یک مسیر چهارساله...
sharifdaily | روزنامه شریفایدهی اولیه کوآپ چه بود و چه مسیری را برای راهاندازی طی کرد؟
من البته یک مصاحبه در گذشته با روزنامه انجام دادهام که میتوانید به آن مراجعه کنید؛ اما اگر بخواهم بهطور کلی عرض کنم، باید بگویم که در گذشته مشاهده میکردیم که دانشجویان صرفاً به کلاس میآمدند و درس میخواندند و گاهی هم بهصورت پراکنده در بازار کار مشغول میشدند و ما به این رسیدیم که خوب است علاوه بر درس، تجربه کار را هم به صورت منظم و حرفهای داشته باشند و کمی از مباحث نظری فاصله بگیرند و ببینند در عمل چه استفادهای از این دانش میشود تا وقتی برگشتند، با دید بازتری بتوانند درس را ادامه دهند.
این برنامه بیشتر در آمریکای شمالی و مشخصاً کانادا رایج بود و سوال این بود که ما این طرح را آیا میتوانیم در شریف برای دانشجوهای خودمان داشته باشیم یا نه؟
چون در دوره کارآموزی همزمان درس هم میخواندند و چندان کار را درک نمیکردند و اینجا میخواستیم به صورت واقعی با بازار کار آشنا شوند و تجربه جدی و تمام وقت داشته باشند.
برای همین هم یکی از پیشنیازهای جدی ما این است شرکت باید قرارداد کار تمام وقت با دانشجو ببندد و کار جدی به آنان بسپارد؛ و همچنین در این بازه ۷ ماهه، برای دانشجویان، بیمه و حقوق در نظر گرفته شود. رقم حقوق با مذاکره بین دانشجو و شرکت مشخص میشود، ولی حداقل حقوق نمیتواند کمتر از حقوق کار تمام وقت اعلامشده توسط وزارت کار باشد.
فراز و نشیب کوآپ در این هشت دوره چه بوده و چه نقاط ضعف و قوتی داشته است؟
نکات مثبت و منفی زیادی میتوان برایش ذکر کرد؛ اما اگر بخواهم نکات مثبت را بگویم، یکیاز مهمترینهایش این بود که دانشگاه این انعطاف را به خرج داد تا چنین برنامهای را در دل خود بگنجاند و روند آموزشی خود را دستخوش تغییرات و انطباقهایی با آن نماید و این نشان میدهد که دانشگاه در برابر تصمیمات مفید از خودش همراهی نشان میدهد.
بهخصوص که یک تجربه ناموفق هم پیش از ما در دانشگاه فردوسی بود و دو سال آن را اجرا کرده بودند اما بههر دلیل ادامه پیدا نکرده بود و ما اولین دانشگاهی هستیم که آنرا بهصورت مستمر ادامه میدهیم و بعد از ما هم امیرکبیر آن را راه انداخت.
یک نکته دیگر تاثیر مثبتی بود و هست که این طرح روی دانشجوها میگذارد و خیلیها بعد از آنکه در طرح شرکت میکنند و به دانشگاه برمیگردند، میگویند که با دید بازتری مطالب را میفهمند و بهتر آنرا متوجه میشوند.
مورد سوم اینکه مسیر رسمیای را ایجاد میکند که در کنار درس بتوانند کار کنند و هم تجربه به دست بیاورند و هم کسب درآمد داشته باشند.
مورد چهارم هم اینکه شرکتها رابطهشان را با دانشگاه مشخصتر میکنند و در مسیر تعاملشان، ارتباطی را شکل میدهند و این ارتباط میتواند گستردهتر و با فعالیتهای متنوعتر بین دو طرف برقرار شود و استمرار یابد.
یکی از نقاط ضعف ما که در حال اصلاح آن هستیم، اصلاح سازوکار برگزاری و اجرای طرح بود که مثلاً در دانشکده کامپیوتر در حال اجرای آن هستیم و در سایر دانشکدهها هم که پیچیدگیهای خاص خود را دارند که بهمرور در حال رفع آن هستیم.
مورد دیگر از چالشهای مسیر، این بود که ما قبلاً از دانشجو میخواستیم که ابتدای ترم ثبتنام کند، اواسط ترم در کارگاهها شرکت کند و انتهای ترم هم با شرکتها صحبت کنند و این باعث میشد که شرکتها اواسط تزم مشخص شوند و عملاً نمیدانستند که چه شرکتهایی هستند و آیا تمایل دارند در آنها کار کنند یا نه؟ این مدل را عوض کردیم و شرکت اول ترم ثبتنام میکند و پس از آن دانشکدهها و دانشجوها با آنها تعامل میکنند و وارد فرایند ثبتنام میشوند.
مورد سوم هم کرونا بود که مثل هر برنامه دیگری به ما هم ضربه زد و هم روند ما را کند کرد، هم مخاطبین را کاهش داد اما باز هم در همان زمان بهصورت منظم پیش میرفت.
در ادامه مسیر چه برنامههایی برای کوآپ دارید و فکر میکنید چه ایدههایی میتواند در آن پیاده شود تا بهبود پیدا کند؟
من فکر میکنم ما در دوران گذار هستیم؛ تا هم دانشجوها اعتماد پیدا کنند و رواج بیشتری در شریف پیدا کند و به مفید بودن آن پی ببرند و هم شرکتها بتوانند به این نتیجه برسند که فرایند مفید است و میتوانند روی این دانشجویان حساب باز کنند و پروژه را در مدت هفت ماهه به آنها بسپارند و این برای رسیدن به حالت ثبات، زمان میبرد.
چرا در برخی دانشکدهها کوآپ با قدرت پیش میرود اما در برخی دانشکدهها به صورت ضعیف یا حتی صفر است؟
ببینید این دو بخش دارد؛ یک بخش شرکتها هستند که فعالیت کمی دارند و توجیه نیستند و بعضاً همکاری کافی را نمیکنند یا در نیمه راه آن را رها میکنند؛ مثلا شرکتهایی داشتیم که نتوانسته با دانشجو به توافق برسد یا نتوانسته پروژه خوب تعریف کند یا چندان روند را محکم و اصولمند پیش نمیبرند و این همان بلوغی است که در سوال قبل اشاره کردم و لازم است با گذر زمان، به آن دست پیدا کنند و باید این رشد به مرور زمان رخ بدهد.
از طرف دیگر هم دانشجوها لازم است که بتوانند با شرکتها مذاکرات بهتری داشته باشند و روند را اصولیتر پیش ببرند تا کار به تعطیلی کشیده نشده و به درستی اجرایی شود و در زمانبندی مشخص خود پیش بروند.
چه پروسهای برای انتخاب شرکتها طی میشود و چه ملاکهایی برای آن دارید؟
شرکتها که میآیند و تقاضا میدهند و در برنامه ما ثبتنام میکنند، در یک فرایند آن را بررسی میکنیم؛ به این صورت که ابتدا باید شرکت ثبت شده باشد و چند سال از ثبت شدنش گذشته باشد. در ادامه باید به طور کلی توضیحاتی از موقعیتهای شغلی خود ارائه کند و برای ما بفرستد؛ ما این موقعیتها را برای دانشکدهها میفرستیم و آنها باید جزئیاتش را بررسی و درباره آنها به صورت تخصصی تصمیمگیری کنند و برای دانشجوهایشان ارزیابی و در نهایت تایید کنند.
در نهایت اگر یک شرکت، حداقل یک موقعیت شغلی مورد تایید داشته باشد، وارد مرحله عقد قرارداد با دانشگاه میشود.
چقدر به نظرتان کوآپ موفق بوده و در ادامه، چه برنامههایی برای آن دارید؟
به نظر من هنوز زود است که ما بتوانیم درباره موفقیت این طرح صحبت کنیم؛ هنوز بچههایی که دورههای اول در این طرح شرکت کردند، در حال فارغ شدن هستند و باید این دورهها به یک حالت ثباتی برسد تا ما بتوانیم ارزیابی دقیقی از آن داشته باشیم. بهخصوص که این برنامهها در دانشگاه، زود بازده نیستند و حداقل نیاز به چهار-پنج سال زمان است تا بتواند اثرات خود را نشان بدهد.
فکر میکنم کوآپ باید به این سمت برود که در هر حوزه و دانشکدهای، موقعیت شغلی متناسب با خود آن حوزه را عرضه کند و از طرفی دانشجوها را به مفید بودن این تجربه برساند و استقبال از آن بیشتر شود و در کنار فعالیتهای فرهنگی، فعالیتهای کاری و علمی را دنبال کند و شرکتها هم رابطه بهتری با دانشگاه برقرار کنند.