</21><22>
Arshiaروز تولد همیشه برام یه حس دوگانه داشته. بعضی سالها برام یه یادآوری محکم بوده که زمان داره میگذره و شاید اونقدر هم باقی نمونده باشه، بعضی سالها هم خیلی راحت از کنارش رد شدم. اما امروز خیلی عجیب تر از هر سالیم چون سالی که گذشت، واقعاً یکی از سختترین سالهای زندگیم بود، از همه لحاظ. چند سال اخیر همیشه سعی کردم مثل یه اسب مسابقهای، روی یه سری چیزای خاص فولفوکوس باشم، اما امسال احساساتم به شدت درگیرم کرد. احساساتی که کنترلشون دست خودم نبود و یهویی خودمو وسطشون پیدا کردم. خیلی جاها نتونستم اونطوری که دلم میخواست عمل کنم و به یه سری از اهدافم برسم. اما اگه بپرسی "آیا پشیمونم؟" باید بگم نه، چون تو این پروسه درگیری با احساساتم، کلی چیز یاد گرفتم، یه سری موضوعات رو با خودم حل کردم، یا حداقل یه راهحل لحظهای براشون پیدا کردم.
تو این سالی که گذشت، نسبت به خودم خیلی سوشالتر بودم. سعی کردم به خاطر یه آدم خاص، خودم رو که زیاد اجتماعی نیستم، در نظر نگیرم و تو جمعهایی حضور پیدا کنم که شاید اونقدر هم برام جذاب نبود، فقط برای اینکه اون آدم رو ببینم و ارتباطم رو حفظ کنم، هر طوری که شده. واقعاً براش دست و پا زدم. اما اگه بپرسی "آیا امسال هم میخوام اینطوری باشم؟" باید بگم نه، چون اون داستان تموم شده. با اینکه گاهی دلتنگش میشم، ولی دارم سعی میکنم از این ماجرا عبور کنم.
تو سالی که گذشت، شاید اونقدر که از خودم انتظار داشتم، کار نکردم. شاید به اندازه خواستههام تلاش نکردم. الان که به این نقطه رسیدم، از خودم شرمندهام که برای خودم ارزش قائل نبودم و این همه وقتم رو هدر دادم. اگه بپرسی "آیا امسال فرق میکنه؟" باید بگم نمیدونم. ولی حداقلش اینه که سعی میکنم یه کم بیشتر فانکشنال باشم. شاید برای من هم بشه که یه کم بهتر بشم.
تو این سال، خیلی از خودم دور شدم؛ از تفریحاتم، از عادتهام، از اون تصویری که از خودم داشتم. ولی حداقلش اینه که الان میدونم دور شدم و دارم تلاش میکنم برگردم. تفریحات سابقم که برام آرامش ایجاد میکردن، مثل قدم زدن که خیلی کم شده بود یا موزه رفتن و...، سعی میکنم دوباره برگردونم به زندگیم.
در نهایت، این سال پر از تجربه بود، پر از درگیری، اشتباه، درس، و تغییر. شاید اونقدر که باید خوب نگذشت، ولی حالا میدونم که چی میخوام، چی نمیخوام، و چی باید تغییر کنه. فقط امیدوارم که امسال، یه قدم جلوتر از جایی که الان هستم، باشم.