چرا ایران قطعنامه ۵۹۸ را با تاخیر پذیرفت ؟
امیر فرشاد ابراهیمی / ایران بریفینگباگذشت ۳۰ سال از پذیرش قطعنامه چرا هنوز باید صحبت درباره جنگ خط قرمز باشد؟

فرمانده قرارگاه فرهنگی و اجتماعی بقیةالله سپاه پاسداران گفت: آقای هاشمی دائم دنبال این بود که یک عملیات موفق بکنیم و یک جای بزرگی را بگیریم و با مذاکره و صدور قطعنامه، جنگ را به پایان برسانیم.
سرلشکر محمد علی جعفری در یک گردهمایی به مناسب سالگرد پذیرش قطعنامۀ ۵۹۸، عملیات کربلای ۵ را اثرگذارترین عملیات تاریخ جنگ هشت ساله ایران و عراق توصیف کرد و گفت: بعد از عملیات فتح خرمشهر من و شهید باقری در سال ۶۱دنبال منطقهای برای انجام عملیات میگشتیم. به منطقۀ شلمچه آمدیم برای عملیات رمضان. تا چشممان به موانع افتاد، هردو گفتیم که در اینجا نمیشود عملیات کرد. رفتیم به منطقۀ پاسگاه زید و عملیات رمضان آنجا انجام شد.
وی با بیان اینکه از سال ۶۱ تا ۶۵ دشمن بیوقفه موانع، مین، سیم خاردار و خاکریز درست کرد، افزود: مستحکمترین جبهه، اول شلمچه بود و بعد طلاییه. عملیات کربلای۵ یک عملیات تکلیفی و خدایی بود. شب قبل از عملیات فرماندهان به انجام این عملیات اشکال گرفته بودند، از بس دربارۀ آن ابهام وجود داشت. میگفتند آیا موفق خواهیم شد، تلفات چقدر است، اگر بتوانیم خط را بشکنیم فوقش ۵ کیلومتر پیشرَوی میکنیم و به بصره نمیرسیم، آیا میارزد.
جعفری تاکید کرد: قرار شد از امام استعلام بشود. حضرت امام، آقای هاشمی را فرستادند که ایشان بررسی کند و بههمراه کارشناسان ارتش و شهید صیاد و دیگران تصمیم بگیرند که این عملیات انجام بشود یا نه. شب قبل از عملیات تا ساعت ۴ صبح یک جلسه تشکیل شد. نزدیک اذان صبح آقای هاشمی به این نتیجه رسید که نباید عملیات انجام شود؛ چون ریسک عملیات بالا بود. محاسبات مادی میگفت که نباید این عملیات انجام شود.
جعفری تصریح کرد: بعد از نماز صبح فرماندهان به آقای هاشمی گفتند این عملیات اگر انجام نشود، ما دیگر نمیتوانیم در خوزستان عملیات کنیم. آقای هاشمی دائم دنبال این بود که یک عملیات موفق بکنیم و یک جای بزرگی را بگیریم و با مذاکره و صدور قطعنامه، جنگ را به پایان برسانیم.
فرمانده قرارگاه فرهنگی و اجتماعی بقیةالله تصریح می کند : ما عملیات خیبر را انجام دادیم، به هدف نرسیدیم. عملیات بدر را انجام دادیم، نشد. عملیات والفجر۸ را انجام دادیم، قطعنامه بهنفع ما صادر نشد. قطعنامههای ناقص صادر میکردند و حقوق ایران داده نمیشد. بالأخره آقای هاشمی با محاسبات سیاسی حاضر شد که این عملیات انجام شود. همانطور که پیشبینی میشد، تلفات بالا بود. تا پنج کیلومتر بعد از خط شلمچه پیشروی کردیم؛ اما دشمن حدود دو سه ماه فشار میآورد و پاتکهایی میزد که منطقه را پس بگیرد. تا اوایل سال ۶۶ این حرکات ادامه داشت؛ اما این زمان دیگر تثبیت شد.

سرلشکر جعفری دربارۀ اوضاع پذیرش قطعنامۀ پایان جنگ گفت: قطعنامۀ ۵۹۸ در ۲۳ تیر ۱۳۶۶ صادر شد. وقتی ایرانیها توانستند از دژ مستحکم شلمچه عبور کنند، همه گفتند ایرانیها میتوانند از موانع دیگر هم عبور کنند. قطعنامه به این دلیل بهنفع ایران صادر شد و صدام محکوم شد و این قطعنامه بهتر از قطعنامههای قبلی بود.
وی در خاتمه گفت: اما یک سال طول کشید تا قطعنامه قبول شود.
سرلشکر جعفری به چرایی تاخیر پذیرش این قطعنامه آن هم بمدت نزدیک به یکسال اشاره ای نکرد اینجا خط قرمزی است که همواره فرماندهان نظامی و کارگزاران جمهوری اسلامی با آن مواجه هستند و ظاهرا کسی علاقه ندارد روشن کننده این بخش تاریک تاریخ جنگ و جمهوری اسلامی باشد .
اما شاید تنها موردی که اشاره مستقیم و البته کوتاه به این چرایی دارد را محمد جواد ظریف انجام داده است ، وی در مصاحبه ای در سال ۱۳۷۹ به مرکز تحقیقات جنگ سپاه پاسداران که در کتاب آغاز تا پایان این مرکز منتشر شده است در جواب این سئوال که قطعنامه ۵۹۸ دقیقا همان قطعنامه ای بود که ایران سالها برای صدور آن در سازمان ملل تلاش کرده بود پس چرا با تاخیر ۱۱ ماهه پذیرفته شد جوابی می دهد حیرت انگیز : « دچار بدفهمی شده بودیم و ۱۱ ماه طول کشید تا آن را بفهمیم و بلافاصله پذیرفتیم»
جواد ظریف سپس توضیح می دهد قطعنامه ۵۹۸ مشتمل بر صدها صفحه بود و تا در تهران آن را ترجمه کنیم و بفهمیم ۱۱ ماه طول کشید در حالیکه آن ۱۱ ماه خونین ترین ایام جنگ ایران و عراق بود و ایران تلفات بسیاری در آن ۱۱ ماه داد .
گفتنی است رهبر وقت ایران روح الله خمینی در پیامی که به مناسبت پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نوشته اند وعده داده اند بعدها در مورد علت پذیرش و ماهیت قطعنامه کارشناسان و کارگزاران جمهوری اسلامی سخن بگویند ، امری که با وجود گذشت سه دهه از آن تاکنون صورت نگرفته است و مشخص نیست چرا جمهوری اسلامی که در صدد آن بود تا با لحاظ شدن خواسته هایش که :
۱-شناسایی متجاوز و محاکمه آن
۲-پرداخت غرامت
۳-بازگشت به مرزهای بین المللی
آتش بس و قطعنامه را بپذیرد و شخص اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده جنگ از سال ۱۳۶۶ به فرماندهان سپاه و ارتش گوشزد می کرد که : «اگر بتوانیم یک عملیات گسترده موفق انجام دهیم می توانیم از سازمان ملل یک قطعنامه عادلانه بگیریم» چرا پس از عملیات کربلای ۵ و صدور قطعنامه ۵۹۸ در پذیرش آن بیش از ۱۱ ماه تعلل انجام شده است؟
اکنون بیش از ربع قرن از پایان جنگ ایران و عراق میگذرد اما همچنان از بخشهای مهم جنگ حرفی زده نمیشود و هنوز با مباحثی که از مدیریت جنگ و یا علل ادامه و تمام شدن آن مربوط است با احتیاط و مرموزانه برخورد میشود و همواره در مطالب و یا مصاحبههایی که در این مورد میباشد ما عبارتهای «راز» و یا «ناگفته» و همچنین «افشاگری» را میبینیم، اکنون جنگ ایران و عراق و نحوه مدیریت و فرماندهی آن تبدیل شده است به یک ابزار و زورآزمایی سیاسی و یا محلی برای تسویه حساب جناحهای سیاسی رایج در ایران! و باز ما همواره در تمامی این بحث و جدلها این فرماندهان و فاتحان را میبینیم و کمتر از ۳۰۰ هزار شهید ایرانی خبری نمیبینیم که از جان و مال خود گذشتند و خود را فدای وطن نمودند در حالیکه هیچ کدامشان نه از معادلات سیاسی سردرمی آوردند و نه برایشان اهمیت داشت و تنها و تنها به حفظ کیان این مرز و بوم میاندیشیدند.
وقتی تاریخ اصیل جنگ را عامدانه افشا نمینمایند و از بیان حقیقت جنگ ایران و عراق سرباز میزنند گاه و بیگاه همراه با حوادث سیاسی روز ایران برشی جعلی آمیخته با دروغهایی کاملاً واضح تحویل جامعه داده میشود، اینجاست که گمان برده میشود که همه این کتمان حقیقت و پرده پوشیها برای بازگویی تاریخی جعلی و مطابق خواسته سیاسی امروز آیت اللههای سیاسی حاکم بر ایران هست.
در همین رابطه بخوانید:
امروز سالگرد قطعنامه ۵۹۸ هست !