@Enqelabrojava
🔳 مقدمه و جایگاه کتاب در اندیشهٔ اوجالان
کتاب «سوسیولوژی آزادی» یکی از آثار کلیدی عبدالله اوجالان است که در زندان امرالی نوشته شده و بخشی از مجموعه مانیفست تمدن دمکراتیک او محسوب میشود. اوجالان در این اثر تلاش میکند جامعهشناسی را از انحصار دولتمحوری، سلطه سرمایه و عقل ابزاری علم رها کند و آن را به دانشی برای رهایی، اخلاق و زندگی جمعی تبدیل نماید.
او تأکید میکند که علم مدرن و جامعهشناسی کلاسیک غربی، با تمرکز صرف بر ساختارها و آمار، جامعه را به شیئی بیرونی تبدیل کردهاند و نقش انسانها در شکلدهی به جامعه و روابط اجتماعی نادیده گرفته شده است.
اوجالان این دیدگاه را در چارچوب نقد پوزیتیویسم و جامعهشناسی کلاسیک (از کنت و دورکیم تا وبر و مارکس) توسعه میدهد و استدلال میکند که این علوم بدون توجه به اخلاق، مشارکت انسانی و عدالت اجتماعی، به ابزار سلطه بدل میشوند.
تاریخ، از نگاه اوجالان، تاریخ نبرد میان نیروهای جامعه و نیروهای دولت است؛ نبردی که در آن آزادی، خلاقیت و عدالت اجتماعی انسانها همواره تحت فشار قدرتهای متمرکز قرار داشته است. او جامعه طبیعی را نقطه آغاز تحلیل خود قرار میدهد؛ جامعهای بر پایه همکاری، همزیستی، اخلاق و توازن جنسیتی که پیش از ظهور دولت و مالکیت خصوصی وجود داشته است.
اوجالان جایگاه زن را بهعنوان نخستین جامعهشناس و محور بازسازی جامعه آزاد معرفی میکند. او معتقد است که آزادی زنان شرط اصلی هر تحول اجتماعی است و بدون آن، هر تلاشی برای رهایی جامعه ناقص خواهد بود. این نگاه پایهای برای بخشهای بعدی کتاب فراهم میکند که شامل تحلیل تمدن، ژنولوژی و سوسیولوژی آزادی است.
در این اثر، اوجالان همچنین نقدی عمیق بر مدرنیته و تمدن غربی ارائه میدهد. او معتقد است که مدرنیته سه رکن اساسی دارد:
1. علم ابزاری: علمی که هدف آن کنترل و بهرهبرداری است و ارزشهای اخلاقی و جمعی را نادیده میگیرد.
2. قدرت سیاسی متمرکز: دولت و حکومتهایی که آزادی جوامع محلی را محدود میکنند.
3. سرمایه: مناسبات اقتصادی که ارزشهای انسانی را به سود و رقابت کاهش میدهد.
این سه عنصر با هم شبکهای از سلطه ایجاد کردهاند که آزادی، عدالت و روابط انسانی و حتی طبیعت را محدود میکند. از دید اوجالان، تنها با بازسازی جامعه بر اساس اخلاق، آزادی زنان و دمکراسی رادیکال میتوان راهی برای رهایی بشر یافت.
بخش ۲:
بحران علم و جامعهشناسی مدرن
اوجالان معتقد است که جامعهشناسی مدرن به جای خدمت به زندگی انسانی، به ابزاری برای کنترل و سلطه تبدیل شده است. این علم جامعه را همچون شیئی خارجی مطالعه میکند و نقش انسانها در بازآفرینی جامعه را نادیده میگیرد.
"جامعهشناسیای که جامعه را به شیء تبدیل میکند، دیگر علم نیست، بلکه ابزار سلطه است." (اوجالان، ۲۰۱۱)
او بر این باور است که جامعهشناسی مدرن نمیتواند عدالت، آزادی و اخلاق را تبیین کند، زیرا ابزارها و مفاهیم آن برای خدمت به قدرت و سرمایه طراحی شدهاند. اوجالان نقد خود را با تمرکز بر جامعهشناسی دورکیم، وبر و مارکس پی میگیرد و نشان میدهد که حتی مارکس نیز در بازنمایی جامعه به میزان کافی به مشارکت انسانی و اخلاق جمعی توجه نکرده است.
سه مولفه اصلی مدرنیته از دید اوجالان عبارتند از:
1. علم ابزاری و تکنوکراتیک؛
2. قدرت متمرکز دولت-ملت؛
3. سرمایه و مناسبات اقتصادی سلطهجویانه.
این سه عنصر با هم زنجیرهای از سلطه ایجاد میکنند که آزادی انسان، روابط اجتماعی و طبیعت را محدود میکند. اوجالان معتقد است که سوسیولوژی آزادی میتواند این گسست اخلاق از علم را جبران کند و جامعهشناسی را در خدمت رهایی انسانها و عدالت اجتماعی قرار دهد.
بخش ۳:
جامعه طبیعی و تاریخ سلطه
جامعه طبیعی از نگاه اوجالان، جامعهای است که پیش از ظهور دولت و مالکیت خصوصی وجود داشته و بر پایه همکاری، عدالت و توازن جنسیتی شکل گرفته بود. این جامعه فضایی اخلاقی و خودسازماندهنده داشت و زنان نقش محوری در تربیت، تولید و سازماندهی زندگی اجتماعی ایفا میکردند.
با ظهور دولت و مالکیت خصوصی، این نظم طبیعی دچار اختلال شد و سلطه جای آزادی را گرفت. تاریخ بشر، از دید اوجالان، تاریخ نبرد میان نیروهای جامعه و نیروهای دولت است، جایی که آزادی انسانها همواره تحت فشار قدرتهای متمرکز بوده است.
اوجالان تأکید میکند که بازگرداندن جامعه به مسیر طبیعی خود، تنها با دمکراسی رادیکال، عدالت جنسیتی و مشارکت فعال مردم امکانپذیر است. این تحلیل پایهای برای بررسی ژنولوژی، تمدن دمکراتیک و سوسیولوژی آزادی فراهم میکند.
بخش ۴:
زن و آزادی (ژنولوژی)
زن در اندیشه اوجالان محور اصلی جامعه و نخستین جامعهشناس است. او میگوید:
«هیچ جامعهای بدون آزادی زن نمیتواند آزاد باشد.» (اوجالان، ۲۰۱۱)
زن نه تنها در تولید و تربیت نسلها نقش داشته، بلکه بنیان اخلاق و جامعه آزاد را شکل داده است. اوجالان مفهوم ژنولوژی را معرفی میکند؛ علمی برای بازشناسی نقش تاریخی زنان و بازسازی جامعه بر اساس عدالت جنسیتی.
اوجالان معتقد است نظامهای سلطه، اعم از دولت و سرمایه، ابتدا بر کنترل زنان تمرکز کردهاند و سپس جامعه را تحت سلطه گرفتهاند. بنابراین رهایی زنان شرط لازم و غیرقابل جایگزین برای تحقق جامعه آزاد است.
بخش ۵:
تمدن دمکراتیک در برابر تمدن سرمایهداری
تمدن از نگاه اوجالان در دو مسیر تاریخی حرکت کرده است:
1. تمدن دولتی و طبقاتی که قدرت و مالکیت را متمرکز میکند؛
2. تمدن دمکراتیک که بر پایه مقاومت جوامع و فرهنگهای خلقی شکل گرفته و آزادی و عدالت را ترویج میدهد.
تمدن سرمایهداری معاصر، آخرین مرحله تمدن دولتی است که انسان را به مصرفکنندهای بیریشه تبدیل کرده و ارزشهای اخلاقی و جمعی را به سود و رقابت فروکاسته است.
در مقابل، تمدن دمکراتیک:
• شبکهای افقی و بدون تمرکز قدرت دارد؛
• تصمیمها از پایین به بالا اتخاذ میشوند؛
• آزادی زن و اکولوژی را محور قرار میدهد.
این سه رکن، پایههای سوسیولوژی آزادی را تشکیل میدهند و نشان میدهند جامعه تنها زمانی زنده و پایدار است که آزاد و اخلاقی باشد.
بخش ۶:
مبانی نظری و روششناسی سوسیولوژی آزادی
اوجالان سوسیولوژی آزادی را نه بهعنوان علمی صرفاً توصیفی، بلکه بهعنوان علمی تاریخی، فلسفی و مشارکتی تعریف میکند که هدفش رهایی جامعه و بازسازی پیوندهای اخلاقی است. او معتقد است شناخت واقعی جامعه تنها از درون و با مشارکت فعال اعضای آن امکانپذیر است؛ یعنی پژوهشگر نباید صرفاً ناظر باشد، بلکه باید بخشی از زندگی اجتماعی و فرایندهای آن باشد.
سه اصل فلسفی اساسی سوسیولوژی آزادی عبارتند از:
1. انسان بهمثابه موجود اخلاقی و آزاد: انسان موجودی است که توانایی تصمیمگیری اخلاقی و مشارکت در زندگی جمعی را دارد و بدون توجه به ارزشهای اخلاقی نمیتوان جامعه آزاد را تصور کرد.
2. جامعه بهمثابه موجود زنده و خودسازماندهنده: جامعه تنها از طریق تعامل اعضای آن زنده میماند و خودسازماندهی، پیششرط بقا و توسعه آن است.
3. دانش بهمثابه مسئولیت اخلاقی: علم نباید صرفاً ابزار کنترل باشد، بلکه باید در خدمت زندگی انسانی، عدالت و آزادی قرار گیرد.
اوجالان همچنین روش تاریخی-تفسیری و مشارکتی را پیشنهاد میکند. از نظر او، مطالعه جامعه بدون درک تاریخچه آن، بدون توجه به فرهنگ، ارزشها و ساختارهای طبیعی، ناقص خواهد بود. او به شدت بر شناخت تاریخی و فرهنگی جوامع تأکید دارد و جامعهشناسی را وسیلهای برای بازسازی روابط انسانی، رفع نابرابری و تقویت آزادی جمعی میداند.
این رویکرد شامل مطالعه نقش زنان در تاریخ، تحلیل دولت و سلطه، بررسی مناسبات اقتصادی و قدرت و همچنین کشف ساختارهای اخلاقی و فرهنگی جامعه است. به گفته اوجالان، دانش واقعی زمانی به دست میآید که پژوهشگر در کنار مردم باشد، تجربه زیسته آنها را ببیند و با آنها در تعامل مستقیم قرار گیرد.
بخش ۷:
اخلاق، آموزش و دمکراسی رادیکال
اوجالان معتقد است در جامعه آزاد، اخلاق جای قانون را میگیرد و نظم اجتماعی بر پایه ارزشهای اخلاقی شکل میگیرد. در این دیدگاه:
• قوانین صرفاً ابزار کنترلی نیستند، بلکه باید با اخلاق جمعی و ارزشهای انسانی هماهنگ شوند.
• عدالت و آزادی تنها زمانی تحقق مییابند که جامعه خود را مسئول بداند و بر اساس ارزشهای اخلاقی تصمیمگیری کند.
دمکراسی رادیکال و شوراها
دمکراسی در جامعه آزاد بهصورت کنفدرالیسم دمکراتیک شکل میگیرد. شوراها و کمونها واحدهای بنیادی تصمیمگیری هستند و قدرت بهصورت افقی توزیع میشود. تصمیمها از پایین به بالا اتخاذ میشوند و افراد مستقیماً در فرآیند سیاسی مشارکت میکنند.
این مدل دمکراسی، برخلاف مدلهای دولتمحور و سرمایهداری، تمرکز قدرت را کاهش داده و جامعه را به موجودی زنده و خلاق تبدیل میکند. اوجالان تأکید میکند که آزادی واقعی تنها از طریق مشارکت فعال و مستقیم مردم در تصمیمگیریها حاصل میشود.
آموزش و بیدارسازی آگاهی جمعی
اوجالان آموزش را نه بهعنوان انتقال صرف اطلاعات، بلکه بهعنوان فرآیندی برای بیدارسازی آگاهی جمعی و تقویت تفکر انتقادی میبیند. آموزش باید انسانها را قادر سازد تا:
• توانایی تحلیل اجتماعی و سیاسی پیدا کنند؛
• در زندگی جمعی مشارکت فعال داشته باشند؛
• اخلاق و ارزشهای انسانی را در تصمیمها اعمال کنند.
آموزش و اخلاق در کنار هم پایههای جامعه آزاد را تشکیل میدهند. اوجالان همچنین مفهوم اخلاق مقاومت را مطرح میکند؛ اخلاقی که مبتنی بر نافرمانی آگاهانه در برابر ظلم و دفاع از زندگی جمعی است. مقاومت در این دیدگاه نه واکنشی انفعالی، بلکه شیوه زیستن آزادانه و اخلاقی است.
بخش ۸:
افق تمدن آزاد و آینده خاورمیانه
اوجالان معتقد است که آینده بشر و خاورمیانه در گرو پذیرش اصول تمدن دمکراتیک و آزادی زنان است. او تمدن دمکراتیک را یک سیستم افقی میداند که بر اساس شبکهای از شوراها و کمونها اداره میشود و قدرت در آن متمرکز نیست. در این نوع تمدن:
• تصمیمها از پایین به بالا گرفته میشوند و مردم مستقیماً در مدیریت امور خود نقش دارند.
• آزادی زنان و عدالت جنسیتی پایههای اخلاقی و اجتماعی جامعه را شکل میدهد.
• همزیستی با طبیعت و اکولوژی بهعنوان یکی از اصول اساسی شناخته میشود.
اوجالان در آثار خود مانند کتاب دمکراسی و فرهنگ آزادی و سوسیولوژی آزادی نشان میدهد که تمدن دمکراتیک میتواند جایگزین تمدن سرمایهداری و دولتمحور شود که امروز در بسیاری از جوامع خاورمیانه و جهان سلطه یافته است. او استدلال میکند که بدون پذیرش ارزشهای دمکراتیک، عدالت و آزادی زنان، جوامع در خاورمیانه همواره با بحرانهای سیاسی، اجتماعی و محیطی مواجه خواهند بود.
او آینده خاورمیانه را نه به عنوان مجموعهای از دولتهای متمرکز، بلکه به عنوان مجموعهای از جوامع خودمدیریتی و کنفدرالی تصور میکند که فرهنگها، زبانها و هویتهای محلی در آن حفظ میشوند و تصمیمگیریها به شکل جمعی انجام میگیرد. این چشمانداز شامل بازسازی روابط اجتماعی و اقتصادی است که نه بر اساس سلطه و سرمایه، بلکه بر پایه عدالت، اخلاق و مشارکت انسانی شکل میگیرد.
بخش ۹:
نتیجهگیری نهایی و تحلیل سیاسی
در پایان کتاب، اوجالان نتیجه میگیرد که:
1. رهایی انسانها بدون آزادی زنان ممکن نیست و بازسازی جامعه باید بر پایه عدالت جنسیتی انجام شود.
2. علم و جامعهشناسی باید در خدمت زندگی جمعی و اخلاق قرار گیرند، نه ابزار سلطه دولت یا سرمایه.
3. دمکراسی رادیکال و کنفدرالیسم دمکراتیک تنها مسیر تحقق جامعه آزاد است، جایی که تصمیمها از پایین به بالا گرفته میشوند و مردم خود مسئول زندگی جمعی هستند.
4. اخلاق و آموزش پایههای جامعه آزاد و خلاق را تشکیل میدهند و بدون آن، تمدن دمکراتیک امکانپذیر نیست.
5. تمدن سرمایهداری و دولتمحور مدلهای شکستخوردهای هستند که آزادی، عدالت و زندگی انسانی را محدود میکنند.
اوجالان همچنین هشدار میدهد که عدم پذیرش این اصول منجر به ادامه سلطه، بحرانهای زیستمحیطی و نابودی ارزشهای انسانی خواهد شد. او بر ضرورت مقاومت آگاهانه، بازسازی جامعه و آموزش نسلهای جدید برای حفظ آزادی تأکید دارد.
بخش ۱۰:
جمعبندی تاریخی-فلسفی و ارجاع به آثار اوجالان
خلاصه مفصل «سوسیولوژی آزادی» نشان میدهد که:
• تاریخ بشر تاریخ نبرد میان آزادی جامعه و سلطه دولت است.
ا علم و جامعهشناسی مدرن، بدون اخلاق و مشارکت انسانی، ابزاری برای سلطه شدهاند.
• زن و ژنولوژی محور بازسازی جامعه آزاد هستند و آزادی زنان شرط لازم هر تحول اجتماعی است.
ی تمدن دمکراتیک جایگزینی برای تمدن سرمایهداری و دولتی است و بر پایه مشارکت، اخلاق و اکولوژی شکل میگیرد.
ا آموزش و اخلاق، پایههای جامعه آزاد را شکل میدهند و دمکراسی رادیکال، ابزار تحقق این ارزشهاست.
ارجاعات مستقیم به آثار اوجالان:
• اوجالان، عبدالله. سوسیولوژی آزادی. امرالی: ۲۰۱۱.
• اوجالان، عبدالله. دمکراسی و فرهنگ آزادی. امرالی: 2010.
• اوجالان، عبدالله. تمدن دمکراتیک و آزادی زنان. امرالی: 2012.
👉 @jin_jiyan_azadi2022
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
❑ انقلابــــ روژآوا