پیام شاهزاده رضا پهلوی به مناسبت آغاز سال تحصیلی ۱۳۹۸ در ایران
رضا پهلوی![](/file/8115271caaa2561cc5584.png)
فرزندانِ نیکِ ایران،
مهرماه از راه میرسد. فصلِ پیوند و دوستی، پیمان و همبستگی، محبت و راستی. نِمادی ایرانی از ایزدانِ ایرانی. ایزدانِ راستپنداری و درستکاری.
فصلِ فروغ و نوزایش از راه میرسد، ماهِ مهرگان و مهربانی.
وقتِ کوشش است، کوششی ملی برای یاددادن و یادگرفتن.
زنگِ دانش و خِرَدباوری به صدا در میآید؛ زنگِ مدرسه، صدایی آشنا در کُنجِ خاطره؛ ندایی خودی، صدایی مالوف و مونِس در یادِ هر ایرانی.
پدران و مادرانِ نیکِ میهنم،
نخستین مدرسهیِ ما، خانه و خانوادهیِ ماست. مسوولیتِ تعلیم و تربیتِ نسلِ آینده، نخست بر دوشِ هر یک از ماست؛ در چهاردیواریِ خانه، در آشیانه، در خانواده. در اینجاست که یادها سینه به سینه نقل میشوند؛ خاطرهها از نسلی به نسلی میرسند؛ سنتهایِ نیک پاس داده میشوند و نسلِ آینده برای رویارویی با چالشهایِ زندگی آماده میشود.
در این چهلسالهیِ پر از ظلم و ظلمت، اگر تاریکی نتوانسته، علیرغمِ تمامِ امکاناتش، بر تمامیِ ابعادِ حیاتِ معنوی، ملی و فرهنگیِ ما غلبه کند؛ اگر ایرانستیزان نتوانستهاند ایرانِ ما را ریشهکن کنند؛ دلیلش پایداریِ خانوادهیِ ایرانی در برابرِ ویرانگرانِ ایران بوده و است.
اگر پایداریِ معلم، ناشر، داستاننویس، شاعر، سینماگر و آهنگساز نبود؛ اگر پایمردیِ فرهنگسازان نبود؛ اشغالگران مدتها پیش ایران ما را، در یک کفَنِ مِشکی به بزرگی کشور، زندهبهگور کرده بودند. خانهیِ ایران، کانون فرهنگ است. خانوادهیِ ایرانی، دژِ ماندگاریِ ایران و ایرانی است. از بامدادِ تاریخ تا غروبِ نابههنگامِ سَحَری آبی در جهنمِ جهل، ماندگاریِ ما در پایداریِ خانوادهیِ ایرانی بوده و است.
معلمانِ شریف و نیکِ میهن،
ایران یک خانواده است و شما فرهنگیان از ارکانِ این خانوادهاید. تبهکارانی که چهل سال است کمر به نابودیِ فرهنگ و تمدن و ثروتِ کشورِ ما بستهاند، نه تنها در برابرِ فرهنگِ مهر و مهربانی، که در مقابلِ جهلستیزیِ شما خادمانِ میهن نیز ناتوانتر از همیشهاند؛ اگرچه، تبهکارتر از همیشه! بیهوده نیست بیمِ تبهکاران از پایداری شما فرهنگیان.
شما در اخلاق، دلیری ورزیدید. شما در فرهنگ، دلیری ورزیدید. شما در پیکارتان با جهل، دلیری ورزیدید. دلیریِ شما بوده که جهل را عاجز و جاهلان را هراسان کرده. ماندگاریِ هویت و فرهنگِ ایرانی، وامدارِ اخلاق و دلیریِ شما بوده و است.
در هر کشور و در هر فرهنگی، با فروپاشیِ هنجارهایِ ملی، جامعه شاهدِ بروزِ انواع ناهنجاریهایِ اجتماعی میشود. شیوع دروغ و فساد، ریشه در فروپاشیِ معیارهایِ بنیادین دارد. تقلیلِ ملّت به فرقه، به سُستشدنِ حسِّ اعتماد و فروپاشیِ حسِّ تعلقِ ملی میانجامد. کشور ما استثنایی در این زمینه نیست. کشورِ ما همواره در درازایِ تاریخ، رُکنِ اصلیِ ثبات در غربِ آسیا بوده. در این چهلساله، سقوطِ ایران بوده که سقوطِ منطقه را در پی داشته است.
هموطنان! تبهکاران کمر به نابودیِ ایران بستهاند! آنان برای بقایِ خود، تا پایِ انقراضِ ایران هم خواهند رفت. کشور در شرایطِ خطیری است. ایران گوهری است که نجاتش به عشق نیاز دارد. گوهرِ عشقی که مسوولیتِ خطیرِ پاسداری از آن، بر دوش ماست، نه بر دوشِ دیگران.
نجات و بازسازیِ ایران مستلزمِ بازسازیِ فرهنگ، اخلاق و مدنیتِ ایرانی است. فرهنگِ ما، فرهنگِ مهر است؛ فرهنگِ رواداری، فرهنگِ تساهلِ فرهنگی و دینی. قَهر و قَمهای که سیمایی جعلی و چهرهای کریه از میهنِ ما به دنیا داده، با دیرینهفرهنگِ ما بیگانه است؛ دُمَلی است چرکین در پیکری به پهنایِ تاریخ.
تبهکاران هرآنچه در چنته داشتهاند در این چهلساله به کار بردهاند تا شما را از نقد دور کنند. سنّتِ فکرستیزی در میانِ آنها، ریشه در عدمِ نقدپذیری در جهالتشان دارد. هر جهلی برای تداومِ خود، باید مدام به جهالتِ خودش برگردد؛ هرچه تنگتر شدنِ حلقهیِ جهل در پیرامونِ خیمهیِ جهالت، نشان از هراسِ آن از ریشهکن شدن دارد.
پاسدارانِ نیکِ مهرگان،
فروپاشیِ اخلاق، ریشه در سیاسی کردنِ اخلاقیّات دارد: ریشه در جهلی که دانشآموز را به دلیلِ باورهایش، یعنی به جرمِ داشتنِ دنیایی برایِ خودش، از تحصیل محروم میکند.
فروپاشیِ اعتماد، ریشه در مرجعیّتِ فساد دارد: ریشه در حکومتی که از دزدی در امانت، الگویِ رفتاری ساخته است. غارتگرانی که قدرت را ارثِ خویش و دولت را مِلک خویش میپندارند، ایران را بزرگترین غنیمت در غنائمِ خود میدانند.
فروپاشیِ دولت، ریشه در الگویِ حاکمانِ بَدسیرت دارد.
فرزندانِ نیکِ ایران،
آنچه در ایران در خطر است، خودِ ایران است. نجاتِ ایران در پیمانی است قلبی که هر یک از ما با فرهنگِ مهر و مهرگان داریم. پایداریِ ما ریشه در فرهنگِ ما دارد.
بیایید تا دست در دستِ هم، امانتدار و پاسدارِ فرهنگ و تمدنی باشیم که هرآنچه داریم از آن است و ریشه در خاکِ آن دارد.
بیایید تا دست در دستِ هم، از نقد و از نقدپذیری، فرهنگی نو بنا کنیم.
بیایید تا دست در دستِ هم، از آزادی، قانونی نو بسازیم؛ چرا که در نبودِ آزادی، نقدی هم در کار نیست؛ چرا که در نبودِ نقد، فکری هم در کار نیست؛ چرا که در نبودِ فکر، هیچی در کار نیست.
بیایید تا دست در دستِ هم، هیچستانِ جهل را ریشهکن و ایران را از نو بسازیم.
مهر در راه است، هموطن!
بیا تا دست در دستِ هم، برایِ فردایِ ایران، دولتی نوین و طرحی نو دراندازیم.
پاینده ایران،
رضا پهلوی
@OfficialRezaPahlavi