IMPOSSIBLE CHANGES?!
by Gholamali Keshaniخوب است، اما عملی نیست! اقتصادت را میگویم!
اقتصادهای جایگزین و راهحلهای نوین برای معضلهای دولت-ملت، تمرکزگرایی، بیعدالتی، نابرابریِ فرصتها، تبعیض، دمکراتیک نبودن، خودگردان نبودنِ جماعتها، و فساد نظاممندِ نهادها و ساختارهای بشری و ... همیشه با اولین ایرادِ معمول روبرو میشوند:
"اینها تخیلهایی شیرین هستند و نه بیشتر. خوباند، اما عملی نیستند."
================
در کتاب سارودایا، بهروزی برای همه
https://bit.ly/2ECgfOR
================
اما اصل مهم و جاریِ بعضی از این راهحلها، این ایراد را بهخوبی رفع میکند:
کارِ آگاهانه و پیشرونده بر روی/در نظمِ موجود، در عینِ ساختنِ نظمِ جدید!
این همان چیزی است که با نگاهِ مهندسوار و معماریِ کلنگیسازِ مسلط بر مهندسانِ کلانِ مقیاسِ اجتماعیِ قرونِ ۱۹ و ۲۰ و ۲۱ بسیار فاصله دارد.
در آن نگاه، باید کلنگ بزنی و از ریشه دربیاوری. به زمینِ لخت برسی و بعد، از نو شروع کنی به پیریزی و بنا. یعنی همان چیزی که دقیقا باید اسماش را تخیل گذاشت و شرایطِ قبلی و موجودِ پدیدهای زنده به اسم جامعه و جماعتها و تکتک انسانها، را در نظر نمیگیرد که به مهندسها و معمارهای ما اصلا فرصتِ اینجور تسطیحِ زمینها را نمیدهند. اما:
برای آشنایی با بعضی از این اقتصادها و راهحلهای نوین به بخشهای زیر در کتاب دو جلدیِ "سارودایا، بهروزی برای همه" نگاه کنید:
فهرستِ جلدِ اول
پیشسخنِ مترجم
بخشِ آخرِ جلدِ اول
کتاب سارودایا، بهروزی برای همه