Ben 10 : Cosmic Alien

Ben 10 : Cosmic Alien

@Amir231105

اون طرف ماجرا...

بن ۱۰ هزار : هی بن(شگفت انگیز) یه محافظ زمانی درست کن...بن(۱۰۱۰) حواسشونو پرت کن من توی محافظی که بن(شگفت انگیز) میسازه بهشون حمله میکنم...

بن ۱۰۱۰ : خب وقتی میتونم از داخل به انفجار یخی درست کنم چه نیازی به حواس پرتی هست...

بن شگفت انگیز : اینم از یه ایده بهتر...

بن(۱۰۱۰) با انفجار یخی بیشتر مالتروانت‌ها رو منجمد کرد اما یکی از اونا زمان اطراف رو متوقف کرد و بن(۱۰۱۰) دیگه نتونست کاری کنه...بن(۱۰ هزار) با اشعه زمانی مالتروانت ها رو از کار انداخت و بن(شگفت انگیز) با یه انفجار زمانی کل مالتروانت‌ها رو نابود کرد...

و اما...

بن : ایان نابودت میکنم⏳موجود فضایی ایکس⏳چرا تبدیل نشدم...

بقیه رسیدن پیش من...

بن ۱۰ هزار : بخاطر انفجار زمانی بود...ساعتامون موقتا از کار افتاد...

ایان یه اشعه زمانی سمتمون پرت کرد...

بن : خب پس چرا تجهیزات اون خراب نشده!؟

ما فرار کردیم و ...

بن ۱۰۱۰ : خب بعضی وقتا این انودایت بودن به کار میاد...

Ben 1010 Anodite form

بن(۱۰۱۰) با ایان درگیر شد اول خواست انرژی درونی اونو بگیره اما ایان یه محافظ زمانی برای خودش ساخت و بن(۱۰۱۰) سعی کرد با گلوله انرژی بزرگ اونو نابود کنه اما انرژیش توسط لباس ایان دفع شد...

بن :آره درست شد...من خودم نابودش میکنم...اینفینیتریکس

⏳فیدبک⏳

Feedback

به ایان حمله کردم اون یه اشعه سمت من شلیک کرد خواستم با فیدبک جذبش کنم اما فیدبک رو نابود کرد و به انسان تبدیل شدم

بن شگفت انگیز : امم...می‌خواستم بگم فیدبک نمیتونه اشعه زمانی رو جذب کنه

بن ۱۰ هزار : اما یکی رو میشناسم که میتونه حق ایان رو کف دست‌ش بزاره⏳هیومانگوپسور⏳

Humungoopsaur

بن(۱۰ هزار) یکم با قدرت جاذبه گوپ یکم بالا رفت و به ایان حمله کرد

بن شگفت انگیز : فک کنم وقتشه جتری یکم به خدمت ایان برسه😏

بن : نه بن(شگفت انگیز) جاذبه اینجا مثل جاذبه بیرون عمل نمیکنه...

بن(۱۰ هزار) با چند ضربه ایان رو به زمین کوبید اما ایان قبل از شکست خوردن توی زمان لجردومین جابجا شد...

بن : از دستمون فرار کرد...

بن ۱۰۱۰ : اون نمیتونه از اینجا خارج بشه فقط میتونه توی زمان اینجا حرکت کنه حواستون به تغییرات باشه من یه فکری دارم...من میتونم رد ایان رو پیدا کنم شما بگیرینش...

بن (۱۰ هزار) به انسان تبدیل شد و ...

بن ۱۰ هزار : یه تله خوب میخواییم واسش...بن(پرایم) تو سعی کن نزاری از قدرتش استفاده کنه...تو بن(شگفت انگیز) ، یه انفجار صوتی لازم داریم...

بن شگفت انگیز : ⏳التیمیت اکواکو⏳

Ultimate Echo-Echo

بن : بزارین ببینم اینفینیتریکس چه موجودات جدیدی داره...خب بهتره این یکی رو امتحان کنم...

من تبدیل شدم به یه موجود...شبیه یه مگاوات بود اما...

بن ۱۰ هزار : ژرمیناتور...چه تبدیل هوشمندانه‌ای...

Germinator

بن : خب این چیکار میتونه بکنه!؟😅

بن ۱۰ هزار : خب اگه اون ماده سبز توی دستاتو به سمت وسیله‌ای شلیک کنی میتونی اونو تسخیر، کنترل یا نابود کنی...

بن : ینی میتونم ایان رو کنترل کنم...

بن ۱۰ هزار : این موجود فقط روی اشیا تاثیر میزاره بن...

بن ۱۰۱۰ : بچه‌ها پیداش کردم اون درست همینجاست..‌.

بن : ها؟اینجا که کسی نیست!؟

بن شگفت انگیز : ممکنه توی زمان اینجا گم شده باشه

بن ۱۰ هزار : یا ممکنه اون مدام توی زمان این مکان جابجا شه تا توی یه زمان دروازه رو درست توی این مکان پیدا کنه‌...

گوئن‌ها و مکس و آرجیت چارمکستر رو پیدا کرده بودن و برگشتن

اشعه زمانی ایان باعث شده بود چارمکستر نتونه درست از قدرتش استفاده کنه

چارمکستر : فورا باید یه حائل محافظ اطراف لجردومین درست کنیم...گوئن

گوئن‌ها : با منی؟😂

چارمکستر : با گوئن بزرگ بودم بچه...هر وردی رو که به زبون میارم تکرار کن...

چارمکستر به کمک گوئن یه حائل محافظ اطراف لجردومین گذاشتن

چارمکستر : این طلسم کمک میکنه یه حائل محافظ ما رو مخفی نگه داره دیگه کسی جز پارادوکس نمیتونه لجردومین رو پیدا کنه...

آرجیت ۱۰ : خب الان ما خودمون گذاشتیم ایان بیاد😅

بن : خفه شو آرجیت الان وقت شوخی نیست...

ناگهان ایان اومد...

ایان : من همه شما رو نابود میکنم و از اینجا خارج میشم

چارمکستر : زمان اینجا پیچیده تر از اونیه که تو روش تسلط داشته باشی...

ایان یه اشعه زمانی سمتمون پرتاب کرد...گوئن(۱۰ هزار) یه سپر انرژی ساخت...

من با ژرمیناتور یه قطره از مایعی که درونم جریان داشت رو سمت ایان پرتاب کردم، اون به لباسش خورد و من اون قطره رو مثل یه خورنده تو کل لباسش پخش کردم و لباسش نابود شد...

بن(شگفت انگیز) با اکواکوی پیشرفته اطراف اون یه انفجار صوتی درست کرد که باعث شد ایان روی زمین بیوفته‌...

مکس : حالا با ایان چیکار کنیم؟

بن : نابودش میکنم...

بن ۱۰هزار : آروم باش بن...

بن : ولی اون بن(۲۳) رو کشت...

چارمکستر : دو تا انودایت اینجاست...شاید بشه برش گردوند اما قبل از اون باید اینو از اینجا جمع کنیم...

چارمکستر با کمک گوئن(۱۰ هزار) ایان رو توی یه قصرش زندانی کرد و یه طلسم خلع سلاح روی اون گذاشتن و ما به انسان تبدیل شدیم

چارمکستر : حالا اگه میخوایین دوستتونو دوباره ببینین باید ذهنامونو متصل کنیم و همزمان وردی رو که میگم تکرار کنین

بن : ینی ما هم باید...

چارمکستر : نه بن فقط انودایت ها...

گوئن ۱۰ : اما قدرت ایان رو قدرتت تاثیر گذاشته

چارمکستر : قرار نیست من از قدرتم استفاده کنم بچه...از قدرت اون دو تا استفاده میکنم...قدرت من به مرور دوباره کامل میشه و الان که توی لجردومین هستیم این اتفاق سریع تر میوفته...

یکم گذشت و اونا هنوز متمرکز بودن

چارمکستر : اثر کمی ازش دریافت میکنم...

بن شگفت انگیز : ممکنه ایان ذرات اونو توی سطح زمانی پخش کرده باشه...

بن : خوبه پس میدونیم باید چیکار کنیم...

مکس ۱۰ : نه بن اگه از کلاکورک استفاده کنیم مثل این میمونه که با دست زخمی توی دریای پر از کوسه بریم...

بن : منظورت چیه؟ما باید نجاتش بدیم!

بن ۱۰ هزار : آروم باش بن...مکس درست میگه حالا که دوباره مخفی شدیم اگه از کلاکورک استفاده کنیم مکانمون لو میره و دوباره یکی مثل ایان ممکنه سراغمون بیاد

بن : خب چرا از موجود ایکس استفاده نمیکنیم اون میتونه هر کاری رو انجام بده من با اون یه جهان ساختم

بن ۱۰ هزار : بن گوش کن بعضی چیزا هستن که ما نمیتونیم انجام بدیم ممکنه تو الان با موجود ایکس اونو برگردونی اما ممکنه بعدا اتفاقات بدتری بیوفته

بن : اه..تو هم مثل پروفسور پارادوکس حرف میزنی

بن ۱۰۱۰ : منم یه زمانی مثل تو بلند پرواز بودم فک میکردم قادر به هر کاری هستم اما کم کم یاد گرفتم بعضی چیزا رو با هیچ قدرتی نمیشه به دست اورد

من ناراحت یه گوشه نشستم واقعا نمیدونستم چیکار کنم...کاش میتونستم یبار دیگه گوئن، کای، کوین، روک و پدربزرگ مکس رو ببینم...بن(۲۳) رو هم از دست دادم...

چارمکستر و گوئن(۱۰ هزار) اومدن کنارم

گوئن ۱۰ هزار : متاسفم بن اما کسی نمیتونه کاری بکنه

بن : اینا همش تقصیر خودم بود از باز کردن دروازه تا اینکه من نقشه کشیدم که چیکار کنیم....

چارمکستر : منم یبار کل لجردومین رو کشتم ولی...

حرفش تموم نشده بود که...

بن : آره...شانس اوردم الان زنده‌م ولی تو هیچ دوستی نداری که احساس منو درک کنی

چارمکستر ناراحت شد و سرشو انداخت پایین...

چارمکستر : بن تنیسون من یه دختر تنها بودم از بچگی با جنگ و آشوب بزرگ شدم...توی زمین هم بخاطر دخترعموی احمقت عمو هکس همیشه منو سرزنش میکرد...من دیگه نمیخوام تنها باشم برای همین تصمیم گرفتم به شما و پارادوکس کمک کنم...پارادوکس قول داد میتونه همه چیزو درست کنه

بن : متاسفم من...

چارمکستر گریه کرد و دوید و رفت...

آرجیت ۱۰ : میشه یکی بگه تا کی قراره دقیقا اینجا بمونیم؟

گوئن ۱۰ : این موشه درست میگه من دلم برای پدربزرگ مکس و بن خودم تنگ شده...

بن ۱۰ هزار : آروم باشین پارادوکس درست میگفت ما نمیتونیم دوستامونو ببینیم

بن : پروفسور هم معلوم نیست کجا رفته...

بن ۱۰۱۰ : باید همین الان بریم پیداش کنیم

چارمکستر : اما من اجازه همچین کاری رو نمیدم...

بن ۱۰۱۰ : خب تو که قدرتی نداری جلومو بگیری...کسی دیگه نیست؟

بن ۱۰ هزار : آروم باشین بچه‌ها من خارج میشم و به امن ترین خط زمانی که پارادوکس اونجا بوده میرم و ازش میخوام نسخه حال خودش رو خبر کنه

بن : اما تو که وسیله انتقال زمانی نداری و اگه از موجودات بیومنیتریکس هم استفاده کنی بقیه مالتروانت‌ها راحت پیدات میکنن...

بن ۱۰ هزار : من یه وسیله تو پایگاهم دارم ، چارمکستر من باید همین الان برم

چارمکستر : من حتی اگه بخوامم نمیتونم....آخه قدرتم...

گوئن ۱۰ هزار : من و بن(۱۰۱۰)حواتو داریم...

گوئن(۱۰هزار) و چارمکستر دست همدیگه رو گرفتن و یه دروازه موقت به بیرون و دنیای بن آینده باز کردن...

بن(۱۰ هزار) رفت...

امیدوارم حال دوستام خوب باشه و بتونم به زودی دوباره ببینمشون...

Report Page