Arabian Nights vs Zahhak
Literary Detectiveخلاصه داستان بنادین هزار و یک شب:
سالیان سال پیش، دو برادر که بر هندوستان و چین حکومت میکردند دریافتند که مورد خیانت همسران خود قرار گرفتهاند. برادر کوچکتر، شَهزَمان، به کل رابطه با زنان را قطع میکند اما برادر بزرگتر، شهریار، بر آن میشود تا هرگز هیچ زنی به اوخیانت نکند. او دستور میدهد که وزیرش هر روز برای اون زنی را به دربار آورده و به عقد شهریار درآورد تا شهریار تا قبل طلوع خورشیدِ روز بعد او را بکشد و از دیوثگی دیگری بپرهیزد.
این روند مدتها ادامه داشت تا دختر وزیر، شهرزاد،برخلاف میل پدرش و به خواست خود به دربار میرود و به همسری شهریار در می آید. شهرزاد که زنی دانا، شجاع، شعردوست و سخنپرور است به خواهر خود، دنیازاد، دستور میدهد که هر شب به خوابگاه شاهنشاهی بیاید و شهریار را ترقیب به شنیدن داستانهای شهرزاد کند. شهرزاد هر شب چنان قصهای پرهیجان و دلنشین را تا قبل از طلوع تعریف میکند که شهریار برای شنیدن ادامه داستان(ها) از کشتن او صرفه نظر میکند.
به قول یاسمین سیل: it is a case of survival by cliffhanger
منابع:
1- کتابخانه کنگره امریکا
2- Annotated Arabian Nights by Yasmine Seale
خلاصه داستان ضحاک
1- شاهنامه (فقط قسمت های مربوط به این کتاب اینجا نقل خواهد شد)
ضحاک، فرزند مردی نیکو و ثروتمند به نام مرداس، پس از آنکه اهریمن با تغییر شکل خود و دادن مشاوره در نحوه قتل مرداس، او را به چاهی انداخت و کشت، به شاهی سرزمین تازیان رسید. پس از آن، اهریمن بار دیگر تغییرشکل داد و به ظاهر آشپزی چیره دست به دربار ضحاک راه یافت. او غذایی لذیذ برای ضحاک درست کرد و به عنوان جایزه اجازه یافت بر شانه های ضحاک بوسه بزند. از محل بوسه ها، دو مار سربرآوردند. ضحاک چندید سال در عذاب این دومار بود تا اینکه اهریمن به شکل پزشکی دانا به او پیشنهاد داد به مارها هر روز دو مغز از مردان خورانده شود و این درمان موثر افتاد.
پس از این، ضحاک با فراغ بال، جمشید که هوای خدایی به سرش زده بود و فر الهی را از دست داده بود شکست داد، دو خواهر او شهرناز و ارنواز را به اسارت برد و به پرستاری از ماران گماشت و جمشید را با اره به دونیم کرد.
دو جوان به نامهای ارمایل و گرمایل با زیرکی وارد آشپرخانه دربار ضحاک شدند و هر شب یکی از مردانی که قرار بود قربانی مارهای ضحاک شوند را آزاد میکردند و مغز گوسفند را جایگزین آن. در همین احوال ضحاک خواب مردی با گرز گاوسر را دید که حکومت را از چنگ او درمی آورد.
بعد مشاوره ارنواز و از میان اندیشمندان کشور، موبدی به نام زیرک خواب اورا تعبیر کرد و صحبت از فریدون به میان آورد.
سالها گذشت و کشور در خشکسالی و ناامنی به سر می برد. کاوه که درمقابل ضحاک ایستاده بود و از تایید دادگری و رسیدن فر به او سرباز زده بود، فریدون را یافت و با هم رهسپار تصرف دربار ضحاک شدند.
ضحاک که برای یافتن جادویی خاص به هند رفته بود وقتی خبر قیام فریدون را دریافت کرد به دربار برگشت و فریدون را در حال رامش با شهرناز و ارنواز دید. فریدون با کوبیدن گرز گاوس، ضحاک را شکست داد اما با ندای سروش از کشتن او منصرف و ضحاک را در دماوند برای همیشه به زنجیر کشید.
2- اوستا و متون پیش از شاهنامه
در اوستا ، داستان ضحاک یا آژیدهاک به شکل تفصیلی و مفصلتری نسبت به شاهنامه روایت نمیشود، اما آژیدهاک یکی از شخصیتهای مهم است که در متون اوستایی به عنوان یک دیو یا اهریمن معرفی میشود. در اینجا خلاصهای از داستان ضحاک که در اوستا آمده است می آوریم:
ضحاک در اوستا (آژیدهاک)
آژیدهاک یکی از شخصیتهای اهریمنی است که در گاتها و فرگردها به آن اشاره شده است. در این متون، آژیدهاک به عنوان یک دیو یا موجود اهریمنی که خرابکار و دشمن انسانها و نماد فساد، تباهی و خشونت است معرفی می گردد. او سرهای مار بر دوش خود دارد. این مارها، در برخی از متون اوستایی، نشانههای فساد و آلودگی هستند. آژیدهاک در اوستا با ایزد مهر (میترای زرتشتی) و اهورهمزدا دشمن است.در متون اوستا، آژیدهاک نمایندهی توازن شر است در برابر خیر. او به عنوان یک اهریمن، تلاش میکند که آفریدگان خیر را در فساد و تباهی فرو برد. فریدون، همانطور که در شاهنامه آمده، در اوستا نیز به عنوان نجاتدهنده و فرزند اهورهمزدا معرفی میشود که از طرف اهورهمزدا مامور به نبرد با آژیدهاک میشود.در پایان این نبرد، آژیدهاک به زندان افکنده میشود و پس از آن در کوه دماوند یا جایی مشابه محبوس میگردد.
در یشت نهم آمده است فریدون قبل از نبرد با آژیدهاک برای گوشایزد، ایزدبانوی نگهدار چهاپایان، قربانی م یبرد و از او برای غلبه بر ضحاک و به چنگ آوردن زنان آژیدهاک سَنْگْهَوَک (شهنواز) و اَرِنَوَک (ارنواز) که زنانی با بهترین بدن ها برای باروری و خانه داری هستند، کمک می طلبد.
لینک های مفید:
https://ganjoor.net/ferdousi/shahname/zahak
https://ganjoor.net/ferdousi/shahname/fereydoon
https://archive.org/stream/ArabianNightsEncyclopedia-English/ArabianNights_djvu.txt