضاع همیشه به همین منواله. یا اینکه تو آدمش نیستی.

‏برای مطالعه‌ی بیشتر

https://www.medicalnewstoday.com/articles/325355#treatment


«FaridHub | فریدهاب»


@sut_tw




Report Page