@Enqelabrojava
🔳 قطع امید مردم باشور از اصلاحپذیری حکومت اقلیم
❑ انستیتوی خاورمیانه اخیرا مقالهای تحلیلی از «وینتروپ راجرز» منتشر کرده که در آن به آمار تکان دهندهای اشاره میکند. در طی یک نظرسنجی ۶۳% شرکت کنندگان اعلام کردند که به هیچوجه به حکومت اقلیم اعتماد ندارند.

❑ اما عامل این بی اعتمادی چیست؟ در ادامه آقای وینتروپ یک تحلیل جامع از وضعیت حکمرانی اقلیم و همچنین اپوزیسیون آن ارائه میدهد که اگر بخواهیم تیتروار به آنها اشاره کنیم، دلایلش اینها هستند که اپوزیسیون سازماندهی شده برای حکومت وجود ندارد، احزاب مخالف جذابیتی برای قشر مخالف حکومت ندارند و در پیوستن به آنها چیزهای بیشتری برای از دست دادن وجود دارد، در حالی که دستاوردها مبهم هستند و اینکه اختلافات زیادی در میان خود احزاب اپوزیسیون وجود دارد، اما با بیان تمام اینها سه موضوع را به عنوان چالش اصلی اپوزیسیون مطرح میکند:
➖ اول اینکه نیروهای نظامی در اقلیم به عنوان ابزاری در دست حکومت بر علیه اپوزیسیون استفاده می شوند.
➖ دوم اینکه اپوزیسیون در ایجاد اتحاد و جبههٔ واحد بر علیه حاکمیت ناموفق بوده است و درگیریهای میان خودشان اثرگذاریشان را کاهش میدهد.
➖ و سوم اینکه اپوزیسیون از تبیین یک استراتژی که منجر به ایجاد اعتماد شود، باز مانده است. در این مورد شکست جنبش گوران را مثال میزند که رای دهندهها را نسبت به جانشینان آنها بیاعتماد کرده است.
❑ در ادامه به تاریخچهٔ احزاب اشاره میکند که از بیان آنها پرهیز میکنیم. اگر کسی علاقهمند باشد میتواند این مقاله را با عنوان «آلترناتیو واقعی وجود ندارد: شکست احزاب اپوزیسیون در اقلیم کوردستان عراق» مطالعه کند. اما از دید آپویی تحلیل وضعیت اقلیم به چه صورت است؟ برخی از گزارههای این متن صحیح هستند، از جمله آماری که بیاعتمادی مردم اقلیم نسبت به احزاب سیاسی را نشان میدهد. همچنین سو استفادهٔ دو حزب یکیتی و پارتی نه تنها از قدرت نظامی، بلکه از ظرفیت رسانهای موجود و منابع مادی اقلیم که حق همهٔ مردم باشور است به نفع در قدرت ماندن خودشان! اما نگاه نویسنده به برخی از مسائل مانند ایجاد جبههٔ متحد، ساده انگارانه است، چرا که برخی از این احزاب ایدئولوژیهای کاملا متضاد با یکدیگر دارند؛ جنبش اسلامی یک خواستههایی دارد و وعدههایی میدهد، جنبش گوران به همین منوال و غیره. به جای ایجاد یک جبههٔ بیمعنی و روی کاغذ که در عمل به هیچ سمتی حرکت نمیکند، اولویت باید جذب حداکثری مردم و پایگاه اجتماعی آنها به سمت حزبی که ایدئولوژی درست و به نفع کوردستان دارد باشد.
❑ با توجه به آمار ارائه شده اتمسفر سیاسی حاکم، بیاعتمادی به حکومت اقلیم است و سایهٔ همین بیاعتمادی نسبت به احزاب اپوزیسیون هم وجود دارد. پس فراتر از آکسیونهایی که در بالا اشاره کردیم، حزبی میتواند در این زمینه موفق شود که بتواند اعتماد خلق را جلب کند، چرا که شاید جذب کسی که ایدئولوژیاش را انتخاب کرده یا مقابله با نیروی نظامی و رسانهای حزبی که در قدرت است دستاورد چندانی نسبت به انرژی که صرف میشود نداشته باشد، اما تغییر نظر قشر خنثی که عموما در انتخابات شرکت نمیکنند، به دلیل از دست دادن اعتمادشان میتواند بازدهی بالایی داشته باشد و این اعتماد به هیچوجه به دست نمیآید مگر در راستگویی در گفتار و عمل به آن در کارنامهٔ فعالیت که از ویژگیهای جنبش آپویی میباشد.
❑ بنابراین با توجه به نتایج مطالعاتی که در این مراکز علمی انجام شده و همچنین مشاهدات از سطح جامعه در انتخابات پیشروی باشور به احتمال زیاد اگر حزبی به اصول جنبش آپویی عمل کند و بتواند صدایش را به گوش این بخش عظیمی که اعتماد خود را نسبت به مشارکت سیاسی در حکومت اقلیم از دست دادهاند برساند، میتواند موفقیت بزرگی کسب کند و شرایط باشور را یک بار برای همیشه تغییر بدهد. این تغییر وضعیت سیاسی اهمیت بسیاری دارد، چرا که باشور به عنوان یکی از دو پارچهٔ کوردستان که آزاد شده، اگر در سیستم مدیریتی خود، دموکراتیک عمل نکند، میتواند هم برای پارچهٔ دیگر کوردستان یعنی روژآوا تهدید باشد و همچنین ایجاد کوردستان بزرگ را در آینده به تاخیر بیاندازد و روی مبارزات باکور و روژهلات تاثیر منفی بگذارد.
❑ نتایج انقلاب روژآوا همهٔ جهان را متحیر کرده است و به همین خاطر است که رژیم اشغالگر ترکیه انواع تهدیدها را علیه برگزاری انتخابات در آنجا انجام میدهد، چرا که یک پارچه از کوردستان آزاد و دموکراتیک میتواند الگویی باشد برای سایر پارچههای تحت اشغال و بسط این سیستم آزاد و دموکراتیک، روند آزادسازی سایر پارچهها را تسریع میکند. به همین دلیل است که باید به وضعیت حکومت اقلیم اهمیت بدهیم و برای دموکراتیزه کردن آن مانند روژآوا تلاش کنیم.
✍️ عگید کوسالان
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
❑ انقلابــــ روژآوا