ایران‌دل | IranDel

ایران‌دل | IranDel

IranDel_Channel

🔴 با یاد مرثیه‌خوان دلِ خویش


به‌مناسبت ۸۰ سالگی شادروان دکتر جواد طباطبایی.


✍️ مصطفی نصیری


اگر دکتر طباطبایی زنده مانده بود، در ۲۳ آذر امسال، جشن هشتاد سالگی او را می‌گرفتیم. البته که مردان اندیشه را مرگی نیست، پس این مطلب را به‌مناسبت شادباش ۸۰ سالگی سرو ایرانشهر می‌نویسم.

باید اعتراف کنم که با ذهن خودم کلنجار می‌رفتم تا موضوع بدیعی برای جشن ۸۰ سالگی استاد پیدا کنم، تا این‌که گزارشِ شبکه یک سیمای تابان جمهوری اسلامی، به دادم رسید.

مقارن با ۸۰ سالگی استاد، گزارشی از شبکه یک سیمای جمهوری اسلامی با عنوان "از عبدالکریم سروش تا سید جواد طباطبایی" پخش شده که دقت در آن نشان می‌دهد؛ گزارش‌نویس، کلمه‌ای از استاد طباطبایی، و حتی دکتر سروش نمی‌داند. اگر همین گزارش را مبنا قرار دهیم، توانیم گفت که رسانهٔ رسمی جمهوری اسلامی، نه شناختی از ایران دارد و نه شناختی از جهان، و به همین دلیل است که برنامه‌هایش، مابازایی در عالم عین ندارد. بنابراین بی‌دلیل نیست که چرا رسانهٔ رسمی باطول و عرض جمهوری اسلامی، مرجعیت خود را از دست داده و چرا آن‌چه از قاب آن پخش می‌شود، نسبتی با واقعیت‌های ایران امروز و تاریخ آن ندارد.

از نظر نویسندهٔ گزارش؛

«روشنفکری در فضای پس از انقلاب اسلامی هم همان مسیر پیش از انقلاب را پیمود و پروژهٔ تغییر هویت دینی و ملی از مشروطه تا دوران پهلوی، ترکیبی از دو گفتار اصلی دین‌ستیزی و ناسیونالیزم را در بر می‌گرفت.»

تا این‌جا می‌بینیم که گزارش‌نویس، از یکسو فرق دو مفهوم "دوره" و "دوران" را نمی‌داند، و از سوی دیگر به ذهن او خطور نمی‌کند که اگر جریان روشنفکری در کلیت خود در فاصلهٔ مشروطه تا پهلوی در موضع ستیز با هویت دینی و ملی بود، پس انقلاب اسلامی را کدام نیروها و از چه عزیمت‌گاهی به پیروزی رساندند؟!

باری، گزارش شبکه یک سیما، با سخنانی دربارهٔ دکتر سروش به‌عنوان چهرهٔ شاخص روشنفکری دینی ادامه پیدا می‌کند، تا در نهایت با این ادعا که؛

«روشنفکری دینی پس از شکست جنبش سبز در خیابان در ۹ دی ۱۳۸۸، و پس از فروپاشی اتاق فکر آن، به تجدید نظر در گفتار خود پرداخت.»


به دکتر طباطبایی رسیده و تلاش می‌کند نشان دهد که جریان روشنفکری در هر دو صورت دینی و ناسیونالیستی آن، مخالف هویت دینی و ملی است. برمبنای این گزارش، جریان روشنفکری پس از شکست در ۹ دی ۱۳۸۸:

«این‌بار با گفتار ناسیونالیسم به محوریتِ چهرهٔ دیگر خود، یعنی سیدجواد طباطبایی که سال‌ها زیر سایهٔ سلطهٔ فکری عبدالکریم سروش بود، اقدام به بازسازی و بازیابی خود کرد.»


در این فراز هم می‌بینیم که چیزی از مجادلات فکری دکتر طباطبایی با جریان روشنفکری دینی، که در موارد متعددی به مشاجره کشیده شده، به گوش گزارش‌نویس نخورده، و بویژه دربارهٔ نقدهای ویرانگر استاد طباطبایی به رونوشت‌برداری روشنفکری دینی از پروتستانتیسم و سکولاریسم غربی، در جهل مطلق است. بنابراین خیلی راحت تمام آثار قلمی و شفوی استاد تا اواخر سال ۸۸ را کنار گذاشته و او را زیر سایهٔ دکتر سروش هل می‌دهد!!

اما ادامهٔ گزارش دربارهٔ استاد:

«طباطبایی به سرعت به چهرهٔ اصلی جریان روشنفکری تبدیل شد و گفتار اقتصادی طرفداران اقتصاد بازار آزاد به محوریت موسی غنی‌نژاد هم به آن ضمیمه شد.»


گزارش از این‌جا به بعد، با کنار هم چیدن دکتر سروش، دکتر طباطبایی و دکتر غنی‌نژاد، این‌گونه پیش می‌رود؛

«ترکیبی از ناسیونالیسم و اقتصاد بازار آزاد، معجونی بود که تصور می‌شد این‌بار، کار را تمام خواهد کرد. اما با بی‌وفایی آمریکا به پروژهٔ برجام و شکست این طرح سیاسی، فاتحهٔ رؤیای بازار آزاد هم در آبان ۹۸ خوانده شد.»


بالاخره گزارش‌ با خواندن فاتحهٔ دو جریانِ روشنفکری - به‌زعم خود دینی و ناسیونالیستی - در دو مقطعِ دی ۸۸ و آبان ۹۸، در گام سوم، "سلطنت‌طلبی افراطی" را وارد کرده و فاتحهٔ آن را نیز در پاییز ۱۴۰۱ می‌خوانده است.


حال با توجه به مفاد گزارش پخش شده، چند نکته را پیش‌روی خوانندگان می‌گذارم:

نخست پیروزی‌های بی‌شمار تفکر حاکم بر رسانهٔ رسمی است. هر روز از شبکه‌های مختلف رسانه‌های حکومتی - اعم از صوتی، تصویری و مکتوب - ده‌ها موفقیت و پیروزی بر استکبار جهانی و ایادی آن‌ها در جبههٔ داخلی و ...، ثبت می‌شود. اما این‌ها یک‌بار از خود نمی‌پرسند؛ اثر وضعی روزانه ده‌ها موفقیت و پیروزی، ضرب در نزدیک به نیم‌سده، بویژه در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و ... کجاست؟ آیا برای کسی تردیدی است که رابطهٔ رسانهٔ رسمی با واقعیت‌های داخلی و خارجی، رابطه‌ای یک‌سویه است که هیچ تأثیری را از جهان بیرون و جامعهٔ ایران نمی‌گیرد و صرفاً به‌صورت یکطرفه، ایده‌ئولوژی خود را پمپاژ می‌کند؟! کسی که کوچکترین تماسی با جامعهٔ ایران داشته باشد، چطور می‌تواند سروش، طباطبایی- غنی‌نژاد و سلطنت‌طلبان افراطی را در یک خطِّ طولی به هم وصل کند؟!

نکتهٔ دوم این است که گزارش‌نویس تلاش می‌کند، نظام را مدافع اصلی هویت ملی و دینی معرفی کند و در مقابل دکتر سروش را در مقام ستیز با هویت دینی و دکتر طباطبایی را در مقام ستیز با هویت ملی نشان دهد. البته این نگره، از یک جهت درست می‌نُمایاند، زیرا بدیهی است که فهم سروش و طباطبایی از اسلام و ایران، نسبتی با فهم جریان حاکم بر رسانهٔ رسمی از آن دو ندارد. دربارهٔ تفاوت فهم دینی دکتر سروش با فهم دینی گزارش‌نویس نظری ندارم، اما آن‌چه تردیدی در آن نیست، عدم درک مطلق از هویت ملی در نظام فکری دکتر طباطبایی است.

هویت ملّی ایرانی در نظام فکری دکتر طباطبایی، مقوله‌ای فرهنگی - فلسفی، و شامل مؤلفه‌های دینی و فرهنگی همهٔ "اقوام ایرانی" است. به سخن بهتر، دین در هویت ایرانی در جایگاه فرهنگی خود قرار دارد و به هیچ وجه نسبت دوگانگی میان ایران و دین نیست.

و نکتهٔ سوم که از قضا گزارش‌نویس بویی از آن نبُرده، این است که دوگانگی و نسبت تحاشی میان هویت دینی و هویت ایرانی، بیشتر ناشی از تولیداتِ معیوبِ روشنفکری دینی است و از این منظر، شکافی میان دکتر طباطبایی و روشنفکری دینی وجود دارد که پرشدنی نیست. بارها از زبان بزرگان روشنفکری دینی شنیده‌ایم که این‌گونه با مولوی نقّالی می‌کنند:

این وطن مصر و عراق و شام نیست

این وطن جایی است، کان را نام نیست


اما در نظام فکری دکتر طباطبایی، این میهن دارای نامِ مشخصِ ایران است که به‌مثابه مفهومی آبستن، مضامین مفاهیمی مانند ملت و دولت و میهن و ... را تعیین کرده است. این‌که در این گزارش، دکتر طباطبایی و دکتر سروش در یک ردیف قرار گرفته‌اند، عاملی جز مشت خالی نویسنده از دیدگاه‌های دو نفر ندارد.


۱۴۰۴/۰۹/۲۳


🔴 بُن‌مایه:

درگاه تلگرامی «تأملاتی دربارهٔ ایران»



@IranDel_Channel


💢

Report Page