📌 چالش‌های هیجانی خاتمه دادن به درمان ناباروری

📌 چالش‌های هیجانی خاتمه دادن به درمان ناباروری


✍🏻 Fenella Das Gupta

ترجمه توسط کانال تلگرام علی نیک‌جو

https://t.me/alipsychiatrist

◽پایان دادن به درمان ناباروری یا حتی متوقف کردن آن برای برهه‌ای از زمان، تصمیمی متاثر از عوامل مختلف است. حتی زمانی که زوج تحت درمان، احساس فرسودگی میکنند و در اعماق درونشان به این باور می‌رسند که آنچه در حال انجامش هستند نیاز به بازنگری دارد، متوقف کردن، غیرممکن به نظر می‌رسد.

پرسیدن این سوال از خود، که "چرا رهایش نمیکنم؟"، در مورد مسیری که با امیدهای زیادی آغازش کرده‌ایم، غالبا با احساس شرم همراه است. بسیاری از اوقات، به جای جستجوی واقعی برای پاسخ درست، بر روی احساس ضعف یا شرم از فکر کردن به پایان، متمرکز می‌شویم. اما در صورتی که عمیق‌تر نگاه کنیم متوجه می‌شویم دلایل قابل‌فهم زیادی وجود دارند که باعث می‌شوند رها کردن را غیرممکن تجربه کنیم. به طور مثال، در مورد زوجی که تحت درمان ناباروری بوده‌اند، وقوع یک یا چند نوبت سقط، آنها را به این باور رسانده است که قابلیت باروری وجود دارد و احتمال دارد که تلاش بعدی منتهی به نتیجه شود، و با این باور، تلاش دوباره کاملا منطقی به نظر می‌رسد.

از طرفی، ذهن انسانها به اهدافی که رسیدن به آنها را مسدود یا مواجه با موانع متعدد می‌بیند، واکنش قوی و پیچیده‌ای را نشان میدهد. هر چقدر چیزی دورتر از دسترسی به نظر برسد، توجه ما و انرژی هیجانی را بیشتر به سمت خود جلب میکند. به عبارتی، موانع، نه تنها میل ما را سرکوب نمیکنند بلکه باعث تشدید آن می‌شوند.

در چنین حالتی ممکن است چیزی که زمانی در حد یک خواسته‌ی طبیعی بوده است تبدیل به جستجویی همراه با احساس اضطرار شود، و فرآیندی که به سادگی مربوط به دست و پنجه نرم کردن با موانع زیست‌شناختیِ باروری بوده است، تبدیل به‌ موضوعی در ارتباط با هویت، احساس قابلیت یا بی‌کفایتی، امید یا دلسردی از زندگی، و احساس اجبار برای تمام کردن داستانی شود که بدن، مسبب اختلالی در به سرانجام رسیدن آن بوده است.

همراه شدن مسیر درمان ناباروری، با چنین معانی و احساساتی، باعث می‌شود که دست کشیدن از آن، تصمیمی عذاب‌آور تجربه شود، و نشانه‌هایی از احتمال موفقیت، باعث تشدید پای‌بندی به تکرار آن میشود.

از طرفی، ما غالبا بسیار پیش‌تر از آنکه به موفقیت در حیطه‌ای از زندگی شخصی‌مان فکر کنیم، نسخه‌هایی از یک زندگی موفق را به واسطه‌ی پیام‌هایی که از فرهنگ و جامعه دریافت کرده‌ایم، در ذهن داشته‌ایم. این پیامها ذهنیت ما را در مورد مسیرهایی که قصد طی کردن آنها را پیدا می‌کنیم یا انتظاراتی را که از خودمان داریم، تحت تاثیر قرار می‌دهند و حتی باعث شکل‌گیری یک هدف یا انتظار در ذهن ما می‌شوند. به عبارتی، پیامهای اجتماعی و فرهنگی، تبدیل به صداهایی درونی و حتی بخشهایی از هویتمان می‌شوند و در ما انتظاراتی را از خودمان و زندگی ایجاد می‌کنند که اگر به هر دلیلی قادر به انطباق با آن نسخه‌ها نشویم، خود را ناتوان و بی‌کفایت تجربه می‌کنیم، حتی اگر در حقیقت، نرسیدن به آن نسخه از موفقیت هیچ ارتباطی با تلاش یا ویژگی‌های شخصیتی ما نداشته باشد.

متوقف کردن درمان ناباروری می‌تواند مانند خارج شدن از مسابقه‌ای تجربه شود که اگرچه بردن یا باختن در آن هیچ ارتباطی با پشتکار یا ویژگی‌های شخصیتی افراد ندارد، اما دست کشیدن از تکرار آن میتواند زوج تحت درمان را در ذهن خودشان و محیط در معرض قضاوت‌ها و نسبت‌هایی فراتر از یک نقص زیست‌شناختی قرار دهد و آنها را با این احساس درگیر کند که نه تنها فرزند مورد آرزویشان را از دست داده‌اند، بلکه در تلاش و رقابت برای انطباق با استانداردهای اجتماعی مطلوب هم، با شکست مواجه شده‌اند.

درمان ناباروری یکی از پرهزینه‌ترین مسیرهای طبی، از نظر زمان و انرژی ذهنی و فیزیکی صرف شده، و مسائل مالی است. برای دوره‌ای طولانی، هفته‌ها و ماه‌ها حول و حوش ملاقات‌‌های پزشکی، برنامه‌های تزریق دارویی و شروع سیکل‌های باروری معنا پیدا می‌کنند و تصمیم‌گیری‌های مهم و جزئی زندگی، از پروژه‌های کاری تا رفتن به یک مهمانی بر اساس مراحل درمان، گرفته میشوند. تامین هزینه‌های مالی درمان، جنبه‌های دیگری از زندگی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. و هرچه این سرمایه‌گذاری‌های ذهنی، زمانی و مالی بیشتر بوده باشد، دست کشیدن از فرآیند درمان دشوارتر می‌شود. چرا که آنچه واگذار می‌شود، دیگر فقط ادامه‌ی مسیر درمان نیست، بلکه سالها انرژی هیجانی، پس‌انداز، رویدادهای اجتماعی، سفر، تزریق‌های بیشمار، و تمام هزینه‌های صرف شده برای نسخه‌ای از زندگیست که زوج تحت درمان، تصورش را داشته‌اند. در چنین حالتی حتی اگر ادامه دادن درمان برای زوج مبتلا به ناباروری، آسیب‌زننده باشد، ممکن است متوقف کردن آن را مانند هدر رفتن تمام سرمایه‌های صرف‌شده، تجربه کنند.

ترس از پشیمانی، یکی دیگر از عوامل اجتناب از قطع موقتی یا همیشگی درمان ناباروری است. "اگر هنوز برای قطع کردن زود باشد، چه؟" یا "اگر سیکل بعدی، سیکل موفقی باشد چطور؟" این ترس می‌تواند باعث تکرار بی‌وقفه چرخه‌ها حتی در شرایطی شود که واقعیت طبی، احتمال موفقیت را پایین نشان میدهد. این ترس قوی‌تر می‌شود زمانی که ما با این پیام رشد کرده باشیم که "اگر به اندازه کافی تلاش کنی به رویاهایت می‌رسی" در این صورت متوقف کردن یک مسیر ناکام‌کننده، به جای آنکه یک انتخاب عقلانی تلقی شود، مانند رها کردن باور خود به پشتکار و یک شکست اخلاقی تجربه میشود.

دست کشیدن از یک مسیر که با امید و پشتکار زیادی طی کرده‌ایم، غالبا وحشتناک به نظر می‌رسد چرا که تداعی‌کننده مفاهیمی مانند شکست یا تسلیم است. در حالی‌که دست کشیدن واقع‌بینانه و مبتنی بر تجربه‌های طی شده، به معنای مغلوب شدن یا تسلیم ناشی از ضعف نیست. بلکه جرات‌مندی برای باز-تعریف اهداف و تغییر دادن جهت سرمایه‌گذاری ذهنی خود، بر اساس حقایق زندگیست‌.

رها کردن مسیری که درمانهای موجود و ظرفیت‌های زیست‌شناختی خود را ناتوان از محقق نمودنِ هدف آن تجربه میکنیم، می‌تواند نشانه احترام به انسان بودنمان و دور شدن از این باور باشد که ارزشمندی ما مشروط به برآوردن انتظارات و نسخه‌های کلی از زندگی موفق است؛ نسخه‌هایی که یگانگی هر یک از ما و شرایط متفاوتمان را نادیده می‌گیرند.

چنانچه فکر کردن به متوقف کردن همیشگی مسیر را دشوار تجربه می‌کنید، می‌توانید اجازه‌ی وقفه‌هایی در حد سی دقیقه در هر روز را به خود بدهید‌. سی دقیقه‌هایی که در آنها خود را درون حبابی تصور کنید که تمام فشارها، انتظارات، و به خصوص احساس اضطرار برای رسیدن به نتیجه‌، در بیرون از آن قرار گرفته‌اند. میتوانید مطمئن باشید که هیچ چیز در زندگیتان دچار فروریزی نمیشود اگر برای دقایقی خود را خارج از درمان ناباروری تصور کنید. گذراندن چنین دقایقی، میتواند توجه ما را، از نسخه‌های بیرونی زندگی شاد و تعاریف اجتماعی از موفقیت و شکست، به سوی واقعیت خودمان، آنچه میخواهیم و می‌تواند داستان منحصر به فرد زندگیمان باشد، جلب کند.




https://www.psychologytoday.com/us/blog/creating-2-pink-lines/202511/why-letting-go-of-fertility-treatment-feels-impossible

Report Page