250-  شبکه بدامن ؛  برادران  "بوسکو" و دیگران    //  یکی بود ؛ یکی نبود..."

250-  شبکه بدامن ؛  برادران  "بوسکو" و دیگران    //  یکی بود ؛ یکی نبود..."


جمعه   ؛  28/2/403 :     قیطریه - تهران


محمدرفیع جلالی : «آنکس که نداند چه گذشت؛ نمیتواند بداند چه می گذرد»

 

«تقریباً هر روز تظاهرات و برخورد بین موافقان و مخالفان مصدق برپا بود»



و اما به جز ادمهائی که ذکر کردم ؛ سفارت و سیا( با همکاری انگلیس ها) ادمها و شبکه های دیگر هم داشتند که در مسیر ایجاد کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، نقش مهمی را در برنامه‌ریزی و اجرای کودتا ایفا کردند که از جمله آن شبکه «تی‌پی بدامن» بود. این شبکه با همکاری کسان دیگر با  استفاده از تبلیغات روانی، جعل اخبار و ایجاد آشوب‌های خیابانی از سوی اراذل و اوباش، زمینه اجرای کودتا را فراهم کردند.


در واقع شبکه  "تی پی بدامن"؛ یا بطور اختصار "بدامن"   جزیی از برنامه‌ریزی و اقدامات جاسوسی و خرابکارانه «اداره هماهنگی سیاست‌ها»‌ی سازمان سیا بود که در سال ۱۳۲۸. ش به ریاست تی کایلر یانگ  (استاد شرق‌شناسی دانشگاه پرنستون)، در سفارت امریکا در تهران و با هدف تأمین منافع این کشور، مقابله و جلوگیری از تهدید شوروی، نفوذ کمونیسم و اقدامات حزب توده تأسیس شده بود.

سازمان سیا، شبکه تی پی بدامن را برای هدایت افکار عمومی و انجام دو گونه فعالیت از نوع جنگ روانی، در داخل ایران راه‌اندازی کرد. دونالد ویلبر معروف به «استاد تبلیغاتچی» که از سال ۱۳۲۰. ش به همراه ریچارد کاتم سابقه حضور و جاسوسی در خاورمیانه و ایران را داشت، متخصص جنگ‌های تبلیغاتی و روانی (که از سوی نویسندگان حرفه‌ای، کاریکاتوریست‌ها، مترجمان و از طریق ارتباطات مطمئن با سردبیران و مالکان روزنامه‌ها، رهبران احزاب و آدم جمع‌کن‌ها و سازمان‌دهندگان جمعیت‌ها انجام می‌یافت) ریاست بخش تبلیغات روانی در شبکه بدامن را به عهده داشت. گذشته از مدیریت شبکه بدامن در تهران و واشنگتن، مأموران ایرانی و نیرو‌های دون‌پایه‌ترشان نیز جزو مهمی از تشکیلات این شبکه بودند که تحت مدیریت مأموران سیا در ایران قرار داشتند. تی کالر یانگ به واسطه کرمیت روزولت با علی جلالی و فرخ کیوان آشنا شد که روزولت آنان را برادران بوسکو (برند شکلات معروف آن زمان) و نام مستعار «نرن» و «سیلی» یاد می‌کند. آنان ارتباطات گسترده‌ای با روزنامه‌ها و سردبیران آن‌ها داشته و می‌کوشیدند تا با ساخت و پخش اطلاعات دروغین، افترا و جعل وقایع و راه‌اندازی جنگ‌های روانی و تبلیغاتی، منافع و نفوذ کمونیسم و همین‌طور حزب توده را در ایران تحت فشار قرار دهند. روزولت چنان از هوش و اطلاعات و مهارت این دو ذوق زده شد که آن‌ها را با خود به امریکا برد تا بعد از آشنایی و تأیید جان فاستر دالس، برای انجام عملیات تبلیغات روانی بدامن در ایران، با دونالد ویلبر همکاری کنند.


دونالد ویلبر معروف به «استاد تبلیغاتچی»


سیا بخشی از کامیابی خود را مدیون تلاش فوق‌العاده جاسوسان ایرانی‌اش بود. به گفته ویلبر این دو به سبب شیوه عاقلانه و صحیح خویش، بدون آنکه از مرکز فرماندهی دستوری دریافت کنند، در اسناد مورد تمجید قرار گرفته‌اند. کیوانی و جلالی، عوامل اصلی انجام تبلیغات سیا علیه دکترمصدق به شمار می‌رفتند. آنان که فرمان شاه را برای برکناری مصدق تبلیغ می‌کردند، به دفاتر حزب پان‌ایرانیست حمله برده، آن‌ها را به آتش کشیدند و مسئول برپایی آشوب‌هایی بودند که عامل همه آن‌ها حزب توده معرفی می‌شد

 

البته برخی معتقدند که  برادران بوسکو، در واقع  شاهپور ریپورتر و اسدالله علم بوده‌اند!

-        « درست است که مسئولیت و اداره پروژه بدامن به عهده شاپور ریپورتر ؛در همکاری با اسدالله علم قرار داشت ولی اینکه نام‌های رمز نرن و سیلی مربوط به این دو نفر باشد؛ بسیار دور از ذهن است؛ چرا که جایگاه شاپور ریپورتر و  اسدالله علم خیلی بالاتر از انست که زیر نظر کیم روزولت کار کنند و بوسیله او به امریکا برده شده باشند.


شاهپور ریپورتر


شاپور ریپورتر در سال‌های بحران روابط ایران و انگلیس، با پوشش وابسته مطبوعاتی سفارت امریکا در تهران حضور داشت و تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، به‌طور رسمی رئیس دارالترجمه سفارت امریکا و رایزن سیاسی این سفارت بود. او در عین حال مانند پدر و اجدادش، کارت خبرنگاری روزنامه تایمز لندن را نیز در جیب داشت! بنا به اسنادی که از سوی ام‌ای سیکس منتشر شده است، نامبرده در مقطع بحران نفت، برای یک دوره سه ساله به وزارت خارجه ایالات متحده آمد و به عنوان مشاور سیاسی هندرسن سفیر امریکا در ایران کار کرد. وی مسئولیت «عملیات در صحنه» را در طرح مشترک ام‌ای سیکس و سازمان سیا به عهده داشت.

 

شاپور ریپورتر در سال‌های بحران روابط ایران و انگلیس، با پوشش وابسته مطبوعاتی سفارت امریکا در تهران حضور داشت


 اینها هرکه که بودند ؛  در دوران نخست‌وزیری مصدق، به کرات آشوب، جنجال و ناامنی بر پا می‌کردند. اینگونه اقدامات از زمان ریاست‌ جمهوری ترومن آغاز و در زمان ریاست جمهوری آیزنهاور با هدف قراردادن مصدق در تنگنا و تبلیغ فزاینده تمایلات کمونیستی او بیش از پیش شرایط اجتماعی را با ایجاد بی‌ثباتی و اغتشاش و اخلال در امنیت عمومی، بحرانی‌تر می‌کرد. . از جمله این اقدامات، راه‌اندازی تظاهرات در روز ورود «آورل هریمن» به ایران به دستور ترومن، برای از سرگیری مذاکرات نفتی ایران و انگلستان در ۲۳‌تیر ۱۳۳۰ بود که با یک ارتش خیابانی شامل: لات‌ها، گردنکشان و آدمکشان کاملاً حرفه‌ای و آموزش دیده - که چوب و پلاکارد در دست داشتند و شعار‌های ضدامریکایی سر می‌دادند- مواجه شد. گرچه این گروه تظاهر به توده‌ای بودن می‌کردند، اما به گفته روزولت این تظاهرات به تحریک برادران بوسکو صورت گرفته بود.



///

 

در اینجا لازم است اشاره کنم که در دوران نخست‌وزیری دکتر مصدق، همزمان با تحصن مدیران جراید مخالف دولت وی در مجلس شورای ملی و بعد از آن مجلس سنا در ۱۴ آذر ۱۳۳۰. ش، تعدادی از روزنامه‌نگاران و رجال سیاسی به دعوت دولت امریکا به آن کشور مسافرت کردند. یکی از این افراد مصطفی الموتی بود که پس از مراجعت به ایران، اخبار مربوط به تحصن را در روزنامه داد منتشر کرد. وی مقالات تندی علیه دولت مصدق در روزنامه «داد» می‌نوشت که منجر به دستور توقیف او شد.

 

 در کنار شبکه تی‌پی بدامن، شبکه برادران رشیدیان و گروهی از افسران نظامی ایران، نقش مهمی در کودتای ۲۸ مرداد داشتند. نقش انان در کودتای 28 مرداد بقدری مهم است که لازم است در یک بحث اختصاصی بدانها بپردارم.

باید بدانیم که بعد از نشست نیکوزیا، عوامل سیا از جمله روزولت، گویران، کارول و ویلبر برای ایجاد هماهنگی، جلسه‌ای را در بیروت که گفتم بعنوان مرکز عملیات کیم روزولت تعیین شده بود تشکیل دادند. در این جلسه افرادی که مجری کودتا در قرارگاه تهران بودند، مشخص شدند:

-        ژوزف سی گودین رئیس قرارگاه تهران،

-        

-         جورج کارول رئیس اف-‌ای تهران که مسئولیت برنامه‌ریزی نظامی را ابتدا در واشنگتن و سپس در تهران بر عهده داشت و مسئول شاخه نظامی بدامن بود،


-        دونالد ویلبر که وظیفه تأمین نیاز‌های تبلیغی برنامه را به عهده داشت،


-        جان والر که مسئولیت پشتیبانی فرماندهی را در طول عملیات آژاکس بر عهده داشت


-        و راجر گویران رئیس سابق قرارگاه تهران که مراحل اولیه و مقدماتی عملیات را در تهران رهبری می‌کرد.


برای انجام کودتا، دو گروه شاخه نظامی و شاخه روانی و تبلیغاتی، پشتیبانی از تدارکات عملیاتی قرارگاه تهران را عهده‌دار شدند.

-        گروه اول با هدایت ویلبر، مسئولیت جنگ روانی را با دو شاخه عملیات تبلیغات روانی و راه‌اندازی جمعیت‌های خیابانی به عهده داشت که برادران بوسکو و برادران رشیدیان در راه‌اندازی این کارزار تبلیغاتی علیه مصدق، نقش مهمی داشتند. کاریکاتور‌ها و مقالاتی که از سوی نویسندگان

-        

برادران رشیدیان


-        و گروه‌های هنری در امریکا تهیه شده بود، توسط یک پیک به ایران آورده شد و قرارگاه مربوطه، توزیع این کار‌ها را از سوی مأموران خویش آغاز کرد.

-        

در این زمان شبکه بدامن برای القا کردن ارتباط دکتر مصدق با شوروی و حزب توده، اسنادی جعلی را منتشر کردند. سازمان سیا و سرویس اطلاعاتی بریتانیا با استفاده از تمام عناصر در دسترس و در نتیجه افزایش امکانات خود بر آن بودند تا مصدق را بدنام کرده، او را با حزب توده پیوند دهند، متهم به هواداری از کمونیسم کنند و بدین ترتیب با احساسات مذهبی توده مردم بازی کنند. علاوه بر این با اقداماتی مانند: آتش زدن مساجد، ارسال نامه‌ها و حتی بمب‌های تهدیدآمیز، برای بزرگ‌نمایی در نشان دادن خطر استیلای حزب توده در ایران، زمینه را برای برانگیختن اعتراض مردم مسلمان و متعاقب آن اعتراضات و آشوب‌های متعدد خیابانی فراهم شد. هدف آنان از انجام این اقدامات، نشان دادن ضعف مصدق در ایجاد نظم و امنیت در ایران بود.

وجوه نقد میان اقشار گسترده‌ای از مردم، به ویژه اوباش و عناصری از بازار تقسیم شد تا علیه مصدق تبلیغات و در پشتیبانی از «خدا، شاه و میهن» تظاهرات کنند!


بمب‌گذاری ساختگی (به نام حزب توده) در خانه یکی از رهبران مذهبی با این قصد انجام شد تا مصدق را رهبری نالایق که توان پشتیبانی از اسلام و علمایش را ندارد، معرفی کند.



شبکه تی‌پی بدامن، در خرداد و تیر بر حملات علیه مصدق افزود. همه مشاهده میکردند که  تقریباً هر روز تظاهرات و برخورد بین موافقان و مخالفان مصدق برپا بود. ما متوجه شدیم که در ۲۸ تیر گروه زیر نظر ویلبر، حجم عظیمی از تبلیغات ضد مصدقی را به تهران فرستاد تا در ۲۹ تیر در حدود ۲۰ روزنامه چاپ شود. در این مطالب از تهدید روحانیون به «مجازات وحشیانه» تا یهودی بودن اجداد مصدق به چشم می‌خورد!



///

 

یکی دیگر از روش های  شبکه تی پی بدامن، اختلاف‌افکنی میان اعضای احزاب، گروه‌ها و افرادی بود که تحت لوای جبهه ملی فعالیت می‎کردند. این شبکه با پرداخت کمک‌های مالی به اعضای حزب سومکا، پان ایرانیست و زحمتکشان، در جدایی آن‌ها از مصدق نقش داشت. تنها خلیل ملکی و هوادارانش بودند که با جدایی از مظفر بقایی، سازمانی به نام «نیروی سوم» را ایجاد کرده و با جمله معروف تا جهنم با مصدق خواهیم بود، در کنار مصدق ماندند.

 

خلیل ملکی


شبکه بدامن در تعطیلی مجلس نیز نقش داشت. این شبکه با استفاده از توان مالی، وکلای مجلس را به سوی خود کشاند. به طوری که پایگاه سیا در تهران در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۳۲. ش، هر هفته مبلغی بالغ بر یک میلیون ریال را به مصرف می‌رساند. در پی مخالفت‌های عدیده برخی از نمایندگان مجلس با دکتر مصدق وی کوشید با اعلام تعطیلی مجلس و برگزاری رفراندوم، جلوی اقدامات آنان علیه دولت خود را بگیرد. این تصمیم نخست وزیر با عکس‌العمل برخی از اعضای جبهه ملی مانند: غلامحسین صدیقی، مظفر بقایی، حسین مکی و ابوالحسن حائری‌زاده روبه‌رو شد. آن‌ها به مصدق هشدار دادند که ممکن است در غیاب مجلس، شاه او را عزل کند، اما مصدق اعتنایی به این هشدار نکرد. ...

 





Report Page