Analysis :
t.me/codeanastasiaژنیا به تکجو تجاوز کرد و فریبش داد. درسته که کار ژنیا هیچجوره قابل توجیه نیست ولي یه نکتهاي وجود داره. ژنیا از همون اول به دستور پدرش قرار بود تکجو رو بکشه.
ژنیا قرار نبود انقدر به تکجو مهلت و اجازه براي زنده موندن بده اما چون تلاش تکجو براي زنده موندن رو تحسین میکرد با تکجو همراه شد.
ژنیا مرتبا تحت نظارت رئیسهاش بود تا مطمئن بشن ژنیا، تکجو رو کشته یا نه. ژنیا به دروغ به اونها میگه اینکار رو انجام داده.
تو چپتر ٤١ وقتي تکجو متوجه هویت اصلي و واقعي ژنیا شد، ژنیا اونموقع قصد کشتن تکجو رو داشت ولي اینکار رو نکرد چون مجذوب بدن تکجو شده بود.
درنتیجه به تکجو تجاوز میکنه چون میخواست بدونه چطور میشه با یه مرد سکس کرد.
چپتر ٤٤ ژنیا به تکجو یه سم کشنده تزریق میکنه و باعث میشه تکجو فکر کنه تا یك ساعت دیگه میمیره. اما درواقع چیزیکه به تکجو تزریق کرد نقش ارامبخش و خواب اور بودن داشت تا تکجو دیگه دردي رو احساس نکنه.
ژنیا شروع به گفتن داستان كوشي به تکجو میکنه و تقریبا اطلاعاتي راجب گذشتش و راه رسیدن به اناستازیا رو به تکجو میگه چون ژنیا میدونست تکجو همچنان قرار نیست از ماموریت و اناستازیا دست بکشه. تمام کارهاي ژنیا با برنامهریزي بوده.
قرار بر این بود که ژنیا انگشت تکجو رو قطع کنه ولي اینکار رو نکرد. اون تکجو رو کنار رودخونه ول کرد اما نذاشت که بمیره، درواقع ژنیا میدونست که توسط همکار واقعي تکجو درحال تعقیب شدنه و قراره تکجو رو نجات بدن.
چپتر ٤٦ برادر ژنیا از اون راجب اینکه چرا گذاشته تکجو زنده بمونه سوال میپرسه و ژنیا هم در جواب میگه فکر میکردم که زنده نمیمونه که کاملا این حرفش یه دروغ بود.
تغییرات ژنیا از همین مواقع شروع میشه و متوجه علاقش به تکجو میشه.
🌟 — اسپویل از ناول : تکجو از جمله معدود ادمایي بود که با ژنیا مثل یه انسان رفتار میکنه. ژنیا، تکجو رو به جزیرهٔ شخصیش میبره چون خانوادهٔ بوگدانوف خواستار مرگ تکجو بودن و ژنیا با این موضوع مخالف بود. ژنیا تکجو رو فقط براي خودش میخواست. تكجو باعث میشد بیشتر از هروقت دیگهاي احساس خوشبختي بکنه. درواقع اگه ژنیا به تکجو علاقمند نمیشد تکجو همون اوایل ماموریتش کشته میشد..