Elite or businessman?
3 Rچوب حراج بر سر نخبگی و نخبگان جمهوری اسلامی
نقدی بر موج جدید تجاری سازی دانشگاه و نخبگان در معاونت علمی ریاست جمهوری
🔴بر خلاف تصور تکنوکراتها، اقتصاددانان نولیبرال و مارکسیستها، «خصوصی سازی» در یک قرن اخیر در ایران نه تنها هیچ ارتباطی با بازار آزاد رقابتی، کار، تولید، صنعت، نوآوری، خلق تکنولوژی و پدید آمدن یک طبقه کارآفرین ندارد، بلکه اسم رمز دوره تازه ای از «انتقال مالکیت و تبدیل مالکیت عمومی به خصوصی» است که با هدف «ایجاد یک طبقه اشراف نوکسیه از سرمایه داران رانتی، وابسته و انحصارطلب جدید» انجام می شود. از این منظر، توجه به این نکته ظریف تاریخی جالب است که پیش از آغاز هر دوه خصوصی سازی در ایران، شاهد مصادره گفتمانهای سوسیالیستی و ناسیونالیستی و عدالتخواهانه توسط دولت های مرکزی هستیم که در واقع با یک اقدام انقلابی و پوپولیستی از بالا می کوشند طبقه اشراف قبلی را از طریق مصادره اموال و ملی کردن مالکیت از صحنه حذف و از این طریق زمینه را برای آغاز دور جدید خصوصی سازی و انتقال مالکیت به طبقه اشراف جدید فراهم کنند.
🔴اگر ظهور ملی گرایانه رضاخان و اقداماتی نظیر مصادره زمینهای مرغوب فئودالها و تأسیس ارتش و بانک سپه و بانک ملی، نهایتا خانواده پهلوی و عده ای از نظامیان و درباریان را به بزرگترین زمینداران ایران تبدیل کرد، اصلاحات ارضی و ملی شدن جنگلها و صاحب سهام شدن کارگران در انقلاب سفید هم در نهایت محللی بود که طبقه جدیدی از سرمایه داران صنعتی و بانکی رانتخوار وابسته به دربار و سرمایه داری جهانی را به جای بزرگ زمینداران و اشراف قدیم ایران نشاند. و بر همین سیاق ملی شدن صنایع و تجارت خارجی و توزیع کالا در دهه شصت هم با در نظر گرفتن قبل و بعد آن، بیش از هر چیز اقدامی شد در جهت انتقال مالکیت از طبقه سرمایه داری صنعتی درباری-امریکایی دهه چهل و پنجاه به سرمایه داری تجاری-مالی مسلمان دهه هفتاد و هشتاد شمسی. اکنون پس از دور تازه ای از مبارزه با فساد که با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد آغاز شد و با فراز و فرود نهایتا ضربات سنگینی به الیگارشی اقتصادی جمهوری دوم و دانه درشت های نزدیک به آقایان هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری و نهایتا خانواده لاریجانی وارد کرد، این پرسش به میان می آید که آیا در بیخبری عمومی، بار دیگر گروه دیگری از سرمایه داران رانتی در دهه نود مشغول گرم کردن خود بیرون زمین بوده اند؟
🔴از منظر جامعه شناختی، به نظر می رسد که قوای مخرب و فاسد سرمایه داری رانتی ایرانی بعد از تخریب حوزه زمین و مسکن، بهره برداری رانتی از معادن و صنایعی چون خودروسازی و فولاد و سپس پتروشیمی و نفت و ورود به بانکداری خصوصی و تصرف در سرمایه های مالی و سپس ویران کردن شهرهای بزرگ ایران با مال سازی و پاساژسازی در چند سال اخیر، اینک قلمرو جدیدی از «فناوریهای دانش بنیان» را هدف گرفته است و با طرح ادبیات و تکرار آخرین نسخه های سرمایه داری امریکایی برای کشورهای جهان سوم، «کسب و کار دانش بنیان»، «توسعه استارت آپها و مراکز شتاب دهنده» و «دانشگاه کارآفرین» را به محمل جدید نفوذ و رسوخ ویرانگر خود در جامعه ایرانی مبدل کرده است و از جمله در این آخرین حمله خود در غیاب همیشگی قوای عاقله حاکمان و استضعاف عموم، چشم طمع به نهاد دانشگاه و استثمار منبع لایزال طبقه جوان و تحصیلکرده ایرانی دوخته است. جرأت و جسارت و نفوذ این موج جدید به حدی رسیده است که جناب آقای دکتر سورنا ستاری، معاون علمی رییس جمهور و رییس بنیاد نخبگان در دیدار اخیر نخبگان با رهبری در حضور ایشان گفته است:
از نظر ما نخبه کسی است که برای کشور خود ارزش افزوده و اشتغال ایجاد کند و بر این اساس حمایتهای بنیاد ملی نخبگان منوط به انجام کار و تلاش و نوآوری است…اقتصاد دانشبنیان در نقطهی مقابل اقتصاد نفتی و وابسته است و در آن، کیفیت نیروی انسانی و وارد کردن بخش خصوصی به سرمایهگذاری اصل است.*
🔺جناب آقای ستاری آیا توجه به این مطلب ندارد که سخن از عدم وابستگی به نفت و حرکت بخش خصوصی، توسط کسی که بر صندلی «حاکمیتی»نشسته است و شلنگ توزیع نفت را در اختیار دارد، در واقع به این معناست که دور تازه و گسترده ای از «انتقال مالکیت» و «خصوصی کردن دارایی های عمومی» و «توزیع رانت» تحت لوای کار و اشتغال و جهاد اقتصادی و رهبری در حال انجام است؟ آیا جناب ایشان حتی یک بار هم سند راهبردی کشور در امور نخبگان را نخوانده است که در آن «نخبه» فرد برجسته و کارآمدی تعریف شده است که «در خلق و گسترش علم، فناوری، هنر، ادب، فرهنگ و مدیریت کشور در چارچوب ارزشهای اسلامی، اثرگذاری بارز داشته باشد و فعالیتهای وی موجب سرعت بخشیدن به پیشرفت و اعتلای کشور شود»؟ اینکه ایشان در همین یک جمله، «کشور» را با «بنگاه و بخش خصوصی»، «اعتلا» را با «خلق ارزش افزوده»، «علم فناوری هنر ادب فرهنگ و مدیریت کشور» را با «سودآوری اقتصادی»، و «ارزش های اسلامی» را با «ارزشهای سرمایه داری» جایگزین کرده است؛ باید نشانه از اهمال و کاهلی ایشان در فهم مقولات پایه تلقی شود یا باید آنرا طور دیگری تعبیر کنیم؟! آیا جز این است که معاونت علمی ریاست جمهوری، بنیاد نخبگان و گروهی در وزارت علوم با سیاستهای خود در حال فروش (یا بهتر بگویم خیرات) جبران ناپذیرِ نهادها و منابع انسانی و دانشی «عمومی» کشور به «بخش خصوصی» هستند؟ آیا فرسنگها تمایز میان «امر عمومی و مصلحت عمومی» و «امر خصوصی و منفعت خصوصی»، میان «مسائل کشور» و «مسائل یک بنگاه»، و میان «نخبگی» و «کاسبی» برای این حضرات روشن نیست؟ آیا جز این است که با سلام و صلوات سرِ بیت المال و کل میراث دانشگاهی کشور را (با همه انتقاداتی که به آن وارد است) به سمت شرکتهای نورچشمیان و «متصلان همیشه در صحنه» کج کرده اند؟ آیا جز این است که نهادهای دولتی به جای قانونگذاری و نظارت عادلانه، بار دیگر از موقعیت خود سوء استفاده کرده خود به «بنگاه داری» و تقسیم «سهام» و «پستهای هیئت مدیره» ای روی آورده اند؟ آیا معاونت علمی ریاست جمهوری و ده ها نهاد حاکمیتی و دولتی که با پشتوانه بیت المال در حال «توسعه کسب و کارهای دانش بنیان و استارت آپها و امثالهم» هستند حاضرند که عملکرد خود را شفاف کرده و فهرستی از شرکت ها، هیئت مدیره آنها، سهامداران آنها، میزان حمایتهای بیت المال از آنها و خروجی های دانش بنیان و های تک (!) این شرکتها و نیازهای اساسی ای که پاسخ داده اند، منتشر کنند؟ آیا این حضرات یک لحظه تصور کرده اند که با تعمیم معیار «سودآوری و بازگشت سرمایه» از بازار به حوزه علم و نخبگی و دانشگاه چگونه نیروهای مخلص و فداکار و صاحب فکر و ایده برای حل مسائل اساسی کشور را از گردونه حذف، و دلال صفتان و سودجویان و آشنایان به بازی فاسد سرمایه در ایران را بر صدر می نشانند و قشر وسیعی از مهندسان زحمتکش را به استثمار این سوداگران در می آورند و همین دانشگاه نیم بند ایرانی را به کلی ویران می کنند؟
♦️این موج تازه ای از سرمایه داری رانتی ویرانگر، و تلاش تازه ای برای هدم سنگر علم و دانشگاه و فرهنگ و نخبگی و ملی گرایی و عدالتخواهی در ایران است و افسوس که مدعیان مقاومت دانشگاه در مقابل تجاوزات بازار و دولت که تا همین یک دهه پیش در قالب تشکلهای دانشجویی صدایی از آنها شینده می شد، اینبار خود در لباس سفره داران و میان داران و مبلغان این تهاجم چشم در چشم ما ایستاده اند.
http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=43704*