چگونه می‌توان بیماری سوسیالیسم را درمان کرد؟

چگونه می‌توان بیماری سوسیالیسم را درمان کرد؟

On Liberty | درباره‌ی آزادی

چگونه می‌توان بیماری سوسیالیسم را درمان کرد؟ | لارینس دبلیو. رید

[این نوشته درباره‌ی ونزوئلاست و، از آنجاکه، راهکارهای بیان‌شده تنها راه‌چاره برای کشورهای سوسیالیسم‌زده، از جمله ایران، است، این مقاله را در اینجا می‌آورم.]


کابوس سوسیالیستی کشور تقریباً به پایان رسیده است. پرسش‌های مربوط به زمان و چگونگی پایان‌یافتن آن -که امیدواریم بدون خونریزی بیشتر صورت گیرد- در حال حاضر جای خود را به این اندیشه داده است که پس از آن چه باید بیاید. ملّتی که توسّط سوسیالیسم به قهقرا رفته است، چگونه بهبود می‌یابد؟ پاسخ: آزادی!

هر طرحی برای بهبودی باید با آموختن درس‌های سالیان گذشته آغاز شود. این درس‌ها بسیارند. در اینجا موارد عمده را بیان می‌کنم:

● سوسیالیسم هیچ نظریّه‌ای درباره‌ی خلق ثروت نداشته و ندارد. صرفاً بر مصرف متمرکز است. فرض بر این است که کسی، به‌نحوی، در جایی، چیزهایی را تولید می‌کند تا طرفداران بازتوزیع بگیرد و توزیع کنند. این یک بن‌بست است، که میلیون‌ها سوسیالیسم‌زده اکنون می‌دانند.

● سوسیالیسم قدرت را در دستان عدّه‌ی اندکی متمرکز می‌کند. افرادی را که به‌راحتی فاسد می‌شوند، جذب می‌کند و آن‌ها را بیشتر و بیشتر فاسد می‌کند. بدترین چیزها را در نظر افراد جذّاب نشان می‌دهد: حسادت، وابستگی، و فریبکاری.

● سوسیالیست‌ها عوام‌فریب‌اند. آن‌ها جامعه را به طبقات تقسیم می‌کنند و همه را مقابل یکدیگر قرار می‌دهند، زیرا می‌دانند که خودشان (سوسیالیست‌ها) با فقیر شدن بقیه‌ی جامعه به مرکز قدرت، توجّه، و ثروت تبدیل خواهند شد.

● سوسیالیسم از نظر معنوی و مادّی، فاجعه است. با خشم دائمی و قربانی‌شناسی تقویّت شده است. شأن و حیثیّت و اعتمادبه‌نفس فرد را از بین می‌برد. به خود می‌بالد که می‌تواند زندگی و اقتصاد فرد را برای او برنامه‌ریزی کند، ولی ویرانی و بدبختی برای آنان به‌جا می‌گذارد.

زمان آن فرارسیده است که ونزوئلا این شکست اهریمنی را به زباله‌دانی تاریخ بیاندازد و آن را از خود دور کند. ونزوئلا می‌تواند خیلی بهتر عمل کند. می‌تواند در این فرآیند چیزهای زیادی به جهان بیاموزد. مردم ونزوئلا رنج‌های زیادی کشیده‌اند و باید اطمینان حاصل کنند که رنج آن‌ها بیهوده و بی‌ثمر نیست.

بیست سال دردناک دیکتاتوری چاوز/مادورو حکمت این سخنان اقتصاددان لودویگ فون میزس را نمایان می‌کند:

فردی که بین نوشیدن یک لیوان شیر و یک لیوان محلول سیانید پتاسیم دست به انتخاب می‌زند، میان دو نوشیدنی انتخاب نمی‌کند؛ او بین زندگی و مرگ انتخاب می‌کند. جامعه‌ای که بین سرمایه‌داری و سوسیالیسم دست به انتخاب می‌زند، بین دو نظام اجتماعی انتخاب نمی‌کند؛ بلکه میان همکاری اجتماعی و فروپاشی جامعه دست به انتخاب می‌زند.

سم و زهر دیگر بس است؛ سوسیالیسم کافی‌ست

به کسانی که می‌گویند ویرانی‌های ونزوئلا چنان شدید است که انتظار چیزی جز بهبودی طولانی و آهسته را نباید داشت، می‌گویم مزخرف می‌گویید! رویکرد صحیح می‌تواند کشور را روی پاهای خود بایستاند و در سال اوّل پیشرفت شگرفی را رقم زند. چیزی که در یک دهه‌ی آینده به‌عنوان «معجزه‌ی اقتصادی ونزوئلا» شناخته می‌شود، می‌تواند بی‌درنگ آغاز شود.

دو الگوی سده بیستمی، مسیر را نشان می‌دهند -آلمان و هنگ‌کنگ.

آلمان، پس از جنگ جهانی دوم و تجربه‌ی سوسیالیسم، در اواخر دهه‌ی ۱۹۴۰ کاملاً به قهقرا رفته بود: شکست‌خورده، ویران، اشغال‌شده و بی‌روحیّه. ولی در سال ۱۹۶۰، تبدیل به کانون اقتصادی اروپا شد. چرا؟ زیرا سیاست‌های بازار آزاد لودویگ ارهارد چارچوب مناسبی را برای این امر فراهم کرد.

سوسیالیسم ملغی شد، مردم و بازارها آزاد شدند. مشوّق‌هایی در قالب نرخ مالیاتی پایین، لغو کنترل قیمت‌ها، ارز مناسب و تجارت آزادتر منجر به احیایی تاریخی شد که تقریباً همه را شگفت‌زده کرد.

در همان زمان، در نیمه‌ی دیگر کره‌ی زمین، سیاست‌های مشابه در هنگ‌کنگ، به‌لطف تلاش‌های جان جیمز کاوپرتویت، معجزه کردند. کاوپرتویت تعرفه‌ها را حذف کرد، نرخ‌های مالیات را کاهش داد، درهای هنگ‌کنگ را به روی شرکت‌های خصوصی گشود و نتایج شگفت‌انگیزی به جهان نشان داد. این مستعمره از یک مرداب فقیر به یکی از ثروتمندترین نقاط آسیا تبدیل شد. آزادی بود که این کار را کرد، درست برعکس سوسیالیسم.

سوسیالیسم در تمام تاریخ محنت‌زای خود چنین معجزه‌ای عرضه نکرده است. حتّی به چنین چیزی نزدیک هم نشده است. اسمش را بگذارید سرمایه‌داری، سرمایه‌گذاری آزاد، یا هر چیزی که می خواهید، ولی این نظام [بازار آزاد] کار می‌کند. سرمایه‌داری واقعاً چیزی نیست جز رها ساختن نیروهای خلّاقانه‌ی افراد برای اختراع، سرمایه‌گذاری، استخدام، تولید و تجارت.

دستورالعمل برخاستن از خاکستر سوسیالیسم

حکومت جدید ونزوئلا باید چارچوب سیاسی یک حکومت مشروطه -احترام به حاکمیّت قانون، استقلال قوّه‌ی قضائیّه، آزادی بیان، مطبوعات و تجمّعات، و فرآیند اطمینان‌بخش انتخابات- را احیا کند.

باید نه‌تنها با حذف مفسدان، بلکه با بستن درهای اعطای امتیازات ویژه به خودی‌ها، فساد را ریشه‌کن کند. و باید با برچیدن گروه‌های شبه‌نظامی که از ترور و ارعاب استفاده می‌کنند، نظم را برقرار کند.

از نظر اقتصاد، دستور کار بهبود باید شامل این موارد باشد:

۱- ارز معتبر

برای رهایی سریع از ابرتورّم و بازگرداندن اطمینان لازم برای پس‌انداز و سرمایه‌گذاری، چاپخانه‌های اسکناس را متوقّف کنید. دیگر خبری از پول فیات کاغذی نباشد. امکان انتخاب و رقابت در تأمین پول را فراهم کنید تا مردم آزاد باشند از هر ارزی که صلاح می‌دانند، از جمله ارزهای خارجی و ارزهای دیجیتال، استفاده کنند و با آن قرارداد ببندند.

حکومت باید پول جدیدی را، که ریشه در ارزش واقعی دارد، جایگزین اسکناس‌های فیات خود کند. گزینه‌ی دستیابی به ثبات پولی متّصل‌کردن یک ارز جدید به وزن ثابتی از فلزان گران‌بها است.

۲- خصوصی‌سازی

ونزوئلا به ملّی‌زدایی جامع نیاز دارد. کسب‌وکارها و صنایع متعلّق به دولت، فاسد و زیان‌ده بی‌کفایت‌اند. آن‌ها همزمان با سوء‌استفاده از مردم، سرمایه‌ها و منابع مردم را نابود می‌کنند. فروش آن‌ها درآمد جدیدی برای خزانه‌، و زندگی تازه‌ای برای شرکت‌های خصوصی‌شده به ارمغان می‌آورد. همچون کاری که مارگارت تاچر با موفّقیّت در بریتانیا انجام داد، پیش از خصوصی‌سازی شرکت‌های دولتی یا تبدیل آن به شرکت سهامی عام، به کارمندان آن فرصت به‌دست‌آوردن سهام را بدهید.

با شرکت نفت ملّی ونزوئلا آغاز کنید. فروش سهام شرکت ملّی نفت سیگنال قدرتمندی در زمینه‌ی آزادی تجاری ونزوئلا ارسال می‌کند. این امر موجب سرمایه‌گذاری بسیار برای بهبود زیرساخت‌های فرسوده‌ی شرکت می‌شود.

 در بسیاری از کشورهای جهان تجارت نفت تحت مدیریّت بخش خصوصی است، و کشورهایی که در آن نفت در اختیار دولت است به‌طور مزمن گرفتار ضرر و زیان و فنّاوری قدیمی هستند.

از اینکه اتباع کشورهای دیگر ممکن است سهام شرکت‌های کشور را خریداری کنند، نترسید. آن‌ها این شرکت‌ها را بسته‌بندی نمی‌کنند و به خانه نمی‌فرستند. آن‌ها به‌دنبال سودآور ساختن شرکت‌ها و ایجاد شغل و درآمد برای ونزوئلایی‌ها هستند.

۳- حقوق مالکیت

یک اقتصاد سالم و روبه‌رشد بدون وجود حقوق مالکیّت غیرممکن است. مردم اگر از وقوع جرم و جنایت یا مصادره در امان نباشند، ثروتی تولید نخواهند کرد. ونزوئلا باید اقداماتی برای تقویّت حقوق مالکیّت فردی انجام دهد.

 توانایی حکومت برای تصاحب مستبدانه‌ی اموال باید رسماً لغو شود. شهروندان باید از ظرفیّت قانونی برای به چالش‌کشیدن تصمیمات حکومت برخوردار شوند. توقیف دارایی باید غیرقانونی باشد.

۴- اصلاح آموزش‌وپرورش

انحصار دولت بر آموزش‌وپرورش باید لغو شود. مادامی‌که دولت برنامه‌های درسی یا استخدام معلّم یا هر چیز دیگری را کنترل کند، مدارس هرگز اصول حیاتی برای یک جامعه‌ی آزاد مانند شخصیّت فردی، کارآفرینی، احترام به دارایی و ارزش‌های آزاد را آموزش نمی‌دهند. توسعه‌ی یک نظام آموزشی کثرت‌گرا، چندگزینه‌ای و انتخاب‌محور را تسهیل کنید.

اگر سوسیالیسم را در حوزه‌های دیگر از بین برود، ولی آموزش‌وپرورش سوسیالیستی و دولتی باقی بماند، در درازمدّت آزادی‌های تازه‌یافته‌ی کشور تضعیف خواهد شد.

با گذشت زمان، ایده‌های بدی که فاجعه‌ی دهه‌های گذشته را رقم زدند، دوباره ریشه خواهند گرفت. حکومت‌ها در هیچ کجا آزادی را آموزش نمی‌دهند. آموزش برای آینده‌ی یک کشور بسیار مهم‌تر از آن است که آن را به حکومت بسپاریم. والدین باید مسئول آموزش فرزندان باشند.

۵- تجارت آزاد

ونزوئلا باید خود را منطقه‌ی آزاد تجاری اعلام کند؛ بدون تعرفه یا دیگر موانع مصنوعی برای تجارت. بدین ترتیب می‌تواند به هنگ‌کنگ آمریکای لاتین تبدیل شود. این امر مستلزم حذف موانع مبادله و صادرات و نیز رفع موانع واردات است. تجارت به‌اندازه‌ی تولید مولّد است؛ زیرا هر فردی که آزاد به شرکت در امر تجارت باشد، این کار را برای بهبود رفاه خود انجام می‌دهد. چرا سیاستمداران باید سدّ راه آن‌ها باشند؟

آینده‌ی ونزوئلا

البته این‌ها اصول کلّی هستند و نه فهرست کامل. به‌عقیده‌ی من، دستیابی به این پنج هدف، برای ملّت بسیار متحوّل‌کننده خواهد بود. من این‌ها را در اینجا به‌عنوان دوست ونزوئلا مطرح می‌کنم، که مردم این کشور را در بازسازی کشور عزیزشان به موفّقیّت می‌رساند.

در همین حال، من به دوستان ونزوئلایی خود چند شعر الهام‌بخش از اقتباس‌های سینمایی رمان بی‌نوایان را پیشنهاد می‌کنم. هر بار که درد و رنج مردم شجاع ونزوئلا در اخبار منتشر می‌شود به این گزاره‌ها فکر می‌کنم:

آواز مردم را می‌شنوید؟

آوازهای مردان خشم‌آگین را می‌خوانی؟

این نغمه‌ی مردمان است

کسی دیگر برده نمی‌شود!

وقتی تپش قلبت،

طنین کوبیدن طبل را به گوش می‌رساند

وقتی فردا فرارسد،

یک زندگی در شرف شروع است!

آیا به نهضت ما خواهید پیوست؟

چه کسی سرسخت خواهد و در کنار من میایستد؟

آیا جهانی فراتر از سنگرها هست که آرزوی دیدنش را داشته باشی؟

به این نبرد بپیوندید

نبردی که به شما حقّ آزادی می‌دهد!


◆ منبع: بنیاد آموزش اقتصادی (FEE)


@Notes_On_Liberty

Report Page