یادداشتی بر روز جهانی نابینایان

یادداشتی بر روز جهانی نابینایان

کمپین پیگیری حقوق افراد دارای معلولیت




روز 23 مهر برای بسیاری از مردم روزی معمولی است. مثل بسیاری از روزهای دیگر در تقویم! روزی عادی که افراد درگیر روزمرگیشان هستند؛ در مدرسه، دانشگاه یا محل کار خود حاضر می-شوند، با همکلاسیان، همکاران، و ... تعامل دارند، به ملاقاتی کاری یا دوستانه می-اندیشند، به سفر می-روند یا مسائلی آنها را خوشحال، نگران، مضطرب، خشمگین یا افسرده می نماید. بدون تردید کم نیستند افرادی که نسبت به مناسبت این روز ، بی-اطلاع یا بی-اعتنا باشند و با بیخبری و بی-توجهی به اطرافشان و انسانهایی که با قدری تفاوت در کنارشان زندگی می-کنند به سر می برند. افرادی که مثل خودشان هستند، زشتیها و زیباییهای دنیا را درک می کنند و خود بر آن-دو چیزهایی می-افزایند، دلمشغولیهایی دارند و البته تا حدی دشوارتر درس می-خوانند، کار می-کنند و در جامعه حضور دارند. 


 23 مهر که در تقویم میلادی با 15 اکتبر مصادف است, به عنوان روز جهانی عصای سفید شناخته شده است. روزی که مختص افراد دارای آسیب بینایی است. افرادی که نه محتاج برخوردهای ترحم آمیز و دلسوزانه و نه مستحق رفتارهای آمیخته با توهین و تمسخر هستند. بلکه درک و شناختی مبتنی بر واقع-بینی را می-طلبند. آری، از تفاوت و دشواری سخن به میان آمد. تفاوتهایی که غالبا نه در ذات نابینایی که ناشی از بستر فرهنگی، شرایط اجتماعی و امکانات مادی است. پس حتما عجیب نیست که نابینایان در شماری از جوامع زندگی امنتر و آرامتری را تجربه می-کنند و از بالندگی و شکوفایی افزونتری برخوردار هستند. در حالی که در جوامعی چون جامعه ایران که از توسعه بهره کمتری برده اند، وضع, کم و بیش به گونه ای دیگر رقم خورده است.


البته هدف نگارنده در این نوشتار بیان توانمندیهای افراد دارای آسیب بینایی, دشواریهای این افراد یا انتقاد از وضع موجود حاکم بر دولت و جامعه که بر سرنوشت آنها اثر می گذارد, نیست. چرا که تا کنون بارها چه به صورت شفاهی و چه در قالب متون و مقالات متعدد که شماری از آنها انتشار نیز یافته اند, در این باره سخن گفته شده است. البته این بدان معنا نیست که مطالب ارزش بیان مجدد نداشته باشند, انتقادی بر جامعه و دولت در این زمینه وارد نباشد و مشکلات گروه هدف بیکم و کاست حل شده و کشور برای آنها به مدینه-ی فاضله تبدیل شده باشد. مشکلات همچنان سفت و سخت در جای خود ایستاده اند و لجوجانه می-خواهند این گروه را از حوزه عمومی عقب برانند. همچنان ضعف در امکانات حوزه آموزش، نابینایان و کم بینایان را در تحصیل دچار مشکلاتی می-نماید، موانع متعدد در مسیر تردد، آسیبهای ب-القوه ای برای حضور آنها در محیط شهر هستند، در عرصه اشتغال مسائل متعددی به چشم می خورد و قوانین و آئین-نامه هایی وجود دارند که به سبب فقدان فهم صحیح کارگزاران، بیتفاوتی آنها یا موارد دیگر اجرا نشده اند. به این موارد می-توان آگاهی اندک جامعه در خصوص گروه هدف را نیز افزود.


 آری، مشکلات زیاد است. اما آنچه که مهم است، نحوه برخورد افراد دارای آسیب بینایی با این مشکلات می باشد. به بیان دیگر نوع نگاه این گروه به جهان و نوع برخوردشان با مسائل موجود, می تواند در تعیین سرنوشت آنها و حتی نسلهای بعد آثار مهمی را بر جا بگذارد. به این ترتیب اغراق آمیز نخواهد بود اگر گفته شود، سکوت و انفعال جامعه نابینایان در مقابل مسائل و مشکلات پیش رو خود مشکلی بزرگ است و به عنوان عاملی محسوب می گردد که می تواند تشدید کننده مسائل و دشواریهای دیگر آنها باشد. اگر مسوولانی هستند که در قبال وظایف خود در این حوزه عمل نمی-کنند، اگر سازمانها و تشکلهایی هستند که کارنامه قابل قبول در حوزه افراد دارای آسیب بینایی ندارند، اگر شهرها و وسایل حمل و نقل عمومی که مطابق قانون متعلق به همه شهروندان است، برای این گروه به صورت شایسته مناسب سازی نشده است، اگر در حوزه آموزش گروه مذکور هنوز کاستیهایی مشهود است، و اگر شهروندان در مورد این گروه آنطور که باید مطلع نیستند، شاید تا حدی به سبب تمایل و انگیزه محدود گروه هدف در پیگیری مطالبات عمومی این حوزه در قالب یک تشکل باشد. 


 البته حتما منصفانه نخواهد بود اگر بر ضعف این گروه در پیگیری اهداف جمعیشان بیش از حد تأکید گردد و نقش دولت و جامعه در خودداری از ایجاد شرایط مطلوب به منظور ایجاد برابری افراد و گروههای مختلف در جامعه نادیده گرفته شود. اصل این است که قوانین و مصوبات پیرامون افراد دارای آسیب بینایی لازم الاجرا هستند و تمامی سازمانها و تشکلهایی که فلسفه وجودیشان خدمت-رسانی به آنها است و در این راستا بودجه دریافت می-کنند، موظف هستند کارویژه های خود را به بهترین نحو انجام دهند. اما آنگاه که چنین نباشد، سکوت و انفعال, خود بزرگترین مشکل است. چرا که به منزله مهر تاییدی بر وضع موجود خواهد بود. وقتی کار آنگونه که باید به پیش نمیرود، شاید بتوان اقداماتی انجام داد که در سرنوشت نسل فعلی و نسلهای آتی اثرگذار باشد.


در گام نخست لازم است تا گروه هدف با قوانین و کنوانسیونهای مربوط به این حوزه آشنا باشند. آنها بهترین حافظان و پاسداران حقوق خود هستند. آشنایی با این موارد افراد دارای آسیب بینایی را در پیگیری حقوقشان استوارتر می نماید و می تواند به مثابه مانعی کوچک در مسیر نادیده گرفتن این حقوق تلقی گردد. 


گام دیگر تلاش افراد دارای آسیب بینایی به ترغیب و تشویق همنوعان خود به مطالعه قوانین و کنوانسیونهای حوزه نابینایان و آشنایی کامل با آنها است. ایجاد و گسترش آگاهیهای عمومی در میان این گروه در پیشبرد اهداف بسیار سودمند خواهد بود. هنگامی که دولت و جامعه دریابند که با گروه هدف مطلع و مصمم در احقاق حقوق و پیگیری اهداف خود مواجه هستند, مسیر دیگری را در پیش خواهند گرفت. بدیهی است که آثار چنین اقداماتی در میان مدت روشن خواهد شد. یکی از شیوه ها برای ارتقای آگاهیهای افراد همنوع , استفاده از شبکه های اجتماعی است. 


تلاش برای ارتقای آگاهی جامعه نسبت به افراد دارای آسیب بینایی و ارائه تصویری واقعگرایانه از ایشان نیز باید در دستور کار قرار گیرد. امروزه شمار نابینایانی که در دانشگاههای کشور و به ویژه دانشگاههای مطرح مشغول به تحصیل هستند نسبت به گذشته افزایش یافته است. بسیاری از آنها در رشته های هنری و ورزشی دارای توانمندیهایی هستند و در مجموع در مقایسه با گذشته پیشرفتهای قابل توجهی داشته اند. انعکاس این موارد می تواند در زدودن نگرش منفی و آمیخته با ترحم که هنوز نزد شمار فراوانی از شهروندان به چشم می خورد, نقش داشته باشد. در کنار این موارد باید نقایص و کاستیهای موجود در حوزه های مختلف زندگی این گروه نیز بیان گردد و نشان داده شود که نه نفس نابینایی بلکه ضعف امکانات مادی و حقوقی در بخشهای مختلف جامعه است که می تواند این گروه را با موانع و معضلاتی مواجه نماید. 


اتحاد و اقدام در قالب یک تشکل یا کمپین راه دیگر برای پیگیری اهداف حوزه افراد دارای آسیب بینایی است. البته اهمیت اتحاد و لزوم اقدام به صورت جمعی درقالب داستانها و ضرب المثلهایی در فرهنگ و ادب ایرانی به چشم می خورد. مسلماً تلاشهای یک فرد وی را در نیل به اهداف شخصی موفق می گرداند. اما آنگاه که سخن از اهداف یک اجتماع به میان می آید, تلاشهای فردی آنگونه که باید موفقیت آمیز نخواهد بود. به این ترتیب اگر قرار است اجتماع افراد دارای آسیب بینایی در مسیر نیل به اهداف جمعی و احقاق حقوق خود به موفقیتهای پایدار دست یابند, بهتر است در قالب یک تشکل این مهم را به سر انجام رسانند. در غیر این صورت اگر نتیجه ای نیز حاصل گردد, محدود و موقت خواهد بود


معصومه سلطانی دانشجوی دکترای سیاست‌گذاری عمومی دانشگاه تهران _نابینا

Report Page