E.A
"سیاست مبتنی بر احترام و حفظ کرامت اتباع خارجی به ویژه افغانستانی ها" یا سیاستی بغایت جنایتکارانه بر علیه مهاجران افغانستانی!مرتضی شریفی
"سیاست مبتنی بر احترام و حفظ کرامت اتباع خارجی به ویژه افغانستانی ها" یا سیاستی بغایت جنایتکارانه بر علیه مهاجران افغانستانی!
سید مالک حسینی (معاون توسعه کارآفرینی و اشتغال وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی) اخیرا گفته است: اگرچه برخی سیاستها در سالهای گذشته با رهاشدگی مواجه بود، اما سیاست فعلی مبتنی بر احترام و حفظ کرامت اتباع خارجی به ویژه افغانستانیهاست؛ مردمانی با اشتراک زبانی، فرهنگی و تمدنی که اگر مرزهای استعماری تحمیل نشده بود، اکنون شاید سخنی از مرز نداشتیم.
سیاست بغایت ضد انسانی بر علیه مهاجران افغانستانی دل هر انسان شریف و آزاده ای را بدرد میآورد؛ سیاستی که در نتیجه آن و به گفته سازمان بینالمللی مهاجرت (IOM)، نهاد وابسته به سازمان ملل متحد، از ۲۴ ژوئن تا ۹ ژوئیه (۳ تیر تا ۱۸ تیر) دستکم ۵۰۸ هزار و ۴۲۶ مهاجر افغان از ایران به افغانستان اخراج شدهاند؛ در یک روز بیش از ۳۳ هزار نفر و در اوج اخراجها، بیش از ۵۱ هزار نفر به افغانستان بازگشتهاند.
این سیاست مهاجر ستیزی در بسیاری از رسانه ها و از جمله رسانه های حکومتی منعکس شده است. ما دراینجا فقط به گوشه هایی از گزارش چند روز پیش روزنامه هم میهن اکتفا کرده تا دست اندرکاران حکومتی نظیر سید ملک حسینی بدانند که آنها نمیتوانند رفتار جنایتکارانه خود در حق مهاجران افغانی را در زروق سیاست "مبتنی بر احترام و حفظ کرامت اتباع خارجی به ویژه افغانستانیها" لاپوشانی کنند. اگرچه از حکومتی که زندانیان سیاسی را همچون بردگانی در بند، با غل و زنجیر به تبعید گاهی جهنمی روانه میسازد نمیتوان انتظار رفتاری بهتر با مهاجرین داشت!
دراین گزارش میخوانیم مریم یکی از زنانی که همسر، دو پسرش و کل خانواده خواهرش در اردوگاه الغدیر زاهدان بودهاند به خبرنگار هم میهن میگوید در این سهروز چندبار با همسر خود حرف زده است. به گفته همسر مریم، روز اول حتی یک سایبان نبوده. کل روز زیر آفتاب نشسته بودند چون داخل سولهها از بیرون بدتر بوده و هیچ وسیله خنککنندهای وجود نداشته است. خواهر مریم هم میگوید تن بچهها زیر آفتاب میسوخت. مجبور شده بود پسر کوچکاش را که سهساله است لخت کند، چادرش را سایبان بگذارد بلکه بچه تلف نشود. آب هم خیلی کم بوده و خواهرمریم بین اینکه آب را به بدن بچه بزند تا خنک شود یا آن را برای خوردن نگه دارد، مانده بود. به آنها گفته بودند چند ساعت بیشتر معطل نخواهند شد اما کارشان دو شب و سه روز طول کشید.
...
نیلوفر، مددکاری که چندبار در هفته برای پیگیری امور مهاجران به اردوگاه عسگرآباد ورامین میرود، میگوید: "اغلب کسانی که برای پیگیری میآیند، زنان هستند. بنابراین هرروز تعداد زیادی زن، ساعتها زیر آفتاب معطل میشوند بلکه به کارشان رسیدگی شود. رسیدگی هم واقعاً افتضاح است. مسئولی که آنجا نشسته و قاعدتاً قرار است با مهاجران سروکار داشته باشد بهمحض اینکه کوچکترین مشکلی وجود داشته باشد فرد را حواله میدهد به فردا. کافی است کمی لهجه را متوجه نشود یا کوچکترین ایرادی در پرونده ببیند، زن بیچاره را رد میکند."
....
ونوشه بحرانی، پزشک متخصص داخلی که از سال ۱۴۰۰ تجربه درمان داوطلبانه در سیستان و بلوچستان، بهویژه حاشیه زاهدان را دارد، حالا یکی از کسانی است که نشانههای نگرانکنندهای از وضعیت زنان، کودکان و بهطورکلی افراد آسیبپذیرتر در اردوگاههای این استان میبیند. او به "هممیهن" میگوید: "به ما اجازه ارتباط مستقیم با داخل اردوگاه داده نشده است، پس خودمان نرفتهایم و ندیدهایم که اوضاع چطور است. گفته میشود که یک بهداری دارند اما دارو و پزشک به اندازه ندارند.....
ما نشانههایی میبینیم که گزارشها درباره بد بودن شرایط را تایید میکنند؛ مثلاً اینکه از ما داروهای مرتبط با اسهال، استفراغ و گرمازدگی میخواهند، خب پس مشخص است که خطر گرمازدگی بهدلیل کمبود سیستمهای سرمایشی ضروری، همچنین خطر ابتلا به اسهال و استفراغ بهدلیل کمبود امکانات بهداشتی یا تغذیهای مناسب وجود دارد و مواردی از این دست آنقدر هستند که صدای کمک خواستن شان به ما رسیده است. از آنطرف میدانیم که بچهها در این موارد بسیار آسیب پذیرتر هستند و چنین وضعیتی میتواند حتی به قیمت جان آنها تمام شود. زنان هم به نسبت، نیازهای بهداشتی ویژهتری دارند و وقتی خبر کمبود امکانات بهداشتی به ما میرسد، یعنی این زنان و بچهها هستند که در خطر قرار دارند.... راستش در این شرایط که دارند با عجله اخراج میکنند، من خیلی زیاد نگران بیمارانم هستم مثلاً بیماری دارم که مبتلا به تالاسمی ماژور است؛ او باید دارو بگیرد، داروهایش هم باید داخل یخچال نگهداری شوند. مادرش دربه در دنبال این است که برایش مجوز بگیرد که اخراج نشود.
این بچه تا به حال اصلاً افغانستان نبوده، برای من واضح است که این بیماران اگر به اردوگاه برده شوند، حتی اگر از این مرحله بگذرند آنطرف مرز حتماً میمیرند. یا مثلاً بیماری که به دیالیز نیاز دارد چطور باید روند درمانش را در جایی که اصلاً تا به حال زندگی نکرده، هویت ندارد، پرونده و دسترسی و آشنایی ندارد ادامه بدهد؟
گزارشگر هم میهن در انتهای گزارش خود اضافه میکند که تماسها با مسئولان اداره کل اتباع سیستان و بلوچستان همگی به در بسته میخورد. درنهایت علیرضا مرحمتی، معاون امنیتی استاندار سیستان و بلوچستان بعد از شنیدن گزارشهای رسیده به هممیهن، خیلی کوتاه میگوید: "من همه اینهایی را که گفتید، رد میکنم".
قابل ذکر است که ابعاد این فاجعه انسانی به حدی است که سیاست مداران اروپایی نیز مجبور به عکس العمل شده اند. منجمله هانا نویمن، نماینده حزب سبز آلمان در پارلمان اروپا، روز چهارشنبه ۱۸ تیر/ ۹ ژوئیه در واکنش به اخراجهای گسترده پناهجویان افغانستانی از سوی ایران، این اقدام را یک "شکست جمعی" و "بازگرداندن اجباری به جهنم بدون طی هیچ روند قانونی" توصیف کرد. او میگوید، این وضعیت، هرجومرج پس از جنگ نیست؛ "این یک سیاست عامدانه دولتی است".
کار بجایی رسیده است که ملا محمدحسن آخوند، نخستوزیر حکومت ضد بشری طالبان، هم از مسئولان جمهوری اسلامی ایران خواسته است که هنگام اخراج از نقض حقوق و تحقیر مهاجران پرهیز کنند و به آنها اجازه دهند اموال منقول خود را منتقل کرده و اموال غیرمنقول و حسابهایشان را تسویه کنند! او همچنین از ایران خواست تا تسهیلات لازم را در توقفگاهها برای مهاجران فراهم کند!
در این جا باید به این نکته نیز اشاره کنیم که جمهوری اسلامی ایران برخی مهاجران افغانستانی را به جاسوسی برای اسرائیل متهم کرده است؛ ادعایی که تا کنون شواهد موثقی برای آن ارائه نشده و با واکنشهای تند نهادهای بینالمللی روبه رو شده است.
واقعیت آنست که مهاجرت به دلیل جنگ، فقر و فلاکت، و سرکوب و اختناق، بخشی جدایی ناپذیر از زیست انسانها در تمامی کشورها، تحت مناسبات ظالمانه و ضد انسانی حاکم بر جهان امروز است.
در این بین، ما ایرانیان نیز از آنجا که در طول ۴۷ سال گذشته، خود قربانی جنگ، ناامنی اقتصادی و بویژه سیاست سرکوب حکومت بوده ایم، در ابعادی میلیونی دست به مهاجرات زده، در کشورهای دیگر ساکن شده ایم و در سطح جهانی از جمله ی مردمان سرافرازی بوده ایم که بطور بی وقفه ای برای پذیرش از سوی کشورهای مقصد و رفتار انسانی با مهاجران از هر کشور و ملیتی مبارزه کرده ایم.
در خاتمه باید اضافه کنیم که مبارزه برای هر درجه از زندگی انسانی در جهان امروز، همچنانکه نمی تواند از مبارزه برای لغو اعدام، آزادی زندانیان سیاسی، حقوق برابر زنان و مردان، پایان دادن به تبعیض جنسیتی، حقوق پایه ای کودکان؛ حق اعتراض صنفی و سیاسی، آزادی تشکل یابی و مطبوعات و احزاب، جدا باشد، نمیتواند از مبارزه برای حقوق مهاجران و پناهندگان نیز جدا باشد.
در جهان امروز ستم بر مهاجران و پناهندگان، ستمی جهانشمول و علیه همه انسانها، جدای از ملیت، رنگ پوست و نژاد آنها از ایران تا آمریکا و دیگر نقاط جهان است.
این ستم را ما کارگران و مردم آزادیخواه ایران طی ۴۷ سال ستمکاری حکومت جمهوری اسلامی، در مسیر مهاجرت برای کار و پناهندگی سیاسی از ترکیه و عراق تا کمپهای پناهندگی و مراکز شغلی در قلب اروپا با پوست و گوشت خود لمس کرده ایم.
ما مردم ایران و افعانستان و کل مردم ستمدیده در منطقه خاورمیانه، یک پیکر واحد از ستمگری قدرتهای محلی و منطقه ای و جهانی هستیم و باید دست در دست هم برای پایان دادن به جهنم موجود در کشورهایمان و کل منطقه، متحد و همبسته شویم.
ایستادگی ما کارگران و مردم آزادیخواه ایران در برابر سیاست اخراج مهاجران و پناهندگان افغانستانی، چونان مرهمی بر زخمهای مشترکمان و مبشر همبستگی و همدلی ما برای رهایی از ستم و استبداد مذهبی و غیر مذهبی، زن ستیزی و تحجر و عقب ماندگی در هر دو کشور است.