گفتمان بازرگان و انتظارات نسل جديد 

گفتمان بازرگان و انتظارات نسل جديد 

سید علی میرموسوی

۲۸ سال از درگذشت مهندس بازرگان سپری شد، همو که "بازرگان به نام بود، نه به صفت" و زندگی خویش را "در تکاپوی آزادی" گذراند. او از معدود شخصيت هاي فکری و سیاسی و بزرگ مردان تاریخ معاصر ایران بود که از بوته دو آزمون دشوار سربلند بيرون آمد: نخست مقاومت خستگی ناپذیر در برابر ستم و استبداد و دوم فریفته نشدن از قدرت. در نتیجه هرگز حقیقت و اخلاق را در پای سیاست و مصلحت ذبح نکرد، از این روی حتی مخالفانش نیز به دیده احترام و اعجاب به وی می نگرند و نام و يادش هرگز فراموش نخواهد شد. او در طول ۸۷ سال عمر پربارش در چهره نواندیشی دینی و در قامت یک مصلح اجتماعی و سیاسی ظاهر شد و آثاري ارزشمند و الگویی الهام بخش از خود برجای نهاد. با وجود این به نظر می رسد آنچه نام، یاد و چهره وی را زنده و ماندگار ساخته بیش از هر چیز اخلاق سیاسی و موفقیت او در این دو آزمون دشوار باشد.

موضوع مراسم بیست و هشتمین سالگرد درگذشت آن بزرگ مرد، که متاسفانه به دلیل تنگ نظری از برگزاری آن جلوگیری شد، نقد و بررسی گفتمان بازرگان بحران ها و راه حل ها بود. بزرگداشت شخصیت های بزرگ و موثر با دو شیوه می تواند صورت گیرد: نخست یادکرد فضایل و نیکی های آنان با هدف زنده ماندن یاد و راه شان، دوم نقد و بررسی منظومه فکری و سیره عملی و یا گفتمان ایشان با هدف الگو گرفتن و بهره بردن از آن. دراین جا شیوه دوم مد نظر است و هدف تنها بیان فضیلت های بازرگان نیست، بلکه بهره بردن از میراث و تجربه گران بهای اوست.

بی تردید بازرگان همچون هر شخصیت دیگر تاریخمند است و گفتمان او خصلتی موقعیت مند دارد و از أوضاع و أحوال زمانه  تاثیر پذیرفته است. آمیخته ای از محكمات و متشابهات و ایده های پايدار و عناصر زمان مند و متغير است. اندیشه و عمل وی نیز آمیزه ای از صحیح و خطاست و بهره بردن از آن نیاز به نگاهی انتقادی دارد تا هم آن را از زمینه های خاص آن تجرید کند و هم درست و نادرست آن را مشخص سازد، تا بتوان پرتو محكمات و عناصر ثابت و درست آن در وضعيت كنوني از آن بهره برد. 

گفتمان بازرگان را می توان نوعی «تجدد خواهی مذهبی» دانست که بر نواندیشی دینی استوار بود و قرآن گرایی، آشتی علم و دین، دین پیرایی و اصلاح طلبی ارکان مهم آن را شکل می داد. ارمغان او از سفر به فرنگ توجه به «ریشه های الهیاتی تجدد» و باور به این اصل بود که مذهب می تواند به جای پس رفت، عامل پیشرفت نیز باشد. از این روی پس از بازگشت به ایران در تداوم راهی که نواندیشان دینی در قرن سیزدهم گشوده بودند و در جنبش مشروطه خواهی گسترش یافته بود، در پی تفسیری از دین برآمد که با دستاوردها و ارزش های جهان مدرن سازگار باشد. در اهمیت و اثربخشی اين گفتمان  درموقعیت خاص تاریخی خود، تردیدی نیست، ولی پرسش این است که آیا این گفتمان در وضعیت کنونی نیز می تواند اثر بخش و آموزنده باشد و راهی برای برون رفت از بحران های کنونی ارائه کند؟ تجربه بازرگان چه درسی برای نسل امروز دارد و نسل جدید چه می تواند از آن بیاموزد؟

سخن از وضعیتی است که جامعه در تب و تابی متفاوت افتاده و نسلی جدید، که در چند دهه اخیر پا به عرصه وجود نهاده، با وجود خشونت و سرکوب جرات یافته است تا خواسته ها و انتظارات خود را با شعار زن، زندگی، آزادی فریاد زند و حقوق بنیادین خود را مطالبه کند. نسلی که دوران انقلاب و جنگ را تجربه نکرده است و خود را با انبوهی از دشواری ها و بحران ها روبرو می بیند که دست کم در کوتاه مدت امیدی به حل آن ها نیست .نسلی که نه تنها از اسلام سیاسی عبور کرده، بلکه تجربه ناموفق حکومت دینی را نیز به پای دین نهاده و در برخی لایه ها حتی از دین و نمادهای دینی نیز بیزاری می جوید.

این نسل درد و رنج خويش را از گذشتگان می داند و احساس می کند به تاوان اشتباه پدران و پیران در آن گرفتار و از حداقل زندگی شرافتمندانه محروم شده است .از این روی همه کسانی که در پدید آمدن این وضعیت نقش داشته اند را مقصر و متهم می داند و حتی اگر از آنان نفرت نداشته باشد، دست کم آنان را الگوی خود نمی پندارد. این نسل در سایه جهانی شدن فرهنگ و گسترش ارتباطات و شبکه های اجتماعی، به آسانی از رخ دادهای فرهنگی و تحول مناسبات اجتماعی در جهان با خبر می شود و نیازها و انتظارات خود را بر اساس آن تعریف می کند .آیا تجربه و گفتمان بازرگان برای این نسل چیزی در چنته و سخنی برای گفتن دارد؟

بی گمان در وضعیت کنونی نواندیشی دینی که گفتمان بازرگان نیز درون آن جای می گیرد، جذابیت خود را برای این نسل از دست داده است و از چندان اقبالی نزد آنان برخوردار نیست. ناکامی اسلام سیاسی و زوال آن و تجربه ناموفق حکومت دینی از دو نظر این گفتمان را تضعیف کرد. نخست این که در سایه تقویت اقتدار گرایی، اسلام دموکراتیک رو به ضعف گذارد و جریان نواندیشی دینی طرفدار آن از ساختار قدرت حذف شد. اسلام سیاسی رادیکال با انحصار گرایی و در پوشش ارائه روایتی ناب از اسلام، گرایش های میانه رو را به حاشیه راند و نواندیشان دینی را آواره و نواندیشی دینی را به محاق برد. دوم این که در سایه پیوند دین و سیاست و ادغام دین و دولت، سرمایه اجتماعی و اعتبار دین و گفتمان های دینی به شدت آسیب دید و نواندیشی دینی نیز از این آسیب در امان نماند. به بیان دیگر تجربه اسلام سیاسی و انباشت های بحران گوناگون سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، نواندیشی دینی را نیز به دست داشتن در این وضعیت متهم کرد و آن را از رونق انداخت و در حاشیه قرار داد. با وجود این اندیشه بازرگان مرزهای روشنی با این گفتمان دارد که در ادامه نگاهی گذرا بر آن خواهیم داشت.

بازرگان پس از پایان تحصیلات در فرانسه و بازگشت به میهن، همواره نگران نجات و پیشرفت ایران بود. او راه خود را از چند گروه جدا کرد :تجدد خواهان غیر مذهبی، مذهبی های تجدد ستیز و مارکسسیت ها و نیروهای چپ .در آغاز بیشتر دغدغه های فرهنگی داشت و در پی احیاگری دینی بود، ولی به تدریج کارش به سیاست کشید. او پروژه فکری خود را همانند لولا به میانجی­گری و آشتی میان دین و علم، سنت و تجدد و نسل جدید و نسل قدیم تعریف کرد .ایستادگی و مقاومت در برابر ظلم نیز یکی از مهم ترین اصول وی بود .بر پایه همین اصل در جریان ملی شدن نفت با مصدق همراه شد و تا پایان عمر نیز خود را ایرانی، مسلمان و مصدقی می دانست .پروژه سیاسی وی نیز در اصل مشروطه خواهی بود، ولی با ظهور اسلام سیاسی به آن پیوست.

حال و هوای قرن بیستم رنگ و بوی ایدئولوژی داشت و ایسم های گوناگون به رقابت با یکدیگر می پرداختند. فضای ایران نیز معرکه ایدئولوژی های متخاصم همچون مارکسیسم، ناسیونالیسم و لیبرالیسم بود. احیاگرایی دینی نیز زمینه را برای سیاسی شدن دین فراهم کرد. در چنین شرایطی نیاز به ارائه نوعی ایدئولوژی بر اساس اسلام به طور جدی احساس شد. در پاسخ به این نیاز، بازرگان کتاب بعثت و ایدئولوژی را نگاشت و از حکومت و اقتصاد اسلامی سخن گفت. او بر اساس دو اصل آزادی و عدالت از دموکراسی و حاکمیت قانون دفاع کرد. او به اسلامی دموکراتیک می اندیشید و از اسلام سیاسی برداشتی میانه و لیبرال داشت. اسلام سیاسی وی نه مانند شریعتی آمیخته با مفاهیم چپ بود و نه همانند فردید وجهی اقتدار گرایانه داشت. از این روی او همراه با اندیشمندانی مانند مطهری جریانی میانه را در اسلام سیاسی شکل می دادند.

اسلام سیاسی بر اصل رابطه دین و سیاست استواراست، ولی طیفی گوناگون از نگاه های حداکثری تا حداقلی به این رابطه را در برمی گیرد. بازرگان با وجود پذیرش این اصل از همان آغاز به مرز میان دین و سیاست توجه داشت و هرگز نگاهی حداکثری به رابطه آن ها نداشت. او با نگاهی اخلاق مدار و معنوی به دین می نگریست و در راستای اخلاقی و معنوی شدن سیاست از اشراف و نظارت دین بر آن دفاع و با هر گونه بهره برداری ابزاری از دین مخالفت می کرد. تجربه حکومت دینی نگاه حداقلی به دین را در او تقویت کرد و او را به این نتیجه رساند که رسالت اصلی دین آخرت باوری و یکتا پرستی است، نه سیاست و اقتصاد و مانند آن.

بی تردید اخلاق جایگاهی کانونی در دین دارد و گوهر آن را شکل می دهد، ولی از آن استقلال دارد. هنجارها و ارزش های اخلاقی فرا دینی هستند و وجود و شناخت آن ها به دین وابسته نیست. افزون بر این اعتقاد دینی و تعبد به آن، زیست اخلاقی را تضمین نمی کند. بنابراین حکومت دینی نیز تقویت اخلاق را در پی ندارد، بلکه چه بسا آن را تضعیف نیز می کند. بازرگان پیر بر این نکته تاکید و مخالفت خود با دین دولتی و حکومتی که دین را ابزار خود سازد به روشنی اعلام کرد.

 بازرگان پیر در واکنش بهره برداری ابزاری از دین در راستای مقاصد سیاسی و نیز نگرش حداکثری به دین و گسترش قلمرو انتظارات آن، کوشید تا مرزهای دین و سیاست را برجسته و بر ایده جدایی دین و دولت تاکید کند. این بحث با آنچه در ایام جوانی در مقاله «مرز دین و سیاست» بیان کرده بود، همسویی داشت، از این رو بازگشت از نظر پیشین وی محسوب نمی شود. او از نخستین کسانی بود که به مخالفت با اسلام گرایی آمرانه برخاست و به نقد ولایت مطلقه فقیه پرداخت. او در سخنرانی معروف خود با عنوان « آخرت، خدا، هدف بعثت انبیاء» به شکلی آشکار و صریح در برابر نگرش حداکثری به اسلام موضع گرفت و با رویکرد درون دینی از نگرش حداقلی به دین دفاع کرد. این موضع را می توان گذار اسلام گرایی به پسا اسلام گرایی دانست که توجه بازرگان به وضعیت در حال شکل گیری در جامعه و پیوند گفتمان او با انتظارات نسل جدید را نشان می دهد.

در وضعیت پسا اسلام گرایی کنونی، که نسل جدید در آن پرورش یافته است، تفسیر ایدئولوژیک از دین بی اعتبار وبی معنا شده است. بنابراین بخشی از گفتمان بازرگان که معطوف به پردازش ایدئولوژی بر پایه اسلام بود، اعتبار خود را از دست داده و جنبه تاریخی یافته است. اما تجدد خواهی مذهبی و نو اندیشی دینی او همچنان می تواند برای این نسل الهام بخش باشد. زیرا دگرگونی جامعه ای که نهاد دین در آن جایگاه و حضور جدی دارد، بدون همراهی این نهاد بسیار دشوار است و نواندیشی دینی می تواند در این همراهی موثر باشد.

اخلاق سیاسی بازرگان دومین وجه پایدار گفتمان اوست که برای نسل جدید نیز درس آموز است. اخلاق مقاومت یکی از وجوه اخلاق سیاسی بازرگان است که نسل جدید می تواند از آن از آن الگو بگیرد. او در مبارزه با استبداد به اصل عدم خشونت پایبند و از هر گونه اقدام غیر اخلاقی گریزان بود. ادگار مورن تنزل اخلاق مقاومت را یکی از آسیب های مهم مقاومت در برابر نظام های ستمگر و خودکامه می داند. از نظر وی تنزل اخلاقی رژیم ستمگر و روی آوردن به روش های وحشیانه و رذیلانه در سرکوب دست کم از دو نظر می تواند زمینه ساز تنزل اخلاقی سیاست مقاومت شود. نخست این که معترضان و مقاومت کنندگان در برابر رژیم ستمگر را به قطبی نگری و سفید و سیاه دیدن و نوعی مانی گرایی(خوب و بد مطلق کردن) سوق می دهد. این مانی گرایی به افراط گرایی منجر می شود و به نفرت دامن می زند. در گام بعد افراط گرایی و نفرت افراد را به اعمال فرومایه تشویق می کند و مقاومت را به سوی خشونت و حتی اقدامات تروریستی سوق می دهد. هنگامی که مبارزین به چنین اعمالی روی می آورند، تنزل اخلاقی ستمگر در روح مبارزان رسوخ می کند و آنان را به خوی استبداد آلوده می سازد. نسل جدید می تواند از تجربه بازرگان برای جلوگیری از این تنزل اخلاقی بهره برد.

تفکیک و جدایی نهاد دین و دولت نیز سومین وجه گفتمان بازرگان است که در وضعیت کنونی می تواند پاسخ گوی انتظارات این نسل باشد. او با وجود باور به حضور دین در حوزه عمومی، از آغاز با حضور آمرانه آن مخالف بود. بخشی قابل توجه از مشکلات نسل جدید برخاسته از همین حضور آمرانه و اقتدار آمیز دین در حوزه عمومی است. خیزش اخیر نیز از واکنش به حجاب اجباری آغاز شد که ریشه در این رویکرد و یگانگی نهاد دین و دولت داشت. بازرگان با تاکید بر پیامدهای زیان بار این یگانگی برای دین و اخلاق و منافع عمومی از ضرورت تفکیک این دو نهاد سخن می گفت.              

در نهایت اصلاح طلبی در معنای درست آن از دیگر مولفه های گفتمان بازرگان است که در سناریوهای مربوط به آینده می تواند مورد توجه قرار گیرد. به تعبیر آندرو هیوود اصلاح طلبی رویکردی به تغییر اجتماعی و دگرگونی سیاسی است که در برابر محافظه کاری و انقلابی گری قراردارد. این رویکرد به اصلاح پذیری نظام سیاسی وابسته نیست و مستقل از آن طرح می شود. اصلاح طلبی از یک سو بر مقاومت در برابر وضع موجود و کوشش برای دگرگونی آن تاکید می کند، و از سوی دیگر هر شیوه و ابزاری برای این تغییر را مشروع نمی داند. دشواری اصلاحات  در همین امر ریشه دارد. به ویژه این که اصلاحات به منزله تأیید مشروط وضع موجود و پذیرش این اصل است که اگر نهادها، ساختارها و سیستم‌های موجود بهبود یابند، بر نهادهای کیفی جدیدی که می‌توانند جایگزین آنها شوند، ارجحیت دارند. شناخت و تشخیص امکان بهبود پذیری نهادها و ساختارها و یا چگونگی جایگزین نهادهای کیفی جدید به جای آن ها کار چندان ساده ای نیست. از این روی اصلاح طلبان از دو سو در معرض اتهام قرار دارند؛ محافظه کاران آنان را به براندازی و انقلابی ها آنان را به محافظه کاری متهم می کنند.

بازرگان نماینده این نوع اصلاح طلبی بود و برای مصالحه و توافق در شرایطی که دولت مستقر حاضر باشد از مواضع خود عقب نشینی کند، آمادگی داشت. از این رو هنگامی که رژیم گذشته برای برگزاری انتخابات آزاد اعلام آمادگی کرد با آن موافق بود و به رهبر فقید انقلاب نیز پذیرش آن را پیشنهاد کرد، ولی پذیرفته نشد. از میان سناریو های گوناگونی که برای عبور از وضعیت کنونی قابل فرض و تصور است، مصالحه و توافق به دلایلی می تواند مطلوبیت بیشتری داشته باشد. مخالفان نظام آپارتاید در آفریقای جنوبی به رهبری ماندلا با این روش آن را برچیدند و توانستند دموکراسی نسبتا پایداری را جایگزین آن سازند. با توجه به تکثر نیروهای اجتماعی و تنوع گروه ها در جامعه ایران، تغییری مطلوب خواهد بود که بتواند این تکثر و تنوع را به رسمیت بشناسد و این جز از راه مصالحه و توافق امکان پذیر نیست.

گفتمان بازرگان در شرایطی شکل گرفت که دین به عنوان نهادی مقتدر و اثر بخش در جامعه حضور داشت و می توانست به هنجارهای اجتماعی اعتبار بخشد و جامعه را منسجم کند. اینک این وضعیت دگرگون شده است. از یک سو جامعه در شرایط آنومیک و توده ای بسر می برد و اعتبار نهاد دین و گروه های مرجع به شدت آسیب دیده است. از سوی دیگر حکومت با بحران های گوناگونی روبرو است و به دلیل شخصی شدن از مدیریت و تصمیم گیری برای حل آن ها ناتوان به نظر می رسد. در سایه این تحول برخی از عناصر این گفتمان اعتبار خود را از دست داده، ولی برخی دیگر از عناصر آن همچنان می توانند الهام بخش و تاثیر گذار باشند. توجه به این عناصر می تواند به برون رفت از وضعیت بحرانی کنونی کمک کند و زمینه گذار مسالمت آمیز را فراهم آورد.  


Report Page