Ben 10 : Cosmic Alien

Ben 10 : Cosmic Alien

@Amir231105

بالاخره به گالوان پرایم رسیدیم

اول آزموث اومد جلومون و خیلی عصبانی بود ، اول‌ش یکم ترسیدم ولی بعد...

بن : سلام آزموث چرا قیافت از همیشه بهتر شده😂

آزموث یهو اخم‌ش رو به لبخند تبدیل کرد و گفت تولدت مبارک بن تنیسون و بعد کل گالوان پرایم جشن گرفتن

اصلا یادم نبود امروز تولد ۱۸ سالگی من و گوئنه

کوین : تولدت مبارک گوئن

گوئن : از صبح تا الان کجا بودی که الان اومدی...

کوین : پس واس همین از صبح عصبی بودی😂

یه پیام از امنیتریکس‌م دریافت کردم...پدربزرگ مکس بود

مکس : بن تولدت مبارک...روک از من خواست تا بهت چیزی نگم و یه هدیه ویژه هم برات دارن...

بن : چیی یه هدیه...اون چیه پدربزرگ؟

مکس : خب نمیخوام آزموثو عصبانی کنم بهتره بری بن...

پدربزرگ قطع کرد و من حسابی برای هدیه هیجان زده شده بودم ینی چی میتونه باشه...خلاصه که یه جشن تولد حسابی برای قهرمانشون گرفتن و روک سمت آزموث رفت...

بن : کوین بنظرت روک امروز یکم عجیب نشده هم خیلی کم حرف شده هم از پدربزرگ خواسته بود راجب تولدم چیزی بهم نگه!؟

کوین : فک کنم سهم حرف زدنشو تو برداشتی تنیسون😂

روک : امروز ازموث برای تولد بن یه کادو گذاشته که به پاس...

من که خیلی ذوق زده شده بودم از روک گرفتم‌ش

بن : باشه روک بدش به من...

بازش کردم

بن : خدااای من یه امنیتریکس جدید....

آزموث : درواقع اون اینفینیتریکس‌ه که توانایی تبدیل شدن به بینهایت موجود رو با کنترل کامل داره...امیدوارم لیاقت استفاده ازش رو داشته باشی بن تنیسون

بدون توجه به حرفای آزموث ، امنیتریکس رو دراوردم و اینفینیتریکس رو دستم کردم چقدر هم بهم میومد...

ازموث لبخندی زد : و تولد تو هم مبارک گوئن تنیسون...

گوئن فک کرد الان آزموث یه هدیه بهش میده اما اون رفت و گوئن دوباره اخماش رفت تو هم...

گوئن : چرا همیشه همه چی مال تو میشه...؟

بن : چون منم که با قهرمان بازیام جون همه رو نجات میدم

کوین : هی گوئن این واس توئه😅

بن : دست و دلباز شدی کوین😂

گوئن : وای کوین ممنونم...حالا این چی هست؟

کوین : این یه پایدار کننده زیستی‌ه که از آنوداین سفارش دادم که باعث میشه موقع تلپورت کردن نیروی‌ مانا‌یی که مصرف میکنی ذخیره کنه و بعد تلپورت دوباره بهت برش گردونه که باعث میشه احساس ضعف نکنی...

گوئن : این عالیه کوین...😀

کای : سلام بن داشتم وسایلمو آماده میکردم تولدت مبارک...

بن : سلام کای ببخشید یکم سرم با این ساعت جدید شلوغه

کای : کم کم دارم بهش عادت میکنم

گوئن : سلام کای آماده‌ای که بریم؟

ناگهان آزموث و پارادوکس اومدن

ازموث : گالوان ها اونا رو دستگیر کنین

بن : اره ازموث راس میگه...ها چیی ازموث چرا؟پروفسور پاردوکس شما اینجا چیکار میکنین؟

کوین : نگفتم این پارادوکس که میاد دردسر شروع میشه

پارادوکس : کوین لوین درواقع اگر الان جلوی شما گرفته نشه دردسر واقعی شروع میشه

گوئن : اما چه دردسری؟

پارادوکس : همونطور که گفتم اینا از قوه درک محدود انسان ها خارج‌ه...

ارتش گالوان و مگامورف‌ها محاصرمون کرده بودن بهترین روز زندگیم داشت به بدترین روز زندگیم تبدیل میشد که ...

بن : خب وقتشه ببینیم این ساعت جدید چیکار میتونه بکنه...

⏳وییبیییگ⏳

Way-big

کای : هی بن اینو نشونم نداده بودی

بن : ببخشید کای میشه بعدا راجبش صحبت کنیم الان یکم سرم شلوغه

کای : همیشه سرت شلوغه ...😕

ازموث : گالوان ها و مگامورف‌ها جلوی اون تاکوستار رو بگیرین

کل گالوان که تا الان داشتن واسم جشن میگرفتن الان دارن بهم حمله میکنن...

کوین:بن به لحظه وقت داری اینجا کمک کنی؟

گوئن : بنن...میشه یه لحظه بیایی اینجا....؟

خیلی تعدادشون زیاد بود داشتیم شکست میخوردیم برای همین کای،گوئن،روک و کوین رو یه جای بلند گذاشتم ولی بقیه گالوان ها با تمام قدرت منو به زمین کوبیدن...

بن :ا.ا.اییینفینیتریکس...

⏳نانومک⏳

Nanomech

رفتم بالا پیش بقیه ،تبدیل به انسان شدم و...

بن : گوئن یه محافظ دورمون درست کن و تلپورتمون کن به دورترین نقطه‌ای که میتونی

کوین : تنیسون میدونی که انرژی زیادی از دست میده

بن : فک کنم وقتشه کادوی کوین رو امتحان کنیم

گوئن یه محافظ دورمون درست کرد و تلپورتمون کرد به جایی اما...

بن : گوئن اینجا دیگه کجاست؟

گوئن : این عالی بود اصا حس نکردم دارم تلپورت میکنم خب بن نمیدونم فقط روی دورترین جای ممکن تمرکز کردم و بعد تلپورت کردم

کوین : فک کنم دستگاهم کار کرد

روک : ما الان درست توی مقر ازموث هستیم دقیقا اونطرف سیاره گالوان

کوین : از این بدتر نمیشه

روک : یبار بن بهم گفت این واژه رو تکرار نکنم چون مدام وضعیت بدتر میشد

کوین : خرافاتی نباش پسر...

بن : کوین بس کن نمیفهمم چرا پارادوکس و ازموث سعی میکنن منو بگیرن...

پارادوکس : من که گفتم این از درک انسان ها خارج‌ه بن جوان...بهتره برگردین به زمین مشکلات بزرگتری هستن که به زودی رخ میدن...ایان داره کارایی میکنه

کوین : اره دقیقا الان سفینه‌مو اوراق کرد

بن : اما پروفسور ازموث چرا...

پارادوکس : من بهش گفتم جلوتونو بگیره این خطر فراتر...

کوین : اره امروز صدبار گفتی میدونیم فراتر از مغز کوچیک این تنیسوناست

گوئن : کوییین

بن : باشه برمیگردیم زمین...پروفسور حالا میشه آزموثو راضی کنی ک...پروفسور...کجا رفت؟

کای : با یه پورتال رفت بن...

ناگهان ازموث تنها رسید...

ازموث : پارادوکس قضیه رو بهم گفت یه سفینه براتون اماده میکنم زودتر به زمین برگردین

بن : میشه طرز استفاده اینو رو بهم بگی؟

آزموث : بهتر نیست خودت یاد بگیری؟

بن : خب...چرا...

همه وسایل رو جمع کردیم ...

کای : بن بهم قول دادی دنیایی که ساختی رو نشونم بدی

بن : قول میدم یه روزی نشونت میدم اما الان باید برگردیم

و به سمت زمین راه رفتیم...

Report Page