پاسخی به ۷ ایراد بر شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران 

پاسخی به ۷ ایراد بر شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران 

رسول بداقی (معلم زندانی)
رسول بداقی


۱- شورای هماهنگی فقط برای افزایش حقوق معلمان تلاش می‌کند، نه دیگر بخش‌های جامعه.

 ۲- خواسته‌های تشکل‌های فرهنگیان در حد یک حزب فراگیر نیست.

۳- شورای هماهنگی برنامه‌ای برای اداره‌ی آینده کشور ندارد.

۴- معلمان فقط ۶ ماه سر کار هستند، اعتراضات آنان به کمبود حقوق بی جاست.

۵- شورا در جذب معلمان و تشکیل کانون‌های تازه ناتوان بوده است.

۶- شورا در فراهم کردن محتوای آموزشی برای بهبود کیفی آموزش کشور کاری نکرده است.

۷- شورای هماهنگی نتوانسته با تشکل‌های غیرفرهنگی هماهنگی داشته باشد.


از دید بسیاری از اندیشمندان علوم تربیتی و فلاسفه، دو ویژگی انسان، یکی خود آگاهی و دیگری اندیشه ورزی است. همه‌ی آدمیان، برای یک زیست انسانی و عقلانی نیاز به چند توانایی دارند، اندیشه ورزی، اراده‌ی نیرومند، اخلاق شایسته، هنر، ورزش (تندرستی) وعاطفه‌ی انسانی، این توانایی‌ها آموزه‌هایی هستند که به طور رسمی و منظم از طرف سیستم آموزشی (مدرسه و دانشگاه) به انسان‌ها آموخته می‌شوند.
سایر ویژگی‌های فردی و اجتماعی مانند: شهروند خوب، قانونمندی، برابری خواهی، تخصص، انتقاد گری و... زیر مجموعه‌ی این آموزه‌ها هستند، جامعه‌ی سالم یعنی انشان سالم؛ انسان سالم را مدرسه و دانشگاهِ سالم پرورش می‌دهد. شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران نزدیک به ۲۵ سال است که برای رساندن جامعه به یک آموزش سالم، تلاش‌های چشمگیری داشته و هزینه‌های بسیاری هم پرداخته است. امّا از گوشه و کنار، به وسیله‌ی برخی گروه‌های نیک اندیش ایراداتی نیز وارد می‌شود. در اینجا تلاش می‌شود که به برخی از این نقدها پاسخی در خور داده شود.

  • نخست اینکه شورای هماهنگی فقط برای افزایش حقوق معلمان تلاش کرده، نه برای همه‌ی بخش‌های جامعه.

شورای هماهنگی در طول دهه‌های گذشته خواسته‌های گوناگون و گسترده‌ای مطرح کرده است که برخی از آن‌ها صنفی و بسیاری از آن‌ها خواسته‌های ملی و مردمی بوده است.
الف) اجرای اصل ۳۰ قانون اساسی (رایگان بودن آموزش) چه در مدرسه و چه در دانشگاه که از حقوق قانونی و منطقی دانش آموزان، دانشجویان و مردم ایران است. رایگان بودن آموزش، بخش مهمی از نگرانی‌های اقتصادی خانواده‌ها را بر طرف کرده، به بهبود کیفی آموزش کمک می‌کند و در توزیع عادلانه ثروت و درآمد نقش مهمی دارد. همچنین فاصله‌ی طبقاتی را کاهش می‌دهد، آمار کودکان کار و ترک تحصیل‌ها را پایین می‌آورد.

ب) استاندارد سازی مدارس نیز کیفیت آموزش را افزایش می‌دهد، فرصت‌ها و شرایط برابر آموزشی را فراهم می‌کند. دادن یک وعده غذای مناسب به دانش آموزان، داشتن سالن‌های ورزشی و هنری در هر مدرسه، داشتن لابراتورهای زبان آموزی، بر چیدن مدارس کپری، مقاوم سازی مدارس، داشتن آزمایشگاه و کتابخانه، کارگاه‌های آموزشی مناسب برای درس‌های فنی حرفه‌ای، جلو گیری از استفاده‌ی ابزاری از دانش آموزان و دانشجویان به نام سیاهی لشکر جناح‌های سیاسی و حکومتی، تدریس زبان مادری برابر قوانین ملی و جهانی و ده‌ها موضوع اجتماعی و کشوری دیگر هرگز از حقوق شخصی و قشری فرهنگیان نیست. بلکه در دفاع از حقوق قانونی و طبیعی دانش آموزان و دانشجویان سراسر کشور و خانواده‌های آنان است. افزون بر این، معلمان در سراسر کشور، دوش به دوش مردم ایران در اعتراضات شرکت داشته و در بزنگاه‌های خاص با بیانیه و حضور خیابانی با ملت شریف ایران همراهی داشته‌اند.

  • دومین انتقادی که می‌شود این است که: تشکلهای فرهنگیان ایران در اندازه‌ی یک حزب، انسجام ندارند.

بی گمان این استفاده از طرف کسانی مطرح می‌شود که از نزدیک با فعالیت‌ها، اساسنامه و چارت تشکیلاتی شورای هماهنگی آشنایی ندارند. از طرفی رسانه‌های فراگیری نیست تا پیوسته و منظم در این باره آگاهی رسانی کند، در مدت ۲۵ سال گذشته حاکمیت با همه‌ی نیروی خود و برنامه ریزی‌های پیچیده نتوانسته است، این تشکیلات را از هم بپاشد، این توانایی نشان از ریشه دار بودن، با برنامه بودن و انسجام تشکیلاتی است، این تشکیلات با ۴۵ کانون و انجمن ثبت شده در سراسر کشور دارای صندوق‌های مالی، جلسات پیوسته، اطلاعیه‌ها و فراخوان‌های سراسری، تجمعات و اعتصابات فراگیر، بیانه‌های به روز و مناسب با شرایط اجتماعی، صنفی و سیاسی کشور پایداری و بیداری خود را اثبات نموده است، این تشکل‌ها در هنگام مشکلات و بلایای طبیعی مانند کرونا، سیل، زمین لرزه و... دوش به دوش سایر نهادهای مردمی، کمک‌های سراسری را گردآوری و در موقع مناسب به دست آسیب دیدگان رسانده و دیدگاه‌های خود را نسبت به وظایف و کوتاهی‌ها و سهل انگاری‌های حاکمیت ابراز نموده است. که همه نشان از انسجام می باشد.

  • سومین ایراد این است که: معلمان در سال فقط ۶ ماه کار می‌کنند، پس اعتراض آنان به کمبود حقوق خود نابجاست.

این نقد مایه‌ی شگفتی است، چگونه پرسش کنندگان، به اینکه چرا باید در سال به جای ۹ ماه تحصیل، دانش آموزان، فقط باید ۶ ماه در کلاس باشند، به حکومت اعتراض ندارند و نگران کاهش سطح تحصیلات و آموزش دانش آموزان کشور نیستند، امّا به اعتراض معلمان ایراد می گیرند؟
بی گمان، این دسته از منتقدین، حتی نسبت به وظایف حاکمیت در برابر کارمندان خویش آگاه نیستند، فردی که به استخدام دولت در می‌آید، وظیفه‌ی دولت تامین زندگی اوست، از طرفی شغل معلمی، شغل ویژه‌ای است. او از دید دانش آموزان، الگوی رفتاری است، نظم و رفاه وی برای دانش آموزان در ادامه‌ی تحصیل ایجاد انگیزه می‌کند وانگهی بخشی از کار معلم مانند مطالعه و تحقیق و آمادگی برای تدریس، تصحیح برگه‌های آزمون و بسیاری از برنامه‌های تدریس را باید در خانه انجام دهد، از این گذشته بسیاری از مشاغل حتی یک چهارم از وظیفه‌ی قانونی خود فعالیت ندارند، از اینکه حکومت نمی‌تواند، از همه‌ی توانایی‌های معلمان در راستای بهبود آموزش، مانند سایر کشورهای پیشرفته بهره برداری کند، نه کوتاهی معلمان، بلکه ناتوانی دولت و حکومت در برنامه ریزی درست است.

  • چهارمین ایراد این است که: شورای هماهنگی تشکیلاتی صنفی است، که برای آینده‌ی کشور نمی‌تواند برنامه‌های فراگیر داشته باشد.

دراین‌باره باید گفت: برنامه‌ی اداره‌ی آینده‌ی کشور، تنها بر دوش یک گروه، حزب یا صنف نیست، بلکه تصمیمی‌ست که در زمان مناسب بر دوش بیش از ۶۰ میلیون رای دهنده‌ی ایرانی است. امّا شورای هماهنگی در طول ۲۵ سال گذشته به تناسب زمان و شرایط ملی و جهانی تصمیم گیری کرده و کنش مناسب را انجام داده است، در آینده نیز بنا به نیاز زمان و شرایط، هرگونه تصمیم‌گیری سیاسی را در کنار فعالیت‌های صنفی خویش دور از ذهن نمی‌داند، آنگاه که نیاز به ارائه‌ی یک برنامه ریزی کلان ملی پیش آید، چه بسا برنامه‌های خویش را به آگاهی مردم خواهد رساند. باری هویت و چیستی انسان وابسته به سطح آگاهی و اندیشه‌ی اوست. انسان یعنی آنچه آموزش دیده.
انسان یعنی تربیت او و این نوع تربیت را در مدرسه و دانشگاه مشخص می‌کند. مدرسه و دانشگاه است که انسان بودن را به آدمی می‌آموزد. جامعه سالم نیازمند انسان‌های سالم وانسان‌های سالم به دست مدرسه و دانشگاه سالم، تربیت می‌شوند، ساختن انسان‌های سالم زیربنای هر برنامه کلان ملی است.
دانشگاه و مدرسه است که همه‌ی جنبه‌های انسانی و نیازهای اقتصادی و اجتماعی فکری و زیستی انسان‌ها را به آنان می‌آموزد، بی گمان همان‌ها توانایی برنامه ریزی کردن برای اداره‌ی کشور را هم خواهند داشت. جامعه‌ای که پیشروان آنان معلمان، استادان، دانش آموزان و دانشجویان باشند و مردمی که دوش به دوش آنان، سیستم حکومتی خود را بر پایه‌ی علم و عقلانیت تعیین کنند، بی گمان خواهند توانست دموکراسی پایدار را در کشور خود حاکم کنند و خوشبختی خویش را رقم بزنند. استاد دانشگاه، معلم، دانش آموز و دانشجو و خانواده‌ها از هم جدا شدنی نیستند و اینها یعنی ملت و کشور.

  • پنجمین نقد این است که: شورای هماهنگی در جذب معلمان به کانون‌ها و تشکل کانون‌ها وانجمن‌های بیشتر ناتوان بوده است.

فعالیت NGOها و نقش آن‌ها در اصلاح ساختار سیاسی، اجتماعی کشور پیشینه‌ی فراوانی در ایران ندارد. ذهن مردم ایران بیشتر پیرامون اصناف حکومتی می‌چرخد، تا تشکل‌های غیردولتی، معمولاً در ایران اتحادیه‌ها و اصناف ساختار حکومتی داشته‌اند و در راستای تمجید و بزرگداشت و حمایت از برنامه‌ها و دستورات حاکمان تلاش کرده‌اند، از طرفی معنا ومفهوم و کارکرد اصناف و اتحادیه‌ها باNGOها (تشکلهای غیردولتی) متفاوت است. NGOها معمولاً غیر دولتی و غیر حکومتی هستند، از دل توده‌ها برخاسته و حرف و خواست آنان خواست مردم است. NGOها منتقد حکومت هستند. مؤسسین وهیأت مدیره و اعضای آن‌ها مورد خشم حکومت است و از طرف حکومت‌های دیکتاتور بازداشت، زندان، تبعید، تهدید، اخراج و گاه اعدام می‌شوند. خانواده‌ی آن‌ها از حقوق محروم می‌شوند، از این رو گردش به کار در NGOها بسیار اندک است. امّا با این همه شورای هماهنگی نقش درخشان و تاریخی خویش را انجام داده است و هرگاه حاکمیت دست از سرکوب برداشته، تشکل‌ها با استقبال گسترده‌ی فرهنگیان روبرو بوده است.

  • ششمین نقد: شورا در فراهم کردن محتوای آموزشی برای افزایش سطح کیفی آموزشی هیچ کاری نکرده است.

برای تهیه‌ی محتوای آموزشی نخستین چیزی که نیاز است، بودجه است. تهیه‌ی محتوای آموزشی نیاز به ابزار و وسایل، تجهیزات، مکان و نیروی انسانی متخصص در رشته‌های گوناگون دارد. کنشگران فرهنگی که با اندک حقوق خود مسافرت می‌کنند، جلسات کشوری برگزار می‌کنند، حق عضویت می‌پردازند به همکاران اخراجی، تبعیدی و بازداشتی خود کمک مالی می‌کنند. هزینه‌ی وکیل پرداخت می‌کنند. چگونه می‌توانند محتوای آموزشی فراهم کنند؟ در حکومتی که معلمان حق داشتن یک هفته نامه حتی یک بولتن داخلی ندارند، مقالاتشان در هیچ روزنامه، هفته نامه و مجله‌ای حق انتشار ندارد، چگونه می‌توانند محتوای آموزشی بسازند؟ در کشوری که فیلمسازان حرفه‌ای و با پیشینه‌ی درخشان جهانی و کشوری به جرم تهیه‌ی فیلم اجتماعی به سال‌ها زندان محکوم می‌شوند، چگونه معلمان می‌توانند دست به کار محتوای آموزشی شوند؟

  • هفتمین نقد: شورای هماهنگی نتوانسته با دیگر تشکل‌های غیر فرهنگی هماهنگی لازم را انجام دهد.

از یک دیدگاه باید گفت: در جو خفقان و سرکوب کنونی که حاکمیت در پیش داشته و دارد، همبستگی میان تشکل‌ها کار بس دشواری است. گرچه تشکل‌های مردمی برای وادار کردن حاکمیت به رعایت حقوق قانونی مردم راهی به جز همبستگی، هماهنگی و هم صدایی ندارد. امّا حاکمیت نیز برای سرکوب و خاموش کردن صدای مردم روش‌های خود را دارد، خوداری از صدور مجوز و معلق گذاشتن آنها در حالت بیم و امید در همان گام نخست یکی از راه‌های سرکوب است. حاکمیت با تهدید تک تک کنشگران، آزار و شکنجه‌ی روحی آنان و محروم کردن آنان از حقوق طبیعی به شکل‌های گوناگون آنان را خاموش نگه داشته است. از این رو به رغم تلاش‌های شورای هماهنگی در سال‌های گذشته به جز تشکل‌های اندکی مانند نیشکر هفت تپه، اتحادیه‌ی آزاد کارگران، بازنشتگان کشوری، ندای زنان ایران، بازنشتگان تأمین اجتماعی، کمتر تشکلی آماده‌ی همراهی و همکاری با شورا بوده است؛ به رغم آن در پایان همراهی ۲۰ تشکل صنفی و مدنی را در امضای منشور سراسری و ملی مطالبات حداقلی شورای هماهنگی را در بهار ۱۴۰۲ را نباید از یاد برد. این منشور و محتوای حاکم بر آن توانست برای نخستین بار از مشروطه تا امروز جریان مختلف اجتماعی و نحله‌های گوناگون فکری را ذیل مطالبات مشترک کنار هم قرار دهد که بازتاب گسترده‌ی آن را شاهد بوده‌ایم.

🔹🔹🔹

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران


🔹نشانی کانال تلگرامی شورا:

🆔 @kashowra


📍اخبار، نظرات و انتقادات خود در حوزه مسایل صنفی و آموزشی را از طریق آی‌دی زیر برای درج در کانال ارسال کنید 👇

 🆔 @kashowranews

Report Page