Closer to truth

Closer to truth

Arash .K

J.L. Schellenberg is a Canadian philosopher known both for his atheism and for his defense of a broader skepticism compatible with atheism -- a form of skepticism which, as it happens, opens a path to a new evolutionary brand of religion.


🎤 جان در جستجو برای یک حقیقت غایی برای مثال خدا اگر اصلا خدایی وجود داشته باشد، من از سیل مفاهیم جایگزین برای خدا کاملا مات و مبهوت شده ام. تو یک ایده ای به نام #غایت_گرایی داری. می خواستم بدانم این ایده چطور به مفاهیم جایگزین برای خدا مربوط می شود. 


⁦🗣️⁩ ایده غایت گرایی من یک اندیشه عام است که چهارچوبی برای بحث درباره مفاهیم جایگزین خدا فراهم می آورد. یکی از این کارها این است که بفهمیم قائل واقعا دارد راجع به خدا صحبت می کند [ و نه چیز دیگری ] ایده خدا تا جایی که من می فهمم یک ایده مذهبی ] درون دینی ] است. حال ممکن است شما بپرسید برای اینکه این ایده همچنان ایده ای مذهبی باشد چه لوازمی مورد نیاز است؟ در اینجاست که غایت گرایی وارد عمل می شود. من می گویم برای اینکه ایده خدا همچنان مذهبی باشد باید گفت که «حقیقت غایی در کار است» اما هر جور حقیقت غایی را نمی شود خدا نام نهاد. آن سنخ حقیقت غایی که دانشمندان خود را وقف جستجوی آن کرده اند برای اینکه ایده مذهبی باشد کافی نیست اما بخشی از آن محسوب می شود. آن ایده خدا که ما در اینجا درباره آن بحث می کنیم سه جنبه یا بخش دارد. اول همان قسمتی است که دانشمندان طبیعی هم با آن حتما موافق هستند و آن واقعیتی یا حقیقتی است که به لحاظ متافیزیکی غایی است. یعنی آنچه واقعیت عمیق ماهیت امور و اشیاء را نمایندگی می کند. اما برای اینکه ایده مذهبی بشود باید چیزهای بیشتری بر آن افزود. جنبه دوم ارزش است و اینکه « آن حقیقت غایی واجد برترین یا بیشترین ارزش است» دین درباره ارزش است و قطعا این ارزش می تواند چیزی به ما عطا و یاری کند. لذا آن حقیقت به لحاظ نجات بخشی یا رستگاری soteriology هم غایت است. اینها آن سه جنبه غایت دینی هستند. 


🎤 این به معنی مهلتی برای نجات یا چیزی شبیه آن هست؟! 


⁦🗣️⁩ بله. این یک روشی است برای سخن گفتن از شیوه ای که زندگی ما از ناحیه آن حقیقت غایی متاثر می شود. آن حقیقت غایی می تواند چیزی بسیار دور باشد که هیچ تاثیری روی زندگی ما نداشته باشد که در آن صورت دیگر ماهیت مذهبی نخواهد داشت. 


🎤 پس اینها آن ویژگی هایی هستند که آن حقیقت غایی باید داشته باشد تا به عنوان خدا از منظری کلان یا چیزی مذهبی شناخته شود! چیزی فراتر از امر فیزیکی.


⁦🗣️⁩ حالا شما در اینجا چیزی دارید که می شود برای آن مفاهیمی جایگزین طرح کرد. اگر شما صرفا سخن گفتن از مفاهیم جایگزین را به چهارچوب ضیق الهیات سنتی محدود کنید می توانید از فلان کلیسای کاتولیک به بهمان کلیسای باپتیست بروید و قس علی هذا. آن البته خیلی جالب نیست، ما می خواهیم چشم اندازی فراخ تر برای همه اقسام جستجوی مذهبی ایجاد کنیم. این همان کاری است که اندیشه غایت گرایی من سعی در انجام آن دارد‌. آنهم در سایه همان تالیف سه مولفه مذکور. لیکن همچنان [غایت گرایی] بسیار عام است. اگر شما بگویید که حقیقت غایی در کار است که به لحاظ متافیزیکی، ارزش شناختی و رستگاری بخشی غایت محسوب می شود شما هنوز لازم است آن را پیدا و تعریف کنید.


🎤 می شود گفت که حقیقتی هست که به لحاظ وجودی غایت است و حقیقتی هست که به لحاظ ارزشی غایت است و حقیقتی هست که غایت است از آن جهت که ما را متاثر می کند. 


⁦🗣️⁩ بله. 


🎤 بسیار خوب


⁦🗣️⁩ به این سه شیوه غایت است. حالا وقتی شما این چهارچوب کلی را در اختیار می دارید می توانید بیایید و بررسی کنید که ایده های منفرد مشخص هریک چگونه در درون این چهارچوب می گنجند و چقدر نمونه وار هستند. حالا آن سیلی از ایده ها که از آن صحبت کردی شامل پانآنتئیسم، پانتئیسم، الهیات پویشی یا هر عنوانی از این دست می شود. 


🎤 بله، غایت بودن ارزش و مسیحیت غیرشخص محور و... در اینجا تنوع زیادی هست.


⁦🗣️⁩ما می توانیم با پیش چشم داشتن این چهارچوب ببینیم که اینها واقعا مفاهیمی جایگزین برای خدا هستند و بگوییم منظور ما از خدا این است. لذا...


🎤 و آن را به جهان عرضه کنیم 


⁦🗣️⁩ مثلا آیا یک دیدگاه پانتئیستی از خدا به ما می گوید چه چیزی به لحاظ متافیزیکی غایت است؟ آن عمیق ترین عنصر تعیین کننده ماهیت امور و اشیاء چیست؟ من فکر می کنم پانتئیسم دست کم تلاش می کند چنین کند. دست کم اقسام مذهبی آن. پانتئیسم مذهبی.به همین ترتیب در خصوص ارزش هم یک پانتئیست بسته به درکی که از خدا دارد می اندیشد که خدا بی نهایت ارزشمند است. یعنی خدا مهم ترین امر تعیین کننده ماهیت واقعیت و حقیقت است. 


🎤 اینکه خدا جهان است و جهان در خداست!


⁦🗣️⁩ بله. پانتئیست فکر می کند که خدا در جهان است و جهان به شیوه های مختلفی در خداست. شیوه هایی که به طرف مختلف تعبیر می شوند. با عرضه و داشتن غایت گرایی من کوشیده ام چهارچوبی برای فهم پانتئیسم در کنار سایر ایده های مشابه آن در مجموع بدست بدهم. ما اینجوری می توانیم بفهمیم آن چگونه به واقعیتی می پردازند که به لحاظ وجودی یا متافیزیکی غایت است؟ ببینیم چطور به واقعیتی می پردازند که به لحاظ ارزشی و رستگاری بخشی غایت است؟ و درباره معقول بودن آنها داوری کنیم. یک دلیل برای داشتن ایده عام غایت گرایی برای شروع آن است که ما در حال شروع به اندیشیدن به ایده های مختلف دینی هستیم و برای اینکار نیاز به یک چهارچوب برای بحث و گفتگو داریم. 


🎤 خوب بیا یک نگاهی به پانآنتئیسم بندازیم. 


⁦🗣️⁩ پانآنتئیسم یعنی این ادعا جهان یه نحوی از انحاء در خداست. یکی از مشکلاتی که ابتدا به ساکن من با پانآنتئیسم دارم این است که نمی دانیم این مساله را که جهان در خداست چطور باید بفهمیم.حقیقت خدا را جهان را در بر می گیرد و همزمان از آن فراتر می رود. اینجا یک جدایی و انفصال کامل بین خدا و جهان وجود ندارد اما گذشته از این خدا در این دیدگاه با جهان یک ارتباط یاری گرانه دارد. با شناخت خدا و ارتباط گرفتن با او به طریق درست شخص می تواند بالاترین حد رضایت را در زندگی خود تجربه کند. پس خدا در این دیدگاه متضمن غایت رستگاری هست. برای قضاوت درباره غایت متافیزیکی بودن خدا در این دیدگاه شما باید قدری بیشتر دقت و بررسی کنید که جنس ارتباط خدا و جهان چگونه است. آیا خدا جهان را خلق کرده است؟ که که از لحاظ الهیات سنتی گویاتر می نماید چون در جدایی کاملی بین خدا و جهان وجود دارد و خدا خالق جهان است‌. لذا یکی از سوالاتی که شما می توانید از یک پانآنتئیست بپرسید این است که: « در طرح شما خدا دقیقا چطور و به چه معنا غایت است؟» این به وضوح بیشتری درباره مسأله پیش روی ما می انجامد. دیگر اینکه می فهمیم که آیا این ایده واقعا دینی هست یا نه و اینکه این خدا یک خدای واقعی مذهبی هست یا نه!


🎤 در مورد آن دیدگاه که می گوید واقعیت و حقیقت غایی همان ارزش است چطور؟ اینکه می گوید آن حقیقت غایی شخص نیست حتی خدا هم نیست بلکه ارزش غایی است. این با محور دوم ایده غایت گرایی تو جور می شود اما در خصوص سایر محورها چطور؟


⁦🗣️⁩ شما احتمالا به چیزی بیش از گفتن «غایت همان ارزش است» نیاز دارید. شما ممکن است بگویید اصلی هست که با ارزش مربوط است و واقعیت را ساختار می بخشد. به بیان بهتر یک بنیان یا نیاز اخلاقی که جهان بواسطه آن بوجود آمده است. جهان بوجود آمده چون اخلاقا لازم بوده که بوجود بیاید. پس این یک اصل مرتبط با ارزش است. اصلی که به ما کمک می کند بفهمیم چرا جهان وجود دارد [ بجای اینکه نباشد ] و پاسخی برای پرسش متافیزیکی ما فراهم می کند و در مورد ماهیت اشیاء چیزی در اختیار ما می گذارد. 


🎤 اما ظاهراً کافی هم هست. گرچه مبهم است چون شخص نیست و حتی جهان فیزیکی هم نیست. به نظر می رسد که روی محور متافیزیک قدری ضعیف است گرچه روی محور ارزش شناسی پررنگ تر است.  


⁦🗣️⁩ بالاخره همواره به چیز بیشتری نیاز است. اینکه صرفا بگوییم غایت همان ارزش است حقه خوبی نیست. به محض اینکه شما بگویید یک اصل الزام اخلاقی در میان است، با این پرسش ها مواجه می شوید که پس آیا این اصل است که ساختار دهنده واقعیت است؟ آیا همه واقعیت از این اصل ناشی شده است؟ 


🎤 کلید بحث در همان «الزام» است. آیا این الزام به عمل هم منجر می شود؟ 


⁦🗣️⁩ درست است. آن اصل یعنی یک واقعیت و حقیقت اخلاقی هست و این حقیقت اخلاقی الزام می کند که جهان وجود داشته باشد. حالا اگر حقیقتی اخلاقی مستلزم وجود جهان است پس آن حقیقت اخلاقی به لحاظ متافیزیکی غایت است. و اگر این اصل یک محتوای اخلاقی دارد که متضمن ارزشی نهایی هم هست پس محور ارزش شناسی را هم دارد. 


🎤 این دومی از اولی راحت تره!😄



⁦🗣️⁩ حال اگر با فهمیدن این و نمادینه کردن این و درون سازی کردن و زندگی کردن براساس این بتوانیم به عمیق ترین ارزش در زندگی خود نائل شویم پس این اصل به لحاظ رستگاری بخشی هم غایت محسوب می شود. پیشنهاد من این است که با در اختیار داشتن این چهار چوب غایت گرایی می توانیم به ایده هایی مثل پانآنتئیسم وضوح بیشتری ببخشیم و ببینیم تا چه اندازه به ایده خدای مذاهب نزدیک هستند [ چون خدا یک ایده درون دینی است ] چون همانطور که گفتی این ایده ها متعدد و اغلب مبهم هستند. باید دید تا چه میزان هریک می توانند محورهای سه گانه غایت گرایی را تامین کنند.


@estebsar


https://www.closertotruth.com/series/alternative-concepts-god-part-1#video-3938

Report Page