چه كسي از علوم اجتماعي مي‌ترسد؟

چه كسي از علوم اجتماعي مي‌ترسد؟

محسن آزموده

در آستانه انتخابات رياست‌جمهوري و در حالي كه شهردار تهران در مقام يكي از كانديداهاي تاييد صلاحيت شده توسط شوراي نگهبان در مناظره‌ها و برنامه‌هاي انتخاباتي وعده و شعارهاي جذاب مي‌دهد، خبر آمده كه شهرداري تهران قصد دارد انجمن جامعه‌شناسي را از ساختماني كه از ده سال پيش در اختيار اين انجمن قرار گرفته، بيرون كند و دستور به تخليه داده است. دكتر سعيد معيدفر، رييس كنوني انجمن جامعه‌شناسي ايران در گفت‌وگوي مفصلي با خبرآنلاين، به چند و چون موضوع پرداخته و توضيح داده كه اين انجمن از سال 1393 براي توسعه فعاليت‌هايش يك مركز آموزش‌هاي تخصصي با شركت مخاطبان عام تاسيس كرد. در آن زمان با مصوبه شوراي شهر وقت تهران، ساختماني در خيابان يوسف‌آباد در اختيار اين انجمن قرار گرفت. انجمن هم بنا به اعتمادي كه به شهرداري داشت، هزينه‌هاي سنگيني براي تجهيز امكانات آموزشي در اين مكان خرج كرده است. 

اما انجمن جامعه‌شناسي در اين مكان چه مي‌كند؟ دكتر معيدفر در گفت‌وگوي مذكور مي‌گويد: كار انجمن فعاليت‌هاي آموزشي براي توانمندسازي و آموزش شهروندان است و در پايان نيز به شركت‌كنندگان دوره‌ها گواهي ارايه مي‌كند. او گفته: «اين كلاس‌ها با توجه به زمينه‌هاي كاربري آن و موقعيت بسيار ممتازي كه پيدا كردند، بعدها منشايي براي ديگر فعاليت‌هاي آموزشي براي نهادهاي ديگري شدند كه در اين كلاس‌ها شركت مي‌كردند و از اين منظر الگوي آموزشي اين كلاس‌ها بسط و گسترش يافت و آثار بسيار خوبي را در حوزه آموزش‌هاي آزاد علوم اجتماعي برجاي گذاشت. به ويژه از اين منظر كه اگر افراد خلاف شركت در كلاس‌هاي دانشگاه به قصد گرفتن مدرك، در اين كلاس‌ها بيشتر براي تقويت و توانمند‌سازي بنيه علمي و ارتباطي خود و جامعه شركت مي‌كردند. اين دسته از افراد مساله‌شان نه تنها اخذ مدرك نبود، بلكه با نيازهاي بزرگ‌تري در اين كلاس‌ها شركت مي‌كردند.»

دكتر معيدفر در اين گفت‌وگو تاكيد كرده كه تاسيس اين مركز و تشكيل كلاس‌ها با همت زنده‌ياد دكتر قانعي‌راد، رييس وقت انجمن جامعه‌شناسي ايران صورت گرفت. از قضاي روزگار، همين روزها ششمين سالگرد درگذشت محمدامين قانعي‌راد (1334 -24 خرداد 1397) است، جامعه‌شناس فقيد ايراني كه يكي از فعال‌ترين اساتيد جامعه‌شناسي در ايران بود و به اذعان اكثريت اصحاب علوم اجتماعي در ايران، دوران رياست او بر انجمن جامعه‌شناسي (دوره‌هاي هفتم و هشتم از سال 1389 تا 1395) از درخشان‌ترين دوره‌هاي فعاليت اين نهاد محسوب مي‌شود. اينك برخورد ناصواب شهرداري اين ميراث ارزشمند را تهديد كرده و بود و نبود آن را دچار مخاطره ساخته است. 

توجيه شهرداري درباره اين اقدام هر چه باشد-تاكنون واكنشي نشان نداده- توضيح آن از روي برخوردهاي پيشين ايشان قابل حدس است. مديران و تصميم‌گيرندگان شهرداري علوم اجتماعي و به‌طور كلي علوم انساني را دوست ندارند و بدشان نمي‌آيد كه كلا در اين رشته‌ها و نهادها بسته شود. مثال واضحش ماجراي خانه انديشمندان علوم انساني است. سال گذشته (13 تير 1402) تعدادي از نيروهاي شهرداري، زيرمجموعه معاونت اجتماعي و فرهنگي شهرداري، در موسسه فرهنگي خانه انديشمندان علوم انساني حاضر شده و از اعضا و مديران موسسه خواستند وسايل خود را جمع كرده و ساختمان را تحويل شهرداري دهند. واكنش درخور جامعه مدني و رسانه‌ها و پژوهشگران و استادان دانشگاه در نهايت موجب شد كه شهرداري كمي عقب‌نشيني كند. البته همان موقع مسوولان شهرداري گفتند كه ما مشكلي با فعاليت‌هاي خانه انديشمندان نداريم، بلكه موضوع امري صرفا حقوقي و مربوط به ملك و املاك است. برخورد اخير شهرداري با انجمن جامعه‌شناسي، اما واقعيت حدس بالا را تقويت مي‌كند، اينكه اين مديران دل خوشي از علوم انساني و علوم اجتماعي و علاقه‌اي به فعاليت اصحاب علوم اجتماعي در فضاي عمومي ندارند. 

اما ريشه و علت اين دوست نداشتن چيست؟ پاسخ اين پرسش را البته بايد از خود ايشان پرسيد و ما تنها مي‌توانيم با حدس و گمان پيش برويم. ظن قوي آن است كه ايشان از علوم انساني و زيرشاخه‌هاي آن يعني علوم اجتماعي مي‌هراسند، چراكه اين علوم بيش و پيش از هر چيز به آگاهي جامعه و تقويت جامعه مدني ياري مي‌رسانند و شهروندان را به حق و حقوق خويش آگاه مي‌سازند. علوم اجتماعي در خاستگاه تاريخي و جغرافيايي خودشان از مهم‌ترين ابزارهاي پيشبرد قانون‌گرايي و دموكراسي بودند. در جامعه ايران هم مهم‌ترين كاركرد علوم انساني به معني اعم و علوم اجتماعي به‌طور خاص آگاهي‌بخشي و پيشبرد جامعه به سمت ارزش‌هاي روشنگري بوده و هست. اين علوم به‌طور خاص با هر گونه جزم‌انديشي و انحصارگرايي مخالفند و به جاي آن بر تكثرگرايي، آزادي بيان و انديشه و رواداري و تساهل تاكيد مي‌ورزند و جامعه را به سمت حكومت قانون و دموكراسي رهنمون مي‌كنند. ديگر كاركرد علوم اجتماعي، نقادي و ترويج انديشه انتقادي و پرسشگري است. در فقدان اين معرفت‌هاي انتقادي، تك‌صدايي حاكم شده و راه شنيدن هر گونه صداي مستدل مخالف مسدود مي‌شود. 

ممكن است كساني كه حكم تخليه ساختمان يوسف‌آباد را به انجمن جامعه‌شناسي داده‌اند، بگويند ما هراسي از علوم اجتماعي نداريم. در اين صورت بايد از ايشان پرسيد كه چرا به هر طريقي كه مي‌توانيد، جلوي فعاليت نهادهاي مدني و علمي مثل انجمن جامعه‌شناسي سنگ‌اندازي مي‌كنيد؟ چطور تحمل نمي‌كنيد كه در اين كلانشهر درندشت يك ساختمان متعلق به نهادي باشد كه در آن شماري از متعهدترين و دلسوزترين پژوهشگران ايران كار و فعاليت مي‌كنند؟ آيا جاي شما را تنگ كرده‌اند؟ آيا واقعا شهرداري لنگ همان يك ساختمان است؟ اگر مساله ترس از علوم اجتماعي نيست، پس مشكل كجاست؟


منبع: اعتماد

Report Page