ایراندل | IranDel
IranDel

🔴 هفت دلیل که ایران بهطرفداری از حماس نخواهد جنگید
✍️ آرش رئیسینژاد، دکترای روابط بینالملل
[منتشره در فارنپالیسی، ترجمۀ عارف فتحی]
جنگ غزه، از زمان شروعش، نشانهای مبنی بر آغاز درگیری مستقیم بین ایران و اسرائیل در نظر گرفته میشد. حزبالله [لبنان] همچنان تهدید به گشودن جبههی جدیدی در جنگ میکند و تندروها در ایران از مداخلهی مستقیم کشور در جنگ استقبال میکنند. ماه گذشته، جواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین ایران، به نامهای که توسط مقاماتِ تندرو خطاب به رهبر ایران نوشته شده بود اشاره کرد. نامهای با این هدف که او [ یعنی آیتالله سید علی خامنهای] را متقاعد کند که وارد درگیری با اسرائیل شود.
با این حال، احتمال یک جنگ منطقهای گسترده کم است. علیرغم شعارهایی که تندروها در ایران میدهند، تفکر استراتژیک در ایران، واقعبینانه و دقیقتر است. حداقل هفت دلیل وجود دارد که تهران، احتمالاً از شروع جنگ با اسرائیل به نمایندگی از حماس، اجتناب خواهد کرد.
اولاً، جمهوری اسلامی ایران نمیتواند مانند جنگ با عراق در دههی ۱۹۸۰ [میلادی] جامعه را برای درگیر شدن در یک جنگ جدید بسیج کند. بسیجِ بیامان امواج انسانی، در کنار عوامل دیگر بود که در برابر ارتش عراق مقاومت کرد و بغداد را مجبور به عقبنشینی از خاک ایران ساخت. با این حال، چندین دهه بعد، حمایت جامعه از نظام سیاسی به میزان قابل توجهی کاهش یافته است. پس از اعتراضات سال گذشته، همراه با بحران اقتصادی که تا حدی ناشی از تحریمهای آمریکا بود، نارضایتی در میان جوانان و طبقهی متوسط شهری [ایران] افزایش یافته است.
دوم، جناح میانهرو در دولتِ ایران نسبت به مداخلهی مستقیم ایران در جنگ هشدار داده است. در واقع، جنگ در غزه شکافهای سیاسی در تهران را عمیقتر کرده است. در ارزیابی تهدیدِ تندروهای ایران، نابودی حماس به طور خودکار با فروپاشی زودهنگام حزبالله و در نهایت حملهی نظامی به ایران همراه است. به همین دلیل است که آنها از هدف قرار دادن پایگاههای آمریکایی در عراق و سوریه توسط نیروهای نیابتی شیعه ایران حمایت میکنند. این دیدگاه کاملاً در تضاد با دیدگاه مقاماتِ میانهرو به ویژه دیدگاه [محمد جواد] ظریف است که پیوسته درباره پیامدهای مخربِ دخالت احتمالی ایران و در نتیجه، جنگ با آمریکا هشدار داده است. به گفته ظریف، اگر ایران موضع رادیکالتری در قبالِ غزه اتخاذ کند، ممکن است منجر به یک درگیری مرگبار با ایالات متحده شود؛ درگیریای که اسرائیل از آن استقبال خواهد کرد. ظریف علیرغم به حاشیه رانده شدن توسط دولت ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران، همچنان نفوذ قابل توجهی در میان نخبگان سیاسی جمهوری اسلامی و حتی جامعه دارد.
سوم شکست آشکار اسرائیل در جلوگیری از حملهی حماس در ۷ اکتبر [۲۰۲۳ میلادی] محاسبات راهبردی تهران در قبالِ اسرائیل را تغییر نمیدهد.
علیرغم اتکای اسرائیل به فناوری دفاعی پیشرفته مانند سیستمِ دفاع موشکی گنبدِ آهنین، حماس ضربهی نظامی و اطلاعاتی قابل توجهی به آن وارد کرد و در نتیجه سیاست بازدارندگی اسرائیل را در هم شکست. اما این دیدگاه، ایران را در مورد اسرائیل یا پویایی قدرت در منطقه تغییر نمیدهد. اگرچه عملیات حماس، راهبرد بازدارندگی معتبر دیرینهی اسرائیل را تحت تأثیر قرار داد اما این فرصت را برای ایران فراهم نمیکند تا با استفاده از قدرتِ موشکی خود اسرائیل را به چالش بکشد. در مقابل، ایران ممکن است بر این باور باشد که اسرائیل احساس میکند که برقراری مجددِ بازدارندگی یک اولویت وجودی است که ارزش آن را دارد که ریسکهای نظامی یا سیاسی خارقالعادهای را انجام دهد.
چهارم بر خلاف عقلِ متعارف، نه حماس و نه حتى حزبالله [لبنان] نیروی نیابتی ایران نیستند. درستتر است که آنها را متحدانِ غیردولتی ایران بدانیم. هیچ رابطهای از بالا به پایین بین تهران و حماس وجود ندارد. حتی زمانی که حماس اقدامات خود را با ایران همسو میکند، رویکردهایش ممکن است متفاوت باشد به ویژه در طول جنگ داخلی سوریه که حماس از شورشیانِ سنیِ ضدِّ اسد حمایت کرد. اطلاعات آمریکا و اسرائیل گفتهاند که مقامات ارشد ایران از عملیات حماس اطلاعی نداشتند در اواسط نوامبر، رویترز مدعی شد که رهبر ایران آیتالله علی خامنهای به اسماعيل هنيه، رئيس حماس گفته است که چون به دولت ایران در مورد حمله به اسرائیل هشداری داده نشده است وارد جنگ با اسرائیل به نمایندگی از گروه فلسطینی نخواهد شد.
پنجم شرکای استراتژیک ایران در مسکو و پکن، حمایتِ کامل خود را از حماس اعلام نکردهاند. ایران بر اساس سیاست نگاه به شرق خود به دنبال همسویی با چین و روسیه بوده و از برهم زدن روابط خود با این کشورها بیزار است. تهران در واقع از سیاست مشابهی در غزه پیروی میکند که پس از مشاهدهی رویکرد انتظار و انفعال چین و روسیه برای تصرفِ کابل توسط طالبان، دو سال پیش اتخاذ کرد. هدف ایران اجتناب از انزوا در بحرانهای بزرگ بینالمللی است.
ششم این باور عمیق در میان تصمیمگیران با نفوذ در ایران وجود دارد که شیخنشینهای عربِ خلیج فارس از جنگ گسترده بین ایران و اسرائیل، استقبال خواهند کرد. ایران ممکن است امیدوار باشد که کشورهای عربی روابط خود را با اسرائیل در نتیجه یک جنگ گستردهتر قطع کنند، اما این بعید است. افکار عمومی اعراب بر سیاست خارجی کشورهایشان تأثیر کمی دارد و رهبران عرب مدتهاست که حماس را به عنوان نمایندهی اخلالگر ایران میدانند که از دیدنِ نابودی اسرائیل یک بار برای همیشه خوشحال خواهند شد.
آخرین و مهمترین عامل مؤثر بر عدمِ تمایل آشکار ایران به جنگ، دیدگاه خاصِّ [آیتالله سید علی] خامنهای نسبت به درگیریهای منطقهای است. بر خلاف دیدگاه جریان اصلی در غرب، رهبر ایران پاسخ به درگیریهای منطقهای را از دیدگاه واقعگرایانه و نه ایدئولوژیک میبیند. وی که در دوران جنگِ ویرانگر با عراق به عنوان رئیسجمهور جمهوری اسلامی ایران خدمت کرده است به شدت از پیامدهای جنگ به ویژه با آمریکا آگاه است و همین آگاهی، ایران را بر آن داشت تا واکنش نسبتاً سنجیدهای را پس از ترور ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، توسط ایالات متحده انتخاب کند. چنین رفتاری با استراتژی کلی او در مدیریت بحرانهای منطقهای همسو است. بیش از دو دهه قبل، زمانی که دیپلماتهای ایرانی در شمال افغانستان توسط اولین امارت طالبان کشته شدند و احساساتِ عمومی در ایران به شدت به سمت یک مداخلهی بزرگ متمایل شد، [آیتالله سید علی] خامنهای و حسن روحانی رئیس شورای عالی امنیت ملی در آن زمان به جلوگیری از تشدید تنش، کمک کردند.
این هفت دلیل به هم پیوسته، بیمیلی جمهوری اسلامی از درگیر شدن خود در جنگ از جانبِ حماس را توضیح میدهد. با این حال جنگ غزه ممکن است برنامهی هستهای ایران را تسریع کند. صداهای قوی در ایران عمدتاً در اردوگاه تندرو وجود دارد که استدلال میکنند مهمترین ابزار این کشور برای جلوگیری از نابودی حماس به تصمیم آن برای پیگیری کامل قابلیتهای هستهای بستگی دارد. آنها بر این باورند که برگ برندهی ایران در تهدید این کشور برای تولید تسلیحات هستهای نهفته است و حمایت حیاتی از متحدانش را نشان میدهد - مشابه حمایتهای گذشتهاش از دولت اسد در سوریه.
این استدلال زمانی شتاب قابل توجهی پیدا کرد که آمیچای الیاهو وزیر میراث ملیگرای اسراییل از انداختن «نوعی بمب اتمی» بر روی نوار غزه «برای کشتن همه» به عنوانِ «یک گزینه» دفاع کرد.
هیچ یک از اینها به این معنی نیست که ایران مایل به تَرکِ حماس دارایی استراتژیک خود در غزه است. تهران به جای بیکار ماندن احتمالاً به اعمال فشار بر اسرائیل و ایالات متحده - از طريق حزبالله و دستیاران شیعی آن در عراق و سوریه - ادامه خواهد داد بدون اینکه درگیری را به یک جنگ منطقهای تمام عیار تبدیل کند.
🔴 پینوشت:
بازنشرِ یک یادداشت به معنای تأیید کل محتوای آن و تأیید تمام مواضع نویسنده یادداشت نیست.
💢