وقتی نخبه ها، از حذف زنان حرف نمی زنند

وقتی نخبه ها، از حذف زنان حرف نمی زنند

افسون حضرتی

وقتی درباره حذف زنان از فضاها و عرصه های عمومی جامعه صحبت می کنیم دقیقا چه می گوییم و چه مطالبه ای داریم؟ جواب ساده و واضح است؛ یعنی نیمی از جمعیت جامعه از حقوق برابر، برای ایفای نقش های خود در زمینه های هنری و موسیقی، اقتصادی، سیاسی، ورزشی، قضایی و اجتماعی و مدیریتی محروم شده اند و برای رسیدن به آن تلاش می کنند. دلیل این محرومیت چیست؟ در یک ساختار نابرابر و مردسالار، هر اندازه که تصمیم گیران جامعه فریاد سر دهند که زن و مرد برابر هستند، در پس زمینه ذهنشان چنین باوری وجود ندارد. بنابراین عرصه ای شکل می گیرد تک قطبی بدون ایجاد و فرصت رقابت برابر. زنان به تدریج حذف می شوند و مردان امتیازهای بیشتری کسب می کنند. جالب اینجاست که در درون هر زنی هم یک شخصیت مردسالار وجود دارد که آنقدر پر و بال گرفته و رشد کرده که می تواند به راحتی مانع برابرخواهی شود. در واقع یک انفعال نهادینه شده باورهای زنان را آبیاری می کند که حتی متوجه نیستند که غیب شده اند. اگر کمی بدون رگ گردن کلفت کردن و تعصب به اتفاقات ریز و درشت جامعه نگاه کنیم خیلی راحت می بینیم که زنان را نمی بینیم. مثلا چند روز قبل که عکسها و فیلم های تولد عادل فردوسی پور در فضای مجازی منتشر شد، ورزشی نویسان زن کجا بودند؟ چرا از آنها برای این مراسم دعوت نشده بود؟ در حالی که عادل فردوسی پور را می توان در دسته روشنفکرانی قرار دارد که بارها «کج دار مریز» در برنامه ۹۰ نقبی به حضور زنان در ورزشگاه ها زده و سه، چهار باری هم در سوال پیامکی اش تصاویری از گل های فوتبال و یا فوتسال زنان را به «ضرب و زور» گنجانده است. چرا عادل فردوسی پور و تیمش در ساخت برنامه ۹۰ و یا فوتبال ۱۲۰ از زنان استفاده نمی کرد و نمی کند؟ می دانید پاسخی که یکبار یکی از همکارانم به این پرسش داد چه بود؟ گفت: «چون هیچ زنی چیزی از فوتبال نمی فهمه.» گفتم: «از کجا می دونید ما از فوتبال چیزی نمی فهمیم؟ مگر شماها می فهمید که این قدر مطالب بی سر و ته می نویسید؟» سکوت کرد و گفت: «حق با توست من خیلی متعصبم و تا حالا مسائل زنان ورزشی نویس و دغدغه هایشان ذره ای برام ارزش نداشته.» 

تولد امسال عادل فردوسی‌پور


سال های اولی که کار حرفه ای ام را آغاز کرده بودم غیبت زنان و یا بی تاثیر بودن حضورشان در روزنامه نگاری ورزشی برایم عجیب نبود. اصلا احساس نمی کردم که نیستند. ورزش و دنیای روزنامه نگاری ورزشی را جامعه ای مردانه تشکیل می داد که من هم بی خود و بی دلیل به درون اندرونی مردانه اش سرک می کشیدم قصدی برای حذف من نبود چون تهدیدی نبودم. یک کبریت بی خطر برای انبار باروت های نم کشیده. در جلسات منشی بودم که باید دنبال چایی، کاغذ و خودکار، می گشتم و یا صورتجلسه ها را یادداشت می کردم. با گذشت دو دهه هنوز ساختار فکری و نظام شکل گیری جامعه روزنامه نگاری ورزشی و انجمن روزنامه نگاران ورزشی به عنوان متولی و نهادی برای حمایت از این قشر بر همان پایه نادیده گرفتن زنان استوار است. روی دیوار آجری دفتر این انجمن قاب های کوچک و بزرگی از پیرمردان دنیای روزنامه نگاری ورزشی به دیوار است. هیچ کدام هم «شق القمری» در ورزش نکرده اند که اگر چوبی لای چرخی نگذاشته باشند. روزی از یکی از مردان پرسیدم: «مگر روزنامه نگار زن نداریم؟» گفت: «زنی که لایق این باشه عکسش بره روی دیوار نه. چون شماها درجه سه هستین و همیشه درجه سه باقی می مونین.» من به چنین زن ستیزی «فُکل دوژوان» چه جوابی باید بدهم؟ من از تجربه زیسته خودم در حرفه روزنامه نگاری ورزشی صحبت می کنم. ولی این دلیلی بر کتمان غیبت زنان در جامعه نیست. شما هر روز زنان بسیاری را می بینید که مشغول فعالیت های اجتماعی هستند. کاملا درست است. اما چند درصد آنها توانسته اند از سقف شیشه ای بالای سرشان عبور کنند؟ در تصمیمات کلان جامعه چه جایگاهی دارند؟ یا شاید باید پرسید جامعه چقدر به دنبال ارتقای آنهاست؟ یا چقدر دلواپس دیده شدن شان؟ پاسخ این پرسش ها هم مشخص است.

همایون شجریان


پس از درگذشت مرحوم شجریان فقید تمام بار مسوولیت و غم این خانواده را پسر ایشان به دوش می کشد. پس همسر و دخترانشان کجا بودند؟ چرا زنان و مردانی که جلوی بیمارستان عزاداری می کردند شعارهای تسلیت شان خطاب به همایون بود؟ چرا هیچ یک از عزاداران زن نام دختر ایشان را صدا نزد و تسلیت نگفت؟ چون در درون همه ما یک مردسالاری ریشه دار وجود دارد که به ما یاد داده زنان نیستند. شاید اگر طی سالها شکل گیری نظام مردسالار و گسترش زن ستیزی یا بهتر بگوییم «زن حذفی»، مردها از امتیاز جنسیتشان به نفع زنان استفاده می کردند امروز با عرصه ای برابر برای رقابت و همزیستی مواجه بودیم. اما مردان نخبه و سرشناس جامعه هم در نقش یک کنشگر عمل نکردند تا بلکه حساسیت ها برای حضور برابر زنان مهیا شود. یا نخواستند این امتیاز شیرین را از دست بدهند و درگیر شوند یا اینقدر این محو شدن تدریجی و بطئی صورت گرفت که

کسی متوجه نشد. اگر زنی هم مطالبه و تقاضایش را علنی کند آنچه البته به جایی نرسد فریاد است.

Report Page