چرا باید اصطلاحات انگلیسی را یاد بگیریم؟

چرا باید اصطلاحات انگلیسی را یاد بگیریم؟

مدرسه انلاین انگلیسی

https://t.me/OnlineConversationSchool_idiom/1057

شما دوره‌های مختلف زبان‌آموزی را گذرانده‌اید، دستور زبان و قواعد را با انبوه استثناهایش یاد گرفته‌اید، دامنه‌ی واژگان‌تان در حد یک دانش‌آموز آمریکایی است، حتی مدرک معتبر زبان انگلیسی دارید که تأییدکننده‌ی مهارت بالای شماست. پس چرا گاهی متوجه نمی‌شوید ماجرا از چه قرار است؟!

در بحث یادگیری زبان آنچه در کتاب‌های درسی می‌آموزیم با آنچه در دنیای واقعی جریان دارد، متفاوت است. شما باید دانش بیشتری از اصطلاحات انگلیسی عامیانه داشته باشید. فراگیری این اصطلاحات به شما در موقعیت‌های گوناگون کمک می‌کند؛ از بازی بسکتبال گرفته تا مطالعه‌ی گروهی و دورهمی دوستانه.

نکته‌ی اساسی در یادگیری اصطلاحات، درک معنی آنها در موقعیت ویژه‌ی آن است. داستان‌ها، ویدئوهای آموزشی و فیلم و سریال ابزار خوبی برای این کار هستند. استفاده از فلش‌کارت نیز برای به‌خاطرسپاری آنها سودمند است.

۲۰ اصلاح انگلیسی برای زبان‌آموزان

برای افزایش مهارت شما، ۲۰ اصطلاح انگلیسی از رایج‌ترین اصطلاحات در میان مردم آمریکای شمالی را برای شما گردآوری کرده‌ایم.

۱. to) hit the book)

hit the book یکی از اصطلاحات انگلیسی در زبان عامیانه


ترجمه‌ی واژه‌به‌واژه آن می‌شود «زدنِ کتاب»؛ منطقی است که کتاب را با مشت و لگد بزنید؟! این اصطلاح که به‌ویژه در میان دانش‌آموزان و دانشجویان آمریکایی رایج است، به معنی «مطالعه کردن» است؛ مطالعه برای آزمون پایان ترم، میان‌ترم یا هر آزمون دیگری.

!Sorry but I can’t watch the game with you tonight, I have to hit the books. I have a huge exam next week

(ببخشید ولی نمی‌تونم باهات بازی رو تماشا کنم، باید برم سراغ کتابام. هفته‌ دیگه یه امتحان خیلی مهم دارم.)

۲. to) hit the sack)

وقتی زدن کتاب منطق ندارد، بی‌شک زدن گونی یا کیسه هم کار آدم عاقل نیست. این اصلاح به معنی «به تخت‌خواب رفتن» است. وقتی خسته هستید می‌توانید از این اصطلاح استفاده کنید. همچنین می‌توانید بگویید «hit the hay».

.It’s time for me to hit the sack, I’m so tired

(خیلی خستم، وقتشه برم بخوابم.)

۳. to) twist someone’s arm)

هرچند در عمل، پیچاندن دست آدم‌ها امکان‌پذیر است اما این عبارت به معنی این است که کسی شما را قانع کرده است کاری را انجام بدهید که چندان مایل به انجامش نبوده‌اید. اگر بتوانید این عبارت را در مورد خودتان به کار ببرید یعنی در قانع کردن دیگران مهارت دارید.

!Tom: Jake you should really come to the party tonight

.(Jake: You know I can’t, I have to hit the books (study

.Tom: C’mon, you have to come! It’s going to be so much fun and there are going to be lots of new people there. Please come

!Jake: new people? Oh all right, you’ve twisted my arm, I’ll come

(تام: جیک امشب حتما بیا مهمونی.

جیک: می‌دونی نمی‌تونم، درس دارم.

تام: بی‌خیال، حتما باید بیای! خیلی خوش می‌گذره، کلی آدم جدید قراره بیاین. لطفا بیا.

جیک: آدم‌های جدید؟ خیلی خوب، کار خودتو کردی. میام!)

۴. to be) up in the air)

وقتی به چیزی در هوا فکر می‌کنیم، شناور بودن یا در پرواز بودن به ذهن‌مان خطور می‌کند مثل هواپیما یا بادکنک. اما این عبارت به معنی نامطمئن و مردد بودن است. شاید بتوان «پا در هوا» را معادل آن دانست.

?Jen have you set a date for the wedding yet

Not exactly, things are still up in the air and we’re not sure if our families can make it on the day we wanted

(تاریخ عروسی رو مشخص کردین؟

نه دقیقا، هنوز یه چیزهایی مشخص نیست. مطمئن نیستیم خانواده‌هامون بتونن او تاریخی که ما می‌خوایم بیان.)

۵. to) stab someone in the back)

stab someone in the back یکی از اصطلاحات انگلیسی در زبان عامیانه


چاقو (یا هر چیز دیگری) زدن به کسی از پشت، با دردسر قانونی بزرگی همراه است. اما در دنیای اصطلاحات این عبارت به معنی خیانت کردن به اعتماد دوست یا آشنایی نزدیک است یا همان «از پشت خنجر زدن».

Did you hear that Sarah stabbed Kate in the back last week? She told their boss that Kate wasn’t interested in a promotion at work and Sarah got it instead

.Wow, that’s the ultimate betrayal! No wonder they’re not friends anymore

(فهمیدی سارا چه خیانتی به کیت کرد؟ به رئیس‌شون گفته کیت علاقه‌ای به ترفیع نداره، خودش جای اون رو گرفته!

جدی! این دیگه آخرشه! بی‌خود نیست که دیگه با هم دوست نیستن.)

۶. to) lose your touch)

معنی لغوی این اصلاح، از دست دادن حس لامسه است. اما در زبان عامیانه به‌معنی ازدست‌دادن استعداد یا قابلیتی است که در گذشته داشتید. این اصطلاح معمولا برای کسانی به‌کار می‌رود که کاری را خیلی خوب انجام می‌دادند اما کم‌کم رو به افول گذاشته‌اند.

.I don’t understand why no one here wants to speak to me

.It looks like you’ve lost your touch with people

?Oh no, they used to love me, what happened

(نمی‌فهمم چرا هیچ‌کس نمی‌خواد با من حرف بزنه.

انگار دیگه مثل سابق نمی‌تونی آدم‌ها رو جذب کنی.

نگو! همیشه همه دوست داشتن با من گپ بزنن، یعنی چی شده؟)

۷. to) sit tight)

sit tight یکی از اصطلاحات انگلیسی در زبان عامیانه


محکم بنشینید، درحالی‌که همه‌ی ماهیچه‌هایتان را منقبض کرده‌اید! شاید در برخی ورزش‌ها و حرکات یوگا چنین کاری عجیب نباشد اما چرا باید در گفت‌وگوی روزمره از کسی بخواهیم چنین کاری بکند؟! وقتی کسی این اصطلاح را به‌کار می‌برد یعنی از شما می‌خواهد با شکیبایی منتظر بمانید و تا زمانی‌که از شما نخواسته‌ است، کاری نکنید.

?Mrs. Carter, do you have any idea when the exam results are going to come out

Who knows Johnny, sometimes they come out quickly but it could take some time. You’re just going to have to sit tight and wait

(خانم کارتر به‌نظر شما جواب آزمون‌ها کی‌ میاد؟

کسی چه می‌دونه جانی؟ گاهی زود آماده می‌شه اما گاهی خیلی طول می‌کشه. فقط باید بشینی و منتظر بمونی.)

۸. to) pitch in)

از ترجمه‌ی واژه‌به‌واژه راه به جایی نمی‌برید. این اصطلاح به‌معنی کمک کردن به چیزی یا کسی، یا ملحق شدن به دیگران است. پس اگر می‌خواهید برای خرید هدیه‌ی تولد دوستی از رفقای دیگرتان کمک بگیرید، می‌توانید از این اصطلاح استفاده کنید.

.I don’t know what to buy for Sally, I don’t have much money

.Maybe we can all pitch in and buy her something great

(نمی‌دونم برای سالی چی بخرم، پولم کمه.

شاید بشه همه با هم پول بذاریم و یه چیز خوب براش بخریم.)

۹. to) go cold turkey)

این دیگر خیلی عجیب است. سرد و گرمش به کنار؛ چطور تبدیل به بوقلمون شویم؟! این اصطلاح که به‌معنی کنار گذاشتن یا رهاکردن ناگهانی کاری است، در اواخر قرن بیستم شکل گرفت. آن زمان این عبارت را برای کسی به‌کار می‌بردند که به‌طور ناگهانی عمل اعتیادآوری مانند مصرف مواد را کنار می‌گذاشت و درنتیجه ظاهری مانند یک بوقلمون ازدهن‌افتاده پیدا می‌کرد!

?Shall I get her a cigarette

.No, she’s stopped smoking! A few months ago, she just announced one day she’s quitting smoking. She just quit cold turkey

(بهش سیگار بدم؟

نه، ترک کرده! چند ماه قبل یه روز گفت می‌خواد سیگار رو ترک کنه. همین‌طوری یه‌هویی گذاشت کنار.)

۱۰. to be) on the ball)

on the ball یکی از اصطلاحات انگلیسی در زبان عامیانه


احتمالا جز در باشگاه و هنگام ورزش در موقعیت دیگری نمی‌توانید چنین وضعیتی را تصور کنید. این اصطلاح به معنی این است که شما تندوتیز هستید، برای موقعیت‌های مختلف آمادگی دارید و عمولا سریع (و به‌درستی) واکنش نشان می‌دهید.

Wow, you’ve already finished your assignments? They are not due until next week, you’re really on the ball. I wish I could be more organized

(ایول، تکالیفت رو تموم کردی؟ هنوز یه هفته وقت داریم. تو خیلی فرزی، کاش منم یه کم بابرنامه‌تر بودم.)

۱۱. to) face the music)

خُب حالا وقتش است که همگی روی‌تان را به سمت موسیقی برگردانید!! واقعا؟! باید بدانید قضیه به این سادگی‌ها نیست. این اصطلاح به معنی این است که باید واقعیت وضعیت موجود را بپذیرید و پیامدهای آن روبه‌رو شوید.

I can’t understand why I failed math

You know you didn’t study hard, so you’re going to have to face the music and take the class again next semester if you really want to graduate when you do

(نمی‌دونم چرا ریاضی رو افتادم.

خودتم می‌دونی که خوب درس نخوندی، الان باید عواقبش رو بپذیری، باید ترم بعد دوباره این درس رو برداری تا بتونی به‌موقع فارغ‌التحصیل بشی.)

۱۲. rule of thumb

قانون شست!! باور کنید چنین قانونی وجود ندارد. این اصطلاح به قواعد و قوانین نانوشته اشاره دارد. این قواعد مبنای خاصی ندارند و درواقع اصول پذیرفته‌شده‌ی عمومی هستند.

As a rule of thumb you should always pay for your date’s dinner

!Why? There’s no rule stating that

Yes, but it’s what all gentlemen do

(قاعده اینه که پول شام رو تو قرار آشنایی تو بدی.

چرا؟ کی همچین قانونی گذاشته؟

این کاریه که یه آقا می‌کنه!)

۱۳. to) ring a bell)

ring a bell یکی از اصطلاحات انگلیسی در زبان عامیانه


البته که ترجمه‌ی واژه‌به‌واژه عبارت معنی و مفهوم دارد. اما در زبان عامیانه این اصطلاح به معنی این است که کسی چیزی گفته است یا به چیزی اشاره کرده است که به نظرتان آشنا می‌آید. به‌عبارت دیگر چیزی می‌بینید یا می‌شونید و زنگ‌های هشدار مغزتان به صدا درمی‌آیند و شما به تکاپو میفتید که به‌یاد بیاورید چرا قضیه برایتان آشناست!

?You’ve met my friend Amy Adams, right

?Hmmm, I’m not sure, but that name rings a bell. Was she the one who went to Paris last year

(دوستم ایمی آدامز رو دیدی؟

مطمئن نیستم ولی اسمش خیلی برام آشناست. همونی نیست که پارسال رفت پاریس؟)

۱۴. to be) under the weather)

اگر این عبارت را معادل ایستادن زیر ابرها، خورشید یا باران بدانیم، شاید غیرمنطقی به‌نظر نرسد. اما چرا باید به‌جای باران یا خورشید به آب‌وهوا اشاره کنیم؟! این اصطلاح به ناخوشی و بیماری‌ای اشاره می‌کند که چندان جدی نیست و بیشتر مانند خستگی زیاد، سردرد یا احساس ضعف در شروع سرماخوردگی است.

?What’s wrong with Katy, mom

.She’s feeling a little under the weather so be quiet and let her rest

(کتی چشه مامان؟

یه کمی ناخوشه، سر و صدا نکن بذار استراحت کنه.)

۱۵. to) look like a million dollars/bucks)

شنیده‌ایم که خارجی‌ها اهل تعارف نیستند ولی استثناهایی هم وجود دارد. نمونه‌اش همین اصطلاح انگلیسی است که وقتی به‌کار می‌رود که بخواهید از ظاهر کسی خیلی تعریف کنید. بااینکه برای مردها هم استفاده می‌شود اما بیشتر برای خانم‌ها به‌کار می‌رود. هرچند ممکن است دوستان‌تان همیشه خوشگل و جذاب باشند، بهتر است این اصطلاح را برای موقعیت‌های ویژه نگه دارید.

!Wow, Mary, you look like a million dollars/bucks this evening. I love your dress

(خدایا! امشب مثل ماه شدی! لباست چقدر خوشگله.)

۱۶. to) blow off steam)

blow off steam یکی از اصطلاحات انگلیسی در زبان عامیانه


در دنیای واقعی آدم‌های نمی‌توانند بخار تولید و به اطراف پخش کنند! این اصطلاح را زمانی به کار می‌رود که عصبانی، مضطرب یا خیلی خسته هستید و نیاز دارید کمی آرام شوید. به‌عبارتی به‌معنی «از زیر فشار درآمدن» است.

?Why is Nick so angry and where did he go

.He had a fight with his brother, so he went for a run to blow off his steam

(نیک کجا رفت؟ چرا اینقدر عصبانیه؟

با برادرش دعوا کرده، رفت بیرون یه هوایی بخوره، آروم شه.)

۱۷. to) cut to the chase)

«برو سر اصل مطلب»؛ به همین سادگی! وقتی کسی زیاد حرف می‌زند بدون اینکه منظور اصلی‌اش بیان کند، می‌توانید از این اصطلاح استفاده کنید. البته حواس‌تان باشد که به‌کار بردن آن در مقابل برخی افراد مانند همکار، رئیس یا استادتان ممکن است بی‌ادبانه به‌نظر برسد. وقتی در مورد خودتان این اصطلاح را به‌کار می‌برید، منظورتان این است که نکات زیادی باید گفته شود اما چون وقت نیست فقط به مسائل مهم اشاره می‌کنید.

Hi guys, as we don’t have much time here, so I’m going to cut to the chase. We’ve been having some major problems in the office lately

(سلام دوستان، چون وقت نداریم می‌رم سر اصل مطلب. این اواخر مشکلات عمده‌ای در شرکت داشتیم.)

۱۸. to) find your feet)

آدم که پایش را گم نمی‌کند! پس منظور چیست؟ وقتی در موقعیت تازه‌ای قرار می‌گیرید که برای‌تان آشنا نیست، مثلا به کشور دیگری می‌روید، در جایگاه شغلی جدیدی مشغول به کار می‌شوید یا به دانشگاه می‌روید، با استفاده از این اصطلاح نشان می‌دهید که در حال شناختن راه و چاه هستید و سعی می‌کنید به شرایط جدید عادت کنید.

?Lee, how’s your son doing in college

.He’s doing okay but is still finding his feet with everything else. I guess it’ll take time for him to get used to it all

(اوضاع پسرت تو دانشگاه خوبه؟

خوبه، داره به شرایط جدید عادت می‌کنه. فکر کنم زمان می‌برده تا به همه چیز عادت کنه.)

۱۹. to) get over something)

البته که ممکن است آدم از روی چیزی بپرد یا بگذرد اما این اصطلاح معمولا با معنی دیگر به‌کار می‌رود. این عبارت به گذرکردن و پشت‌سر گذاستن موقعیت‌های دشوار و ناخوشایند اشاره دارد. مثل زمانی که عزیزی را از دست‌ می‌دهید، با اینکه سخت است با گذر زمان با اوضاع کنار می‌آیید. در این موقعیت می‌توانید از این اصطلاح استفاده کنید.

?How’s Paula? Has she gotten over the death of her dog yet

.I think so. She’s already talking about getting a new one

(پائولا چطوره؟ با مرگ سگش کنار اومده؟

فکر کنم اومده. می‌خواد یه سگ دیگه بگیره.)

۲۰. to) keep your chin up)

بگومگوی بدی با دوست‌تان کرده‌اید؟ آزمون بدی داشته‌اید؟ شغل‌تان را از دست داده‌اید؟ در چنین موقعیتی یک دوست خوب احتمالا با این عبارت به شما روحیه می‌دهد! با این اصطلاح به شما می‌گوید «قوی باش، این هم میگذره» و نشان می‌دهد که هوایتان را دارد.

!I haven’t find a job, it’s really depressing, there’s nothing out there

.Don’t worry, you’ll find something soon, keep your chin up buddy and don’t stress

(هنوز کار پیدا نکردم، خیلی افسرده‌کننده است، هیچ جا کار پیدا نمی‌شه.

نگران نباش. پیدا می‌شه، محکم باش رفیق. خودتو ناراحت نکن.)

اگر تصمیم‌تان برای یادگیری زبان انگلیسی جدی است و به‌ویژه می‌خواهید در کشورهای دیگر به این زبان صحبت کنید، باید زمان ویژه‌ای را به یادگیری اصطلاحات انگلیسی اختصاص بدهید. تلاش کنید و بدانید تلاش‌تان نتیجه می‌دهد.


Report Page