گهی زین به پشت
شمارۀ ۹۹ | نقد و بررسی عملکرد دستیاران آموزشی | سوگل اقبالیشما بهعنوان یک دانشجو، سه ساعت در هفته در کلاسِ درسی سهواحدی مینشینید یا شاید در یک آزمایشگاه هستید و آن درس آزمایشگاهی را با دشواری یک درس چندینواحدی، بهعنوان درسی یکواحدی میگذرانید؛ اما آیا حضور در کلاسهای سهساعته کافی است تا بتوانید سوالات مربوط به آن درس را حل کنید یا از آن مهمتر آیا خواندن دستور کار هر آزمایش برای انجام آزمایشها کفایت میکند؟ درست فکر میکنید؛ قطعاً اینطور نیست و در هر دو مورد، شما به یک همراه باتجربه نیاز دارید که تحت عنوان دستیار آموزشی یا همان TA خودمان، در سیستم آموزشی حضور پیدا میکند تا چراغ راه شما باشد؛ اما این شخص مذکور چگونه قرار است این هدف را ممکن کند؟
وظایف دستیار آموزشی
بهطور کلی میتوان فعالیتهای دستیاران آموزشی را به سه دسته تقسیمبندی کرد: برگزاری کلاسهای حل تمرین، طرح تمرین یا کوییز با توجه به نیاز درس و نمرهدهی به فعالیتهای تعریفشده. هرکدام از این موارد شامل زیرشاخههایی هستند که تعیین میکند عملکرد یک دستیار آموزشی تا چه اندازه به هدف اصلی تعریفشدن این مسئولیت نزدیک بوده است.
اولین مسئولیتی که از دستیاران آموزشی انتظار میرود، برگزاری کلاسهای حل تمرین است؛ با توجه به اهمیت این موضوع، برگزاری کلاسها بهطور منظم حائز اهمیت است؛ یعنی هر هفته کلاسهای حل تمرین مطابق با برنامۀ تعیینشده برگزار شود و طبق ساعت تعیینشده پایان یابد. علاوهبر این درصورت عدم تشکیل کلاس یا تغییر برنامه، لازم است که دستیار آموزشی این موضوع را بهموقع و بهطور مناسب اطلاعرسانی کند.
در کنار هر موضوعی کیفیت نیز اهمیت دارد پس محتوای کلاس حل تمرین نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. بهطور معمول کلاس حل تمرین در ابتدا شامل توضیح خلاصهای از مباحث آن جلسه و در ادامۀ آن به حل چند سوال مرتبط با توضیحات ارائهشده میپردازد؛ خلاصهای که ارائه میشود باید با بودجهبندی استاد درس هماهنگ باشد که لازمۀ آن ارتباط کافی و مناسب دستیار آموزشی با استاد است. سوالها نیز باید از سطح ساده به سمت سخت باشند تا در ابتدا قابلفهم و در نهایت منبع مناسبی برای آمادگی در امتحان و حل تمرینات باشند. همچنین لازم است که دستیار آموزشی در نظر گرفتهشده به مطالب تسلط داشته باشد تا بتواند مطالب را بهخوبی تفهیم کند.
مسئولیت مورد انتظار بعدی طرح تمرین یا کوییز با توجه به نیاز درس است. هدف از تمرین و کوییزها این است که مطالب بهتر درک شوند. با توجه به این موضوع در ادامه به ویژگیهایی که انتظار میرود تمرینها داشته باشند، میپردازیم.
سوالات تمرینها شامل سطحهای متفاوت از ساده تا سخت باشند که هم به فهم مطالب کمک کنند و هم صحت پاسخ در سوالات سختتر، میزان تلاش افراد برای تحویلدادن آن تمرین را مشخص کرده باشد. هرچند که سختبودن غیرمنطقی تمرینها فقط مایۀ عذاب دانشجوست و میتواند از عوامل نامطلوب افزایش رونویسی دانشجوها از یکدیگر باشد.
همچنین مدت زمان در نظر گرفتهشده برای تحویل تمرینها، لازم است متناسب با حجم آنها باشد تا امکان درگیرشدن با سوالات و یادگیری در حین تلاش برای حل آنها وجود داشته باشد. علاوهبر این، لازم است پاسخنامۀ تمرینها در اختیار دانشجویان قرار بگیرد تا با چککردن راهحل خودشان با حل صحیح سوال بتوانند متوجه ایرادات خود شوند.
در انتها برای سنجش عملکرد دانشجوها، نیاز به متر و معیاری تحت عنوان نمره داریم. میزان تلاشی که هر فرد در کلاسهای حل تمرین داشته، اعم از مشارکت، کیفیت حل تمرینها و کوییزها و میزان حضور مستمر او در کلاسهای حل تمرین، با نمرهای که کسب میکند سنجیده میشود. بهدلیل اهمیت این موضوع، نمره همواره مسئلۀ پرچالشی بوده و هست؛ اما بهترین کاری که در این راستا میتوان انجام داد تعیین یک سیستم مشخص برای نمرهدهی از همان اوایل ترم است. درصورتیکه از ابتدا یک سیستم مشخص برای نمرهدهی وجود داشته باشد و میزان امتیاز کسبشده از هر بخش در اختیار افراد قرار بگیرد، اعتراضها منطقیتر و درصورت صحت، پیگیری آنها سریعتر و راحتتر خواهد بود. این امر میتواند منجر به برنامهریزی بهتر دانشجویان در طول ترم شود تا با توجه به اهمیت هر فعالیت، بتوانند کارهایشان را اولویتبندی کنند. همچنین درصورتیکه اطلاعات مربوط به نمرات، ابتدا در اختیار دانشجویان قرار بگیرد و پس از بررسی اعتراض آنها به استاد تحویل داده شود، با توجه به مشغلۀ اساتید، درگیری اضافهای برای آنها ایجاد نمیکند و از چندمرحلهشدن پیگیریها جلوگیری میکند.
همواره ممکن است مسائل پیشبینینشدهای در هر یک از تقسیمبندیهای گفتهشده به وجود بیاید؛ این مسائل میتوانند باعث تغییر در برنامۀ کلی شوند و نیاز به اطلاعرسانی داشته باشند. ازاینرو لازم است که دانشجویان راه ارتباطیای با دستیار آموزشی داشته باشند؛ این راه با توجه به صلاحدید دستیار آموزشی میتواند ایمیل ایشان یا یک گروه تلگرامی باشد.
تجربه در مقایسه با تئوری
مواردی که ذکر شدند موضوعاتی بودند که درصورت به وقوع پیوستن آنها مشروط به کیفیتشان، دانشجویانی که تلاش کنند، میتوانند بهترین بهره را از کلاسهای حل تمرین ببرند؛ اما همواره همهچیز طبق برنامه پیش نمیرود و هرکدام از دو گروه دستیاران آموزشی و دانشجویان ممکن است نقش خود را بهخوبی ایفا نکنند. در ادامه سعی میکنیم با نگاهی منطقی و منصفانه به مواردی اشاره کنیم که لازمههای کلاس حل تمرین رعایت نشده است یا برعکس در مواردی حتی دستیار آموزشی بیشتر از چیزی که لازم بوده برای اینکلاسها زمان گذاشته و توانسته است نقش پررنگی در روند تحصیلی دانشجویان ایفا کند.
یکی از مشکلات موجود در زمینۀ برگزاری کلاسهای حل تمرین که احتمالاً همۀ دانشجویان چندباری آن را تجربه کردهاند، لغوکردن ناگهانی کلاسهای حل تمرین و اطلاعرسانی دیرهنگام این موضوع است؛ این مسئله میتواند برای کسانی که رفتوآمد به دانشگاه زمان زیادی از آنها میگیرد و برخی روزها تنها برای شرکت در کلاس حل تمرین به دانشگاه میآیند، بسیار مشکلآفرین باشد؛ اما بااینحال گاهی دیده میشود، دقیقاً در ساعتی که کلاس باید شروع شود، دستیار آموزشی درس اطلاع میدهد که کلاس برگزار نمیشود! حتی پیش آمده چندین هفتۀ متوالی کلاس حل تمرین برگزار نشده و جواب استاد درس برای حل این مشکل، نبود دانشجوی متقاضی برای جایگزینکردن آن دستیار آموزشی بوده و راهحل را پیداکردن فردی جدید توسط خود دانشجویان معرفی کرده است!
در مقابل برخی دستیاران آموزشی هستند که علاوهبر برگزاری کلاسها بهطور منظم و اطلاعرسانی بهموقع تغییرات در برنامۀ اصلی، در زمان امتحانات درس مربوطه، کلاسهای رفع اشکال جداگانه برگزار میکنند یا برای حفظ زمان دانشجویان در زمان امتحانات سایر دروس، کلاس خود را بهصورت مجازی برگزار میکنند یا یک ویدیو در رابطه با آن جلسه در اختیار دانشجویان قرار میدهند.
دربارۀ محتوای ارائهشده داخل کلاسها نیز مواردی پیش میآید که بودجهبندی مطالب کلاس حل تمرین با بودجهبندی کلاس اصلی درس هماهنگ نیست. به نظر میرسد اگر محتوای کلاس حل تمرین به اندازۀ یک یا دو هفته از محتوای کلاس اصلی درس عقبتر باشد، مطلوب است. در این صورت دانشجو میتواند در این فاصله مطالب مطرحشده در کلاس را مطالعه کرده و با آمادگی بیشتری در کلاس تمرین حضور یابد. هرچند که در مواردی پیش میآید که کلاس حل تمرین آنقدر از مطالب کلاس استاد عقبتر است که در زمان امتحان آن نیز مطالب پوشش داده نشده یا به ناگهان تعداد زیادی فیلم ضبطشده در ایام فرجهها در اختیار دانشجویان قرار میگیرد که دیگر فرصتی برای دیدن آنها وجود ندارد.
بعضی وقتها هم پیش میآید که دستیار آموزشی با مطالب هماهنگ است؛ اما از تسلط کافی برای تفهیم مطالب برخوردار نیست. هرچند که گاهی حضور در کلاسهای برخی از دستیاران آموزشی، حتی میتواند مفیدتر از حضور در کلاس اصلی درس باشد.
حل تمرینهای تحویلی بخش قابلتوجهی از زمان دانشجویان برای یادگیری هر درس را شامل میشود. در برخی موارد برای این تمرینها سوالاتی در نظر گرفته میشود که اطلاعات و توانایی خاصی به دانشجو اضافه نمیکنند؛ یعنی یا کاملاً مشابه رفرنسهای درس هستند که آوردهای برای دانشجو ندارند یا فقط سوالات زمانبر و نامرتبطی هستند که از محتوای اصلی دور شدهاند.
مورد دیگر در ارتباط با تمرینهای تحویلی، ارائهندادن پاسخنامۀ مربوط به این تمرینها است. پس از تحویل هر تمرین کسانی که به سوالات پاسخ دادهاند به یک پاسخنامه نیاز دارند تا صحت جوابهای خود را بررسی کنند و ایراداتشان را اصلاح کنند. درست است که در اغلب موارد سوالاتی مشابه با سوالات تمرینها، در کتابهای منبع موجود هستند و تا حدودی میتوان درستی پاسخها را بررسی کرد؛ اما در ارتباط با سوالاتی که بهطور کامل توسط دستیاران آموزشی طراحی شدهاند، وجود پاسخنامه ضروری است.
اصلیترین مسئله در زمینۀ نمرهدهی مشخصنبودن بارمبندی یا تغییرکردن آن در طول ترم است. همواره موقعیتهایی پیش میآید که امکان انجام کامل همۀ تمرینها و کوییزها یا فعالیتهای دیگری که تعریف میشوند توسط دانشجو وجود ندارد و افراد نیاز دارند که هر مسئلهای را با توجه به اهمیتش الویتبندی کنند و لازمۀ این کار، آگاهی از بارمبندی هر فعالیت است. با وجود این موضوع برخی دستیاران آموزشی سیستم نمرهدهی خود را اعلام نمیکنند یا آن را در طول ترم تغییر میدهند. بهطور کلی اگر یک سیستم مشخص برای نمرات در نظر گرفته و اطلاعرسانی شود و همچنین این شیوه در طول ترم تغییر نکند، دانشجویان امکان اولویتبندی کارهای خود را دارند و علاوهبر آن در انتهای ترم برای هر شخص مشخص خواهد بود که از کدام بخش نمره از دست داده است.
یکی از دلایلی که موجبات جدی گرفته نشدن کلاسهای حل تمرین را برای دانشجویان فراهم میآورد، تخصیص درصد بسیار کوچکی از نمرۀ درس به این بخش است. درست است که هدف اولیۀ درسخواندن یادگیری است؛ اما متر و معیار آن درحالحاضر نمرۀ فرد است و نمیتوان انتظار داشت که دانشجویان بر روی آن چشم ببندند. وقتی با یک حساب سرانگشتی به نظر فرد میرسد که به جای اختصاصدادن بخش عمدهای از فرصتش برای کلاس حل تمرین و تحویل تمرینهایش با آن تعدد، میتواند خودش شخصاً درس را بخواند، ممکن است دیگر کلاس را جدی نگیرد و در آن مشارکت نکند و در کنارش ممکن است برای تحویل تمرینها دست به هر اقدام ناشایستی بزند تا زمان کمتری را صرف آن کند. افزایش نمرۀ کلاسهای حل تمرین در نمرۀ کل درس، میتواند از تمرکز بیش از حد نمرات بر روی امتحانات نیز جلوگیری کند.
من نبودم، دستم بود
حالت ایدهآل برای کلاس حل تمرین و حالت واقعی که در دانشکده جریان دارد را مرور کردیم؛ اما اصلاً این موضوع چه اهمیتی دارد و چه کسی مسئول برخی مشکلات پیش آمده است؟ حضور در کلاسهای حل تمرین و انجام فعالیتهایی که دستیار آموزشی تعریف میکنند، بخش عمدهای از زمانی که به هر درس اختصاص داده میشود را شامل میشود. همچنین دلایل حضور دستیاران در سیستم آموزشی که در ابتدای متن اشاره شد، اهمیت کیفیت کلاسهای حل تمرین را مشخص میکنند؛ بنابراین لازم است کموکاستیهای این بخش را در نظر بگیریم و آنها را برطرف کنیم.
اولین قدم برای رفع یک مشکل مطرحکردن و ریشهیابی آن است؛ بنابراین هر دستیار آموزشی میتواند یک نظرسنجی ناشناس برگزار کند تا در مرحلۀ اول عیبها مشخص شود. در اینجا لازم است اشاره کنیم که نظرسنجیهایی که در انتهای هر ترم توسط آموزش دانشگاه انجام میگیرد نیز دقیقاً همین هدف را دنبال میکند؛ اما با توجه به نقصها و کمبودهایی که این نظرسنجی دارد (مانند سوالات غیرکارآمد، شیوۀ برگزاری نامناسب و مشارکت کم در آن) تأثیر چندانی در کیفیت کلاسهای حل تمرین ندارد. علاوهبر ناکارآمدی نظرسنجیهای آموزش، نظرسنجیای که توسط شخص دستیار آموزشی تعریف شود میتواند بسیار دقیقتر و هدفمندتر باشد.
جمعبندی
کلاسهای حل تمرین بر سه چرخ استاد، دستیار آموزشی و دانشجو جلو میرود که هر یک وظایفی دارند و کوتاهی در آنها کیفیت کلاسهای حل تمرین را تحتتأثیر قرار میدهد. برخی از این وظایف ساده و مشخص است؛ برای مثال به وظایف دستیار آموزشی بهطور مفصل اشاره شد و هر دستیار آموزشی با توجه به زمان و انرژیای که دارد باید طوری مسئولیت کلاسها را قبول کند که مبادا تعدد آنها باعث کمبود زمان و کاهش توجه دستیار آموزشی به یک کلاس شود. از طرفی دانشجو باید درسش را بخواند و اگر مشکلی بود، در مرحلۀ اول به خود دستیار آموزشی و بعد از آن به استاد منتقل کند؛ استاد نیز باید بر دستیار آموزشی خود نظارت داشته باشد و درصورت انتقال مشکلات از طرف دانشجویان یا دستیاران آموزشی در راستای حل آنها تلاش کند، نه اینکه بر روی مشکلات پیشآمده چشم ببندد. در کنار این وظایف که واضح و مشخص است، به نظر میرسد شرایط و مسائلی وجود دارند که خارج از دید ما دانشجویان است ولی این موضوع به این معنی نیست که این معضلات قابلحل نیستند. بنابراین امید است با این متن مسئولینی از دانشکده که دستی در کار دارند، بیش از پیش متوجه مشکلات پیشآمده در ارتباط با کلاسهای حل تمرین باشند و مسئلۀ حیاتی دستیار آموزشی را بیشتر مورد توجه قرار دهند.