Closer to truth

Closer to truth

Arash .K

Sarah Coakley is an Anglican systematic theologian and philosopher of religion with wide interdisciplinary interests. In 2011 she became deputy chair of the School of Arts and Humanities at Cambridge University.


🎤 سارا من و تو اینجا در حال گفتگو درباره مفاهیم جایگزین برای خدا هستیم. تو در اینجا به مثابه متکلم حاضری و من سردرگم و حیرانم. بیا برویم سراغ بعضی از چیزهایی که اخیرا می شنویم و ببینیم از ایده های جدید باید کدام را باور کنیم. با پانتئیسم شروع کن! 


⁦🗣️⁩ باید بگم که پانتئیسم خیلی هم جدید نیست! اگر امکان دارد من قدری به این متکلم خواندن خودم خرده بگیرم! همه این عناوین [ مثل متکلم بودن ] انتزاعاتی کلی هستند که البته قدری عجیب است که وقتی از آنها استفاده می کنیم ما به بیان دقیق، مشخصا گزینه های جمع و جور و مشخصی را علامت نمی زنیم بلکه کاری که عملا انجام می دهیم آن است که به یک نسخه خاص و معین از هریک از اینها می پردازیم و می کوشیم درباره انسجام درونی و قدرت اقناع کنندگی آن قضاوت کنیم. لذا وقتی تو می گویی پانتئیسم ما درباره کدام نسخه صحبت می کنیم ؟ آیا درباره جان لزلی صحبت می کنیم؟ یا اسپینوزا ؟ یا وایتا ودانتا؟! یا نسخه احتمالی دیگری که ارزش گفتگو دارد؟! 


🎤 به نظرم بیا با ساده ترین نسخه شروع کنیم که در آن ساحت قدسی ، شاید با یک قاف کوچک همان جهان فیزیکی است و جهان فیزیکی، قدسی است. از این جهت فرقی بین این دو نیست اما جهان فیزیکی، قدسی است برای این نیست که با استفاده از واژه قدس و قدسی بودن یک نیروی احتمالی را پس پشت جهان فیزیکی است طرد و نفی کنیم.


⁦🗣️⁩ به نظرم این موضعی کاملا سازوار و عقلانی است. مدافعان فلسفی متعدد و نیرومندی هم دارد اما من شخصا با آن متقاعد نشدم عمدتا بخاطر مواجه و تایید نخستین خودم با حقیقت خدای مسیحی و تجربه ام و تعامل سازنده ام با او. 


🎤 که البته خدایی است شخص وار! و اینکه دو مشخصه اصلی دیدگاه پانتئیسم این است که اولا خدای شخص واری وجود ندارد ثانیا امر قدسی هرچه که باشد متعالی نیست. اینها دو ویژگی اصلی آن هستند. 


⁦🗣️⁩ بله. شاید در بسط همین نکته اخیر بشود گفت که در سنت مسیحی خدا همچنین خالق جهان از هیچ است و به لحاظ وجودشناختی نه فقط از ما مجزا و متعالی است بلکه به میزان بنیادین و غیرقابل تصوری از ما متفاوت است. آنچیزی است که نه فقط همه چیز را آفریده ،بلکه هر لحظه آن را حفظ می کند و به آن عشق می ورزد. به محض لینکه شما شروع به درک سنت اسکولاستیک مسیحی کردید، در می یابید که این سنت وجوه اشتراک زیادی با پانتئیسم دارد و افتراق و گزینش میان این دو آنگونه که در وهله اول به نظر می آید، خیلی هم کار آسانی نیست. چرا که یکی از مهمترین شاخص های پانتئیسم آن است که جهان را در حال گسترش و انتشار درون خدا می بیند. همین سخن را می شود در مورد خدای سنت اسکولاستیک گفت و مواجهه های عرفانی با خدا. تفاوت بسته مسیحی در جایی است که می گوید انبساط وجودی جلال خدا از جایی [ وجودی] می آید که بدون آن موجودی در میان نخواهد بود بجای اینکه سرسختانه خدا را در کیهان محصور بداند. 


🎤 بگذار برویم سراغ پانآنتئیسم که به نظر می آید می خواهد مشکل محدود کردن و محصور کردن خدا به کیهان در پانتئیسم را حل کند و لذا به ساحت قدس اجازه می دهد که فراتر از کیهان گسترش پیدا کند. جهان هنوز در خدا و محصور در آن است اما ساحت قدس می تواند از جهان تعالی پیدا کند. پس پانآنتئیسم هنوز بسیاری از جنبه های مثبت پانتئیسم را دارد ولی همزمان برخی جنبه های مثبت کلام سنتی را هم با میدان دادن به این تعالی حفظ می کند. 


⁦🗣️⁩ اما باز هم دست کم برای من یک معضله پارادوکسیکال لاینحل دارد! در آنجا که از طرفی می گوید که ساحت قدس همزمان جهت مند است و غایتی دارد و بسوی هدفی غایت شناسانه رهسپار است تا غایتی را برای کیهان تضمین کند و از طرفی دیگر اگر خدا در ماهیت متغیر کیهان حالّ یا متحد با کیهان باشد، آن اطلاق و تمایز و تعالی وجودی را که لازمه خلق از عدم توسط خداست در اینجا از دست می رود. به نظرم پانآنتئیست های مدرن در سنت غربی ، واکنشی نادرست به مترسکی از خدای مسیحی نشان می دهند که بیشتر در ذهن خودشان وجود دارد تا در واقعیت! من مطمئن نیستم که شما بتوانید که همه سودمندی هایی که پانآنتئیسم دنبال آن است دست پیدا کنید اگر خدای سنتی مسیحی را درست بفهمید. این بهرحال موضع من است. 


🎤 دیدگاه دیگری هم هست که خیلی متفاوت است. این دیدگاه تقریبا در خصوص اینکه خدایی هست یا نه بی طرف است. ممکن است خدایی باشد یا نباشد لیکن آن امر به غایت بنیادین و آنچه مبدا همه امور است ،یک اصل یا ارزش خیر است. شاید این ایده به افلاطون بازگردد و به این دلیل که خیری هست خدا هم از این خیر منبعث شده است. شاید الباقی چیزها را خدا خلق کرده باشد اما غایت حقیقت همان ارزش خیر است. 


⁦🗣️⁩ به نظر من این یک موضع اخلاقی بسیار جذاب است و برای کسی که در سنت مسیحی،از قبل با مسیحیتی سر و کار دارد که رنگ و لعاب افلاطونی داشته باشد، این دیدگاه اخلاقی با آن مسیحیت پیوند می خورد. آنچه در مورد این دیدگاه برای من غریب است این است که مثلا در نسخه لزلی از آن من نمی توانم بفهمم که تحت چه شرایطی این دیدگاه توسط او اخذ شده است؟! آیا شواهد به این مطلب منتهی می شوند؟ یا انسجام درونی نظریه باعث این شده است؟ فکر کنم انسجام درونی سبب آن باشد! یکجور شهودگرایی ثابت! این می تواند موضوعی برای گفتگو باشد. من همچنین از این دیدگاه حیرانم چون به نظر این دیدگاه متضمن هیچ‌یک از نقاط قوت سنت مذهبی نیست! 


🎤 خودشان ممکن است به این مطلب همچون یک نقطه قوت بنگرند نه نقطه ضعف!


⁦🗣️⁩ می دانم! چون من فکر می کنم در مورد ایشان فردگرایی و خودمختاری برای ایشان مهم تر است تا اینکه یکی از اعضای قبیله باشند اگر بشود از این تعبیر منفی استفاده کرد چون من فکر نمی کنم که کلیسا در بهترین حالت خود یک قبیله باشد. کلیسا می تواند به مثابه یک قبیله خیلی کج رفتار باشد اما در بهترین حالت آن یک هیئت عرفانی است! و من تصور می کنم که شهودگرایی اخلاقی لزلی در جستجوی بخشی از همان کیفیت های عارفانه این هیئت عرفانی است. بخصوص آنجا که به «تعامل اذهان بی کران» با هم می پردازد! 


🎤 بنظرم تعامل اذهان بیکران یک ایده فرعی ماخوذ از اصل بنیادین خیر است که او به این شکل آن ایده اصلی را بسط داده است. اما اگر در سطح بنیادین به این مسأله نگاه کنیم و من این پرسش را پیش روی تو می گذارم آیا این ایمان مسیحی تو را نمی آزارد اگر خدای مسیحی ریشه در خیر داشته باشد؟ آن خیر بنا به تعبیری خالق خدای مسیحی باشد؟ این اذیتت نمی کنه؟ 


⁦🗣️⁩ بنظرم این گزینه متافیزیکی برای اینکه پیش روی یک مسیحی گذاشته شود خیلی عجیب غریب است! چون تلویحا اذعان می کند که چیزی بنیادی تر از خدا وجود دارد!😄 


🎤 بله دقیقا منظور همین است! 


⁦🗣️⁩ لیکن بنا به تعریف خدا دست کم برای من همان چیزی است که بدون آن چیز دیگری نخواهد بود. لذا من بنوعی این پرسش را به خود تو برمی گردانم. پس اینکه در جهان نیرویی باشد که همان نیروی بنیادین در جهان باشد مرا آزرده نمی کند اما من فقط به آن نمی گویم خدا، من در ادامه خواهم گفت که آن چیز بنظرم روح ندارد! 🎤 آره آره. چون اگر به آن بگویی خدا عملا مفهوم خدا را معنازدایی کرده ای! چون دیگر خدایی شخص وار نیست. چون حالا خیری هست که خدا را آفریده و خدا در اینجا صرفا جلوه ای از آن خیر است! خیر دیگر ویژگی بنیادین خدا نیست! 


⁦🗣️⁩ درست است. بنظر من این یکجور دووجهی کاذب می آید! بنا به تعریف من خدا شخص وار و منشاء غایی خیر است. لذا من با ایشان در خصوص ماهیت شخص وار آن نیروی بنیادین بحث و جدلی خواهم کرد. 


🎤 آن نیروی بنیادینی که اتفاقا ناشخص وار است بالقوه خدا را خلق می کند! خدایی که اتفاقا شخص وار است. آیا این تفاوت آزارت می دهد؟! 


⁦🗣️⁩ بله. آزارم می دهد! چرا که این دیدگاه یکجور پیدایش افلاطونی است که در آن خدا در سطحی پایین تر و سطح دوم پدید می آید و ذیل وجود اول و شاید وجود اول تعبیر خوبی نباشد. ذیل اولین شکل بنیادین خیر. 


🎤 درسته! 


⁦🗣️⁩ بنظرم این تفاوت مهمی است. آیا واقعیت بنیادین شخص وار است یا خیر؟ این انتخابی است که ما باید به لحاظ متافیزیکی به آن دست بزنیم! آنچه امروزه جالب است این است که منابع بحث در فلسفه خصوصا فلسفه تحلیلی در حال تغییر بسیار اساسی هستند. شاید بشود گفت که اینها با کارهای دیوید لوئیس در خصوص جهان های دیگر شروع می شوند و بعد ناگهان داشتن طیفی بسیار متنوع از دیدگاه ها درباره خدا بدون اشکال می نماید! در حالی که زیر سایه نفوذ پوزیتیویسم منطقی قرن ۱۷ و پس از آن و با وجود اینکه پوزیتیویسم منطقی و شکل قوی آن به سرعت رخت بربست، لیکن شبح آن هنوز در اطراف پرسه می زد! در آن زمان گزینه های روی میز یا خدا یا آتئیسم بود. به همان ترتیب امروز ما طیف عظیمی از حدس ها و تخمین ها درباره چیستی خدا را پیش روی خودمان داریم و از بین آنها ناچاریم قدری اجتهاد و قضاوت کنیم. این یک سناریوی جدید است که البته برای کسانی که قبل از این به خدا ایمان داشتند اتفاقا خیلی جالب توجه است. از طرفی این برای ما نامأنوس هم هست چون ما به این میزان تنوع از خدا که امروز شاهد هستیم، عادت نداریم. 


🎤 و گمانه زنی در خصوص خدا اتفاقا این مفهوم را غنی تر می کند چون به ما نشان می دهد چطور بزرگتر فکر کنیم ولو فقط جنبه گمانه زنی داشته باشد!


⁦🗣️⁩ البته! و این بر می گردد به طرق و شیوه های جدید! یعنی اگر به جهان باستان برگردید می بینید که گمانه هازنی های بسیار درباره خدا شیوه شایع آن دوران بوده است! اما اکنون ما ناچاریم به یک گفتمانی شکل بدهیم که به ما کمک کند بین این گزینه های متنوع قضاوت و اجتهاد کنیم. 


@estebsar


https://www.closertotruth.com/series/alternative-concepts-god-part-1#video-4608


Report Page