چند ملاحظه‌ی غمبار ازکنفرانس اخلاق زیستی قطر

چند ملاحظه‌ی غمبار ازکنفرانس اخلاق زیستی قطر

کیارش آرامش

هفدهمین کنفرانس بین‌المللی اخلاق زیستی، امسال از ۲۴ تا ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ در دوحه، پایتخت قطر برگزار شد.

من هم شرکت کردم و مقاله‌ای را ارايه دادم. راه دوری را از آمریکا تا محل کنفرانس آمدم. بیشتر به شوق دیدن همکاران ایرانی. اما تعداد خیلی کمی آمده بودند.

علت نیامدن خیلی‌ها چیزی نبود جز سقوط رقت‌بار ارزش ریال ایران. که در نتیجه‌ی آن، هزینه‌ی سفر، حتی به قطر، برای همکاران دانشگاهی تحمل ناپذیر شده است.

نیز عدم امکان انجام پرداخت‌های فرامرزی و رزرو هتل و .... که امروزه برای مردم دنیا مثال آب خوردن است، اما برای دانشگاهیان ایران غیرممکن یا طاقت‌فرسا!

از همین رو، همان تعداد اندکی که از ایران آمده بودند، بیشتر با توسل به درخواست بورسیه از قطر و عدم پرداخت هزینه‌ی ثبت نام آمده بود. به نوعی وابستگی به سخاوت همسایه‌ی جنوبی که لابد با لبخند که وضع رقت بار دانشگاهیان ایران نگاه می‌کند.

اما نکته‌ی مهمتر و تاسف‌‌بارتر، این است که با یک نگاه، فاصله‌ی بزرگی را می‌شد میان ایران و کشورهای همسایه، مانند قطر از حیث کیفیت مراکز علمی، سطح زبان انگلیسی دانشجویان و استادان، و سطح ارتباط با جهان. فاصله‌ای که روزبه روز بزرگتر و عمیق‌تر می‌شود.

در تمام این سال‌ها که ستیزه‌جویان در دانشگاه باتمام توان درهای ارتباط با دنیا را بسته‌تر و بسته‌تر کرده‌اند. و چنان جهنمی از ایران ساخته‌اند که اگر هم کسی واقعا ارتباطی با آن سوی میله‌ها پیدا کند دیگر سودای بازگشت به جهنم جمهوری اسلامی را نخواهد داشت. در تمامی این سال‌ها، کشورهای عرب منطقه از پول نفت خود عاقلانه (حداقل، بسیارعاقلانه‌تراز ما) استفاده کرده‌اند. مشتاقانه با دانشگاه‌های دنیا ارتباط برقرار کرده آند و جوانان و دانشگاهیان خودشان را تشویق وحمایت کرده‌اند که خصوصا به دانشگاه‌های بزرگ و معتبر آمریکا بروند و تحصیل کنند و درهای بزرگی از ارتباط و تبادل را باز کرده‌اند. به همین دلیل امروز می‌بینی که یک استاد یا دانشجوی قطری در کنفرانس، به روانی و حتی بدون لهجه به انگلیسی سخن می‌گوید، بحث می‌کند، و با همتایانش در جهان آشنا‌ست و مراوده دارد. آن‌چه که ایرانی‌ها از آن سخت عقب افتاده‌اند.

از آن مهمتر، مراکز علمی کشورهای عرب همسایه، مانند همین مرکز اخلاق زیستی در قطر، برندهای مشترک را به نام خود ثبت می‌کنند و به پیش می‌روند. برای نمونه، همین برند اخلاق زیستی اسلامی (Islamic Bioethics) که لابد جمهوری اسلامی در آن صاحب ادعا است، امروزه به تمامی در اختیار رقبای عرب زبان قرار گرفته است: انجمنش را تاسیس کرده‌اند، کنفرانس‌های بین‌المللی‌اش را برگزار می‌کنند، میزبان فلوشیپ‌ها و برنامه‌های علمی‌اش با اعتبار جهانی‌اند، و مجله‌اش را تاسیس و هدایت می‌کنند.

این همه حاصل ارتباط با جهان و باز بودن راه مراوده و رفت‌و آمد دانشگاهیان با مراکز معتبر علمی جهان و نیز داشتن اقتصادی زنده و مرتبط با جهان آزاد بوده است.

رهبر جهموری اسلامی، چند سال پیش، به همه‌گیری آموزش زبان انگلیسی تاخت و درآمد که زبان علم فقط انگلیسی نیست و افزود که زبان‌های روسی و اسپانیایی و ... هم زبان علمی‌اند. در نتیجه اجرای «رهنمود»های ایشان در آموزش عالی کشور، امروزه زبان انگلیسی دانشگاهیان ما، حتی در مقایسه با همسایگان و همتایان، عقب‌تر و عقب‌تر رفته است. و اگر شما کسی را میشناسید که به جایش اسپانیایی و روسی‌اش خوب شده باشد، من هم می‌شناسم. این سیاست‌های ناشی از بغض و کینه توزی، تنها ویران می‌کنند و می‌کاهند. بویی و نشانی از سازندگی و افزودن ندارند.

چند روزی پیشتر، نخستین کنگره‌ی ملی طب ایرانی در تهران برگزار شد. صرف هزینه‌ی عمومی برای ترویج شبه‌علم و حقنه کردن آن به دانشگاه و نظام سلامت و مردم. کنفرانسی که نتیجه‌ی در خود فرو رفتن و در جا زدن و بلکه عقب رفتن و به چاه شبه‌علم افتادن نظام دانشگاهی ماست. کنگره‌ی طراز جمهوری اسلامی.

تحلیل رفتن روزافزون حضور ایران در کنفرانس‌های علمی وفربه شدن کنفرانس‌های غیرعلمی همین بلایی است که سیاست‌های سال‌های اخیر به سر جامعه‌ی دانشگاهی ما آورده است. روزبه روز رقبای منطقه‌ای پیش می‌روند و نهادهای علمی پویاتری پیدا می‌کنند حال آن که ایران با این همه استعداد و توانایی فرزندان دانشگاهی‌اش، یا به عقب می‌رود یا به چاه خرافات و شبه‌علم سقوط می‌کند.

و افسوس که: پریشانی این سلسله را پایان نیست!


Report Page