242- خطر کمونیسم ؟؟؟  //  یکی بود ؛ یکی نبود..."

242- خطر کمونیسم ؟؟؟  //  یکی بود ؛ یکی نبود..."


جمعه ؛  7/2/403 :     قیطریه - تهران

 

محمدرفیع جلالی : «آنکس که نداند چه گذشت؛ نمیتواند بداند چه می گذرد»

 

برقراری جریان منظم  "شیرینی دلاری"  ماهیانه به سوی نمایندگان مجلس،  روزنامه ها، روسای ایلات بختیاری ؛ احزاب و ...!!!



ناظران عمدتا 6 دلیل عمده برای سرنگونی دولت مصدق آغاز ذکر میکنند :

 

1.    سرپیچی مصدق از پذیرش توافق نفتی، در این روایت مصدق مقصر اصلی شناخته شده است.


2.     کسری مالی دولت او، بر اساس این منطق حق بسیاری از دولت‌ها بود که دچار فروپاشی شوند.


3.    سیاست‌ورزی احساسی مصدق، تلاش برای کسب قدرت شخصی و دیدگاه کاملا مخرب و شتابزده او.


4.     گسترش اختیارات و نادیده گرفتن قانون اساسی.


5.    تضعیف شاه و نیروهای نظامی


6.    همکاری مصدق با حزب توده.


ما هم با توجه به این واقعیات و البته دلایل دیگر ، از جمله جدا شدن یاران مصدق از او؛ نارضایتی مردم از وضع بد اقصادی و گرانی و تورم ؛  وقوع کودتا در ان زمان را تقریبا قطعی میدانستیم. ما  این نظرات  را به وسائل مختلف به گوش مسئولین هم رسانده بودیم. به نظر میامد که انها هم منتظر کودتا بودند!؟.

 


-        بر مبنای گفته  دونالد ویلبر  که خود نقش عمده ای در طرح و اجرای کودتا داشت و  ما بعدها از ان مطلع شدیم؛  مسئولین وزارت‌های خارجه آمریکا و بریتانیا در آبان 1331 با یکدیدگر دیدار کردند تا نقشه‌ای مشترک برای سرنگونی مصدق تهیه کنند. این نقشه در اواسط فروردین 1332 در واشنگتن تهیه شد و در اوایل اردیبهشت در پایگاه نظامی بریتانیا در قبرس بررسی شد. در اواسط خرداد یک بار دیگر در بیروت ارزیابی شد و در اوایل تیرماه در لندن نهایی شد. در 11 تیر به امضای وزارت‌های خارجه آمریکا و بریتانیا رسید و در 21 تیر به امضای آیزنهاور و چرچیل. نقشه عملیات برای اواخر مرداد ماه تنظیم شده بود . طی مراحل طرح ریزی کودتا با هندرسون و سرلشکر زاهدی مشورت شد و کرمیت روزولت، برادرزاده فرانکلین روزولت و نماینده سیا در خاورمیانه و ایران،به عنوان رئیس عملیات انتخاب شد.


جاسوسان انگلیسی برای روز مبادا حتی با رهبران ایلات و عشایر نیز مذاکرات و پیمانهای جدید منعقد کردند؛ چنان‌که بخشی از ایل بختیاری، به‌عنوان شرکاء نفتی انگلیس در جنوب، اعلام کردند با ده‌هزار تفنگ‌چی سواره آماده خدمت‌گذاری هستند.

 

انگلستان نقشه کودتا را تحت عنوان «عملیات چکمه» تدارک دیده بود و امریکا نیز پروژه «بدامن» را که در سال1948 علیه احزاب کمونیست منطقه از جمله حزب توده تهیه شده بود، به کار گرفت و سپس عملیات چکمه و بدامن با هم ادغام شد و  پروژه آژاکس  را به‌وجود آورد. در واقع  کرمیت روزولت به سفره چیده‌شده کودتا دعوت شد تا صرفا فرمان عملیات را صادر کند و دل امریکائی ها هم خوش باشد که انها فرمانده کودتا  هستند.


 

کرمیت روزولت - شاه


-        عملیات مشترک CIA و  MI6   آژاکس   نامیده شد. نقشه کودتا دو بخش عمده داشت: ایجاد آشوب و ناآرامی به منظور بی ثباتی دولت و اجرای کودتای نظامی متعارف برای سرنگونی دولت. ویلبر شخصا مسئول بخش جنگ روانی بود.

بخش‌های اساسی طرح کودتا عبارت بودند از: برجسته کردن تهدید فرضی کمونیسم، مرتبط کردن جبهه ملی و حزب توده، مبالغه در قدرت حزب توده، پر تعداد نشان دادن هواداران حزب توده، جعل اسناد برای اثبات رخنه حزب در دولت، طرح این ادعا که حزب توده در حال آماده شدن برای اجرای کودتاست و هشدار در این مورد که مصدق آگاهانه یا ناآگاهانه راه را برای الحاق ایران به بلوک کمونیستی فراهم می‌کند.

 

-        به رغم اینکه  نخستین نشست مشترک وزارتخانه‌های خارجه دو کشور منجر به این توافق شد که: “در شرایط کنونی، هیچ عنصری از تحریکات روسی مشاهده نمی‌شود و این مسئله به طور اصولی نباید بخشی از مشکل کوتاه مدت و فوری جنگ سرد تلقی شود.”  ؛ امری که مصدق هم بدان واقف بود و  بعدا در دادگاهش گفته بود که : “من هیچ نگران حزب توده نبودم، زیرا حتی یک تانک یا حتی یک تیربار در اختیار نداشتند،..." ؛ اما ایزنهاور همچنان از نفوذ کمونیست ها نگران بود.


امری که مصدق هم بدان واقف بود و بعدا در دادگاهش گفته بود که : “من هیچ نگران حزب توده نبودم، زیرا حتی یک تانک یا حتی یک تیربار در اختیار نداشتند،..."


 

در واقع  ما به وضوح میدیدیم که در بهار و تابستان 1952 بسیاری از اعضای دولت ترومن مواضع خود را در قبال مصدق تغییرداده بودند. در 1951 آمریکاییها می‏ترسیدند اقدام نظامی در ایران سبب مداخله شوروی یا کودتای حزب توده شود؛ ولی در 1952 این نگرانی علیه مصدق سوق یافت. در این اواخر دولت ترومن نگران شده بود که اقدامات رهبر ایران سبب تسریع در بحرانی شود که به سقوط ایران در مدار شوروی بینجامد. روشن بود  که سیاست دولت ترومن در قبال ایران با گذشت زمان دگرگون‏شده و بدان‎جا رسیده که در اواخر سال 1952 مایل است، از طریق اقدامات تهاجمی، ایران را از افتادن به مدار شوروی بازدارد.



با امدن ایزنهاور بجای ترومن این ایده تقویت هم شد.

 

البته ما  در موسسه مطالعات استراتژیک  ارزیابی نسبتا منصفانه‌ای از نقاط قوت و ضعف حزب توده داشتیم. ما بر اساس منابع اطلاعاتی خود و گزارشاتی از رکن دو، شمار اعضای حزب را حدود 15 تا 22 هزار نفر برآورد کرده بودیم  و شمار هواداران حزب را هم حدود 4 برابر این مقدار تخمین میزدیم.   ما میدانستیم  که خود حزب توده مسلح نیست دو هدف  تاکتیلی اش  تقویت مصدق و ایجاد جبهه‌ای واحد  است. بعدها متوجه شده بودیم که CIA  هم به همان نتیجه ای رسیده که ما رسیده بودیم!. به نظر میامد که منابع اطلاعاتی ما و CIA  باید یکی باشد؟!.

البته ان زمان نه ما و  نه امریکائی ها و نه انگلیسی ها از وجود سازمان بسیار قوی و منسجم نظامی حزب توده خبر نداشتیم !!!

 

درخت‌وارهٔ چارت سازمانی سازمان افسران حزب توده - ۱۳۳۳


 همزمان با این  تحرکات    ما متوجه شده بودیم که جریان منظم  "شیرینی دلاری" ( مبلغش را تا  ماهیانه   11 هزار دلار هم میگفتند؟) به سوی حدود 20 تا 30 نماینده مجلس، 20 روزنامه، روسای ایلات بختیاری، یک گروه تروریستی ناشناس احتمالا فدائیان اسلام و سومکا و آریا و حزب زحمتکشان و به دسته‌های لوتی جنوب تهران از طریق آیت‌الله بهبهانی برقرار شده است. در نقشه کودتا که بعدا بدست ما رسید صراحتا گفته شده بود که رسانه‌ها به ویژه روزنامه‌های غربی باید بر خطر کمونیسم تأکید و از بابت تساهل مصدق در خصوص حزب توده اعلام نگرانی کنند و همچنین قرار بود چهره‌های ارشد آمریکایی طی بیانیه‌ای رسمی هرگونه امید به کمک آمریکا را به یأس تبدیل نمایند...



Report Page