اعترافات!
شورای سردبیریشورای سردبیری: حکومت فعلی یک حکومت دوچهره و پر نفاق است. یک چهره اش را میتوان در تبلیغات دولتیان و رئوس حکومت در رادیو و تلویزیون دید، چهره دومش را در گفتگوها و تحلیلهای درونی و گزارشهای مقامات امنیتی. در اولی ایران یک کشور قدرتمند، سالم و با آینده شکوهمند است و در دومی ضعیف، فاسد ، توسری خور، و شکست خورده.
برای الف امروز گزارش یک تحلیلگر امنیتی به نام آقای معصومی زارع را منتشر میکنیم که نماینده چهره دوم است و مسئول میز عراق و شامات در پژوهشکده مرصاد. گزارشی که میدهد از آن جهت قابل توجه است که از درون دستگاه تحلیلی حاکمیت در زمینهای بیرون میاید که ما آنرا حوزه امنیت ملی طبقه بندی میکنیم. آموزنده است. حتما بخوانید.
هادی معصومی تحت عنوان "چرا پاسخهای ایران به حملات اسرائیل متوازن نیست؟!" به ذکر بسترها و زمینه ها و عوامل برهم خوردن موازنه میپردازد و مینویسد:
فارغ از آن که اصل برهم خوردن موازنه را بپذیریم یا خیر، میتوان مهمترین بسترها، زمینهها و عوامل آسیبپذیر شدن ایران در مواجهه با رژیم اسرائیل در یک دهه گذشته و عدم امکان پاسخ متناظر را به صورت ذیل فهرست کرده و به صورت تیتروار مورد اشاره قرار داد. طبیعتا اشاره به این بسترها، زمینهها و عوامل به معنای پذیرش شکست ایران در نقطه نهایی نبرد با اسرائیل نیست. صرفا به معنای مشاهده و گزارش شرایطی است که استمرار آن میتواند به برهم خوردن بیشتر موازنه و یا افزایش سطح آسیبپذیری ج اا منتهی شود.
الف: در حوزه کلان سیاسی-اقتصادی:
1. شکاف بیست واندی ساله در درون دستگاههای نظام در خصوص نحوه تعامل با رژیم
2. مشکلات اقتصادی و معیشتی و اشتغال به داخل
این سالها محور مقاومت و ج اا درگیر جنگی ادراکی-اقتصادی بر پایه دوگانه مقاومت-پیشرفت است. از ایران گرفته تا سوریه و لبنان و یمن. جنگی که لااقل تاکنون در ایران به درگرفتن شورشهای معیشتپایه و درگیر شدن طبقات محرومتر با امر سیاسی اعتراضی و در نتیجه خشونتبارتر شدن اعتراضات و افزایش حجم کشتهها و در نتیجه شکاف نسبی میان نظام و طیفهایی از مردم انجامیده است. از طرفی دیگر تحریمها و سقوط پول ملی به طور طبیعی افزایش سطح مزدوری و درز اطلاعات حساس را به دنبال داشته است. (نگرانی اصلی آن است که ادامه این فرایند به شکل گیری مرد بیمار خاورمیانه بیانجامد.)[منظورنویسنده از مرد بیمار خاورمیانه اشاره به فروپاشی عنقریب ایران است . لقب مرد بیمار اروپا برای امپراتوری درحال فروپاشی عثمانی به کار میرفت]
3. در شرایط شکننده معیشتی، نگرانی از تحریمهای بیشتر پس از «پاسخِ متقابلِ در دسترس» یکی از موانع بازدارنده ایران در پاسخ به حملات امریکاییها و اسرائیلیها بوده است. این در حالی است که رژیم اسرائیل هیچ نگرانی از این بابت ندارد. در تاریخ هفتادواندی ساله دولت جعلی و غاصب، کسی به یاد دارد در مقابل این حجم از ترور دانشمندان کشورهای مختلف و کشتارهای گسترده مردمی در فلسطین و غیرفلسطین کوچکترین تحریم سیاسی و اقتصادی بینالمللی و موثر بر این رژیم وضع شده باشد؟ راحتیِ خیال، نقش مهمی در بسط ید این رژیم در توسعه ضربات و حملات و ترورها داشته است. اسرائیل در قبال توسعه عملکرد ماشین ترور خود، تقریبا با هیچ فشار بیرونی مواجه نیست.
4. ترس از متشنج شدن روابط با محیط پيرامون و کشورهای همسایه از دیگر موانع فراروی ایران در «پاسخِ متقابلِ در دسترس» به رژیم در خارج از مرزهای فلسطین است. نمونههای منافع در دسترس رژیم در کشورهایی مانند ترکیه، امارات، قطر و عمان از این دست به شمار میآیند که نه ناتوانی عملیاتی که ملاحظات سیاسی مانع از اقدام متقابل ج اا می شود. این در حالی است که اسرائیل بی هیچ نگرانی از برهم خوردن روابطش، در اردن خالد مشعل را ترور می کند و در امارات محمود المبحوح را.
5. اسرائیل بخشی از سیستم موجود بینالملل است. عضو ارتدوکسی آن است. در نتیجه تقریبا تمامی امکانات سیستم (از جمله ظرفیت سازمانهای بین المللی همچون آژانس انرژی اتمی، شورای امنیت و...) در اختیار آن قرار دارد. در مقابل، ایران رویکرد ضدسیستمی دارد. عضو هترودکسیِ نظم موجود است. در نتیجه تقابل سیستم با آن، به طور طبیعی ضعف نسبی آن در زمین مواجهه با رژیم را به دنبال دارد. برای نمونه رهگیری و انهدام بخش معظم پهپادها و موشکهای کروز و بالستیک یمنی و عراقی شلیک شده به سوی فلسطین خلال عملیات طوفانالاقصی نه توسط نیروی هوایی رژیم که از سوی ائتلاف غربی و عربی ( مصر، اردن و سعودی) صورت گرفته است. یا نقش امارات در برقراری پل زمینی برای رساندن کالاهای ضروری رژیم پس از بسته شدن دریای سرخ بر کشتی های اسرائیلی پس از حملات حسابشده حوثی ها، فشار سنگینی را از دوش رژیم برداشته است. صحنه نبرد از اساس نابرابر است. یک در برابر همه.
۶. جنگ علیه سوریه و مستهلک شدن ارتش و زیرساختهای این کشور (از جمله سامانههای پدافند هوایی، شیمیایی و موشکی و صنایع نظامی) در بحران تحمیلی یک دهه گذشته، نقشی اساسی در آسیبپذیری ایران و سوریه در قبال حملات هوایی و موشکی رژیم اسرائیل داشته است. تا پیش از بحران سوریه به جز ترور غیرمستقیم محتشمی پور، هیچ گزارشی مبنی بر حملات مستقیم رژیم اسرائیل به زیرساختها و یا منابع انسانی ایران در سوریه در دسترس نیست. بحران سوریه، آسمان این کشور را به ملک مباح اسرائیل مبدل ساخته و جسارت لازم به این رژیم برای حملات پیدرپی به منافع محور مقاومت را داده است. و این چیزی نیست که در بازه زمانی کوتاهمدت قابل علاج باشد.
۷. دسترسپذیری جامعه و قلمروی سرزمینی ایران از جمله عوامل موفقیت رژیم اسرائیل در مقابل ایران است. بافتار جمعیتی نامتجانس (حامل تضادهای گفتمانی، قومی، مذهبی و جداییطلبانه) شبکههای معارض بومی در داخل و بالوجدان یک شبکه امنیتی-سیاسی پیمانکار و ذینفع در درون ساختار سیاسی موجود، در هرگونه تقابل میان دو طرف، در جبهه اسرائیل، پیمانکاری میکند. این وضعیت به ویژه با وجود مرزهای نسبتا رها و ضعف مشهود در کنترل و اشراف بر کرانههای مرزی تشدید میشود. انتقال سلاح ترور شهید فخری زاده و نیز پهپادهای انتحاری از مرزهای غربی، جنوبی و شرقی به مرکز کشور و پایتخت به خوبی موید این ادعاست. پدیده شوتیها به تنهایی، نشانهای است از روند اشرافزدایی و کنترلزدایی از کشور.
این در حالی است که اسرائیل، از اساس دولتی دینی بر بنیاد یهودیت است. اگرچه شکافهای چپ و راست، حریدی-سکولار، اشکنازی-سفاردی و نیز احساس تبعیض عربهای 1948 در افق بلندمدت به مثابه تهدیدی وجودی برای ماهیت دولت دین گرای اسرائیل به شمار میآیند اما در افق کوتاهمدت هیچ یک ظرفیت متوازنی (مانند آن چه در ایران وجود دارد) در اختیار بازیگر بیرونی (در سطح ایران) قرار نمیدهد.
جدای از این (اگر معدود تونلهای باقی مانده غزه-سینا را استثناء کنیم) مرزهای به شدت بسته و کنترلشده، دسترسپذیری رژیم و ضریب موفقیت اقدام در داخل فلسطین اشغالی را به شدت کاهش داده است. فراموش نکنیم که اسرائیل، ذاتا و ماهیتا یک جامعه پادگانی و بسته است و از این حیث با تمام کشورهای منطقه متفاوت است.
(پایان مطلب نقل شده)
چند نکته:
* مقامات کشور ازوضع وخیمی که پدید آورده و کشور را به آستانه فروپاشی بردهاند مطلعهستند. اشخاص امین آنهابه صراحت از گردابی که ساختهاند برایشان سخن میگویند ، پس از واقعیات خبر دارند.
* اصرار بر ادامه راه کنونی که ما چند سال است با گفتن همین حرفهاغلط بودن آن را نشان دادهایم آگاهانه وعمدی است.
* مانع مقامات در اصلاح مسیر، جزماندیشی و ایدئولوژی نیست. تصورات وهم آلود از پهلوان بودن نیست، احساس به عهده داشتن ماموریت الهی نیست،...
* کسی از اعاظم یا کارشناسان حکومت جربزه و شجاعت گفتن حقایق وضعیت وخیم کشور در مجامع عمومی و پشت بلندگو را ندارد.
* کسی جرات ندارد(حتی ما که فکر میکنیم در موارد مربوط به امنیت ملی صریح و بی رودربایستی بودهایم)از واقعیات ومختصات ذکر شده نتیجه گیری سیاسی و یا تحلیل منطقی امنیتی بکند !
* همینقدر میتوانیم گفت که علیرغم ترس ذاتی راس از ورود به جنگ نابرابر، کشاندن ما به کام یک جنگ ویرانگر توسط جبهه شرارت جهانی کار غیرممکنی نیست.