🔞

🔞

「JEON SAMA」

با حس لمس‌شدن عضوش، بی‌جون چشم‌هاش رو باز کرد؛ اما چیزی جز سیاهی نصیبش نشد. ترسیده خواست تکونی بخوره اما دست و پاهای بسته شده‌اش این اجازه رو بهش نمی‌دادند.


با تندتر شدن حرکت دستی روی عضوش به خودش اومد و فریادی کشید.


+م-منحرف عوضی... داری چه غلطی می‌کنی؟ ولم کن حرومزاده.


با سیلی محکمی که روی رونش خورد دست‌هاش رو مشت کرد و تکون محکمی خورد.


_چیه توله؟ مگه دلت هرزگی و تنوع نمی‌خواست؟ حالا دارم بهت می‌دمش.


جونگکوک با شنیدن صدای جدی و خشن فرد غریبه توی جاش خشک شد و از ترس لرزید.


+ت-تو کی هستی؟ از من چی می‌خوای؟ منظورت از این حرف‌ها چیه؟


با فرود اومدن محکم کمربند روی تن برهنه‌اش فریاد بلندی کشید و از درد اشک‌هاش روی صورتش روان شدن.


_فکر کردی خیلی زرنگی بچه پولدار؟ آمار هرزگی‌هات به دوست‌پسرت رسیده و اون ترتیب یه برنامه جدید برای زندگیت داده تا اون سوراخ گرسنه‌ات خوب گشاد بشه.


جونگکوک نفسش از شدت ضربه‌های کمربند بالا نمی‌اومد و اشک‌هاش متوقف نمی‌شد. یونگی متوجه خیانتش شده بود؟ خوب می‌دونست اون چه روانی‌ایه و چه کارهای وحشتناکی ازش برمیاد.


+م-میخوای با من چی‌کار کنی؟خواهش می‌کنم نزن... درد دارم.


طولی نکشید که ضربه‌های کمربند متوقف شد اما حس فشار جسم بزرگی روی حفره‌ی کوچیکش فریاد بلندی زد و تکون محکمی خورد.

مرد درحالی که سعی می‌کرد لوله‌ی اسلحه رو داخل سوراخ زخمی پسر کنه خم شد و در گوشش زمزمه کرد:


_با من قراره هرزگی کنی جئون جونگکوک. من وی‌ام، معروف به شکارچی فاحشه. مطمئنم اسمم رو زیاد شنیدی؛ پس ازم بترس چون تنها کاری که باید زیر من انجام بدی گریه کردن و ناله‌اس.


جونگکوک لب‌هاش لرزید و حس کرد قلبش چند تپش جا انداخته. یونگی اون رو به شکارچی فاحشه داده بود؟ کسی که آوازه بی‌رحمی و خشن‌بودنش کل کلاب‌ها و بارهای شهر رو پر کرده بود و می‌گفتن کسی بیشتر از دو روز زیرش زنده نمونده بود؟


با فرورفتن کامل اسلحه داخل سوراخش، جیغ بلندی کشید و بدنش از درد لرزید.


_به دنیای من خوش اومدی عروسک. دلم می‌خواد بیشتر از عروسک‌های قبلیم باهات بازی کنم؛ پس ازت می‌خوام خوب دوام بیاری.


Link;

https://t.me/SAMADownloadBot?start=FdFkGJGHrgTAduN



Report Page