کریم دستمالچی؛ نخستین قربانی « بازار مسلمین»! - کارخانه دار - رسانه ویژه صنعت و صاحبان صنایع

کریم دستمالچی؛ نخستین قربانی « بازار مسلمین»! - کارخانه دار - رسانه ویژه صنعت و صاحبان صنایع

www.karkhanedar.com - قاسم خرمی

در سحر گاه روز دوشنبه 22 خرداد 1360 یکی از حامیان مالی گروههای ملی و مذهبی موثر در پیروزی انقلاب اسلامی، در حیاط زندان اوین به زمین افتاد ؛ حاج کریم دستمالچی، بازاری معروف و صاحب سرای دستمالچی در بازار بزرگ تهران، به جرم «اغتشاش در بازار مسلمين» و چند اتهام دیگر، به جوخه اعدام سپرده شد.

اگر چه، یک هفته ای از شورش مجاهدین خلق در 30 خرداد گذشته بود اما هنوز موتور اعدام اعضای ائتلافی که محمدرضا شاه پهلوی را به زیر کشیده بودند، روشن نشده بود؛ بنابراین، اعدام سریع دستمالچی، از نخستین هَمکُشی های انقلابیون پیروز به حساب می آمد و در زمان خودش، بسیار تامل انگیز شد.

نقش دستمالچی در سیاسی کردن بازار تهران

دستمالچی ها از خانوده های تجارت پیشه و ثروتمند تهران بودند که از زمان نخست وزیری مصدق به سیاست علاقمند شدند. پدر او حاج رحیم دستمالچی به همراه محمد حسن شمشیری و محمود مانیان از حامیان مالی و سیاسی دولت مصدق در جریان ملی شدن نفت بوند که با خرید اوراق قرضه، دولت در تحريم نفتی، را از ورشکستگی نجات دادند

سیاسی شدن بازار تهران هم تا حد زیادی مرهون تلاشهای دستمالچی و شمشیری بود. از شمشیری فرزندی نماند اما کریم فرزند رحیم دستمالچی مسیر مبارزه سیاسی پدر را در قالب تشکل ملی گرای « جامعه بازرگانان، اصناف و پیشه‌وران» پي گرفت و تاقبل از پیدایی جمعیت موتلفه اسلامی، نبض سياسي بازار تهران در اختیار آنان بود.

در باره نقش دستمالچی در پیروزی انقلاب اسلامی ادعاهایی زیادی از كمك به زندانيان سياسي گرفته تا خرید خانه در ورسای پاریس برای اقامت امام خمینی و تامین هزینه خرید بلیط و بیمه هواپیمای ایرفرانس حامل انقلابیون اعزامی به تهران، معروف به پرواز انقلاب»، مطرح شده است که ترکیبی از راست و نادرست است.

خانه خریداری شده با پول دستمالچی در فرانسه

موضوع خرید خانه برای آیت الله خمینی حقیقت دارد و از آنجا که در فضای آنروز بازتاب منفی نداشته باشد، و نگویند که مخالف شاه در فرانسه مال و منالی دارد، این خانه به نام صادق قطب زاده سند خورد که هنوز هم بلاصاحب موجود است اما ظاهره امام خمینی از پذیرفتن آن امتناع کرده بود؛ ضمن اینکه با پیروزی قریب الوقوع انقلاب، اساسا نیازی به اقامت طولانی در پاریس و استفاده از اين خانه، پيش نيامد. ابوالحسن بنی صدر بعد از عزل و خروجش از ایران، مدتی در همین خانه مستقر بود و ظاهرا بعد از اعدام قطب زاده این خانه ی بلامالک، توسط یک فرد فرانسوی تصرف شده است!

هواپیمایی که گفته می شودبخشی از هزینه آن را دستمالچی پرداخته بود

اجاره هواپیمای پرواز انقلاب و پرداخت حق بیمه آن نیز از موضوعاتی است که بانی اصلی آن همچنان پنهان مانده است. از افرادی مختلفی نظیر عبدالله اميرانتظام، هاشم صباغيان، محمد تقي برخوردار ( مالک ایران الکتریک)، میرمحمد صادقی، حاج مهدی عراقی و نیز کریم دستمالچی و ديگران به عنوان تامين كننده اين پول نامبرده شده است. در خاطرات برخي از مسافران پرواز انقلاب از قول امام خميني نقل شده است كه گفته بود هر مسافر بايد هزينه بليط را خودش پرداخت كند تا وامدار كسي نباشيم.

اما آنچه تقريبا در همه خاطرات و اظهار نظرها مشترك است اينكه، رزرو هواپيما و تهيه بليط را صادق قطب زاده انجام داده بود و اگر كسي هم پولي پرداخت كرده باشد اين پول در حساب قطب زاده تجميع شده بود و با توجه به دوستي بسيار نزديك قطب زاده با دستمالچي، اين احتمال كه او نیز بخشي از اين هزينه را پرداخت كرده باشد، وجود دارد. كما اينكه روايت هايي مثل « علامیرمحمد صادقی، اصفهانی دست و دل‌باز وارد دفتر ایرفرانس در پاریس شد و با یک چک دو میلیون دلاري، هواپیما و مسافرانش را یکجا بیمه کرد»​ روايت برساخته و نادرستي است كه با هدف كم رنگ كردن نقش ديگران، انتشار يافته است.

کریم دستمالچی پشت سر قطب زاده در بازار تهران

اما ماجراهايي كه به اعدام دستمالچي منتهي شد، جملگي بعد از پرواز انقلاب و 2 سال بعد از تاسیس جمهوری اسلامی اتفاق افتاد. دو روز قبلا از اعدام او، روزنامه اطلاعات نوشت: «کریم دستمالچی فرزند عبدالرحیم به جرم ایجاد اغتشاش در بازار مسلمین و به تعطیل کشاندن آن، کوشش در جهت بی‌اعتبار کردن جمهوری اسلامی ایران از طریق مصاحبه با تلویزیون‌های خارج از کشور، ارتباط با سران جبهه ملی جهت راهپیمائی ۲۵ خرداد، کمک مالی به گروهک‌های ضدانقلاب، تصویب منشوری علیه جمهوری اسلامی ایران، مفسد فی الارض و یاغی شناخته شد».

به رغم تنوع و تعدد این اتهامات، اما از زمان دستگیری تا اعدام او حدود سه هفته بیشتر طول نکشید و یقینا می باید سلسله ای از اتفاقات او را از چشم رهبری انقلاب و انقلابیون انداخته باشد. یکی از مصائب دستمالچی، دوستی دیرینه و عمیق او با صادق قطب زاده بود. به همین دلیل، هنگامیکه قطب زاده در باره روند انقلاب سخنان تندی به زبان رانده و بازداشت و سپس آزاد شده بود، دستمالچی با هدف دلجویی، در بازار تهران به نفع او تجمع حمایتی راه اندازی کرده بود تا قطب زاده بتواند سخنرانی کند. آن سخنرانی با فشارهای وارده لغو شد و به جایش اقای اشراقی دامام امام خمینی سخنرانی کرد و همه را به اتحاد و آرامش دعوت کرد.

بعدها اتهاماتی در باره نقش دستمالچی در توطئه برای کودتای نوژه مطرح شد که البته هیچ گاه جزئیات آن تشریح نشد. آنچه مشخص بود، دستمالچی به جبهه ملی و مصدق تمایل و تعصب داشت. با طرح « لایحه قصاص» برگرفته از شرع از سوی آیت الله سید محمد بهشتی و پنج تن از فقهای شورای عالی قضایی، جبهه ملی به مخالفت با آن برخاست و در بیانیه ای نوشت:

« هموطنان شرافتمند مردم غیور و آزادیخواه ایران. در شرایطی که همه آزادیهای فردی و اجتماعی توسط هیأت حاکمه مستبد و انحصارگر زیر پا نهاده شده و استقلال مملکت در معرض خطرات جدی قرار دارد… و بالاخره در شرایطی که انقلاب بزرگ ملت را از کلیه هدفهای بنیادی خود منحرف کرده‌اند از شما دعوت می‌کنیم که ساعت ۴ بعد از ظهر روز دوشنبه بیست و پنجم خرداد ماه در گردهمایی و راهپیمایی جبهه ملی بانگ اعتراض خود را به گوش جهانیان برسانیم»!

امام خمینی در صبح همانروز که متوجه شد هدف از راهپیمایی مخالفت با لایحه قصاص و « غیر انسانی» خواندن آن است، این لایحه را نص قرآن کریم خواند و مخالفان آن بویژه جبهه ملی را « مرتد» اعلام کرد و البته از نهضت آزادی هم خواست تا در این زمینه اعلام نظر کند که بازرگان بلافاصله بیانیه داد و خود را از آن مبرا دانست.

امام خمینی تصریح کرد : « جبهه ملی از امروز محکوم به ارتداد است. بله، جبهه ملی هم ممکن است بگویند که ما این اعلامیه را نداده‌ایم. اگر آمدند در رادیو امروز بعد از ظهر آمدند در رادیو اعلام کردند به اینکه این اعلامیه‌ای که حکم ضروری مسلمین، جمیع مسلمین، را غیر انسانی خوانده، این اطلاعیه از ما نبوده؛ اگر اینها اعلام کنند که از ما نبوده، از آن‌ها هم ما می‌پذیریم»!

اعلام حکم ارتداد علیه جبهه ملی که به مسلمانی خود می بالیدند، بازتاب زیادی پیدا کرد؛ خاصه آنکه تا آن تاریخ، امام خمینی حتی علیه گروه های کمونیست هم چنین حکمی صادر نکرده بود. با صدور این حکم تعداد زیادی از نیروهای حزب اللهی به رهبری شیخ هادی غفاری، به مقابله با راهپیمایان هوادار جبهه ملی پرداختند و راهپیمایی 25 خرداد با درگیری شدید پایان یافت.

متعاقب این اتفاق، کریم دستمالچی که یکی از حامیان مالی و سازماندهندگان راهپیمایی جبهه ملی شناخته می شد دستگیر شد. چند روز بعد مجاهدین خلق در 30 خرداد همان سال به سیم اخر زدند و فضای سیاسی کشور درگیر التهاب بی سابقه ای شد. در همین فضای مه آلود، کریم دستمالچی به جوخه اعدام سپرده شد و بخشی از اموالش مصادره شد. سرای آزادی فعلی در بازار تهران، همان سرای تغییر نام یافته دستمالچی است.

خبر اعدام دستمالچی در روزنامه کیهان

اعدام دستمالچی توسط جمهوری اسلامی، مختصر اعتراضاتی از سوی برخی گروههای سیاسی را برانگیخت اما دو گروه را خوشحال تر کرد:

اول جریان موتلفه که در غیاب دستمالچی و تشکل ملی گرای « جامعه بازرگانان، اصناف و پیشه‌وران» یکه تاز بازار تهران می شد و رهبری آن را بدست می گرفت.

دوم گروههای چپ مارکسیست نظیر حزب توده و چریک های فدایی خلق که مطابق تصورات ایدئولوژیک خود، یکی «از سرمایه داران و تاجران عمده» از میان برداشته شد.

به این ترتیب، فردی که خود و پدرش برای براندازی حکومت پهلوی ها مباررزه کرده بود، بدست حکومت انقلابی جدید از میان برداشته شد تا جائیکه حتی محل دقیق دفن او نیز ناشناخته ماند.

مسلما اتهامی که باعث اعدام دستمالچی شد می توانست شامل تمام رهبران جبهه ملی در آن زمان بشود اما به نظر می رسد این قرعه به نام او خورد تا بقیه متوجه شوند که قدرت در همه نظامهای سیاسی مستقر اقتضائات و اشتراکات خودش را دارد. همچنین، این درگیری ها ثابت کرد که انقلابیون جز سرنگونی نظام پهلوی هیچ چشم انداز مشخصی از حکومت آینده نداشتند و با نفرت تنها از یک حکومت، لزوما نمی توان حکومت آرمانی تری را مستقر کرد

Source www.karkhanedar.com

Report Page