هر چیزی که قبل خوندن TMNT: The Last Ronin #5 باید بدونید! (اسپویل دار)

هر چیزی که قبل خوندن TMNT: The Last Ronin #5 باید بدونید! (اسپویل دار)

A.H.Dastvareh

سری «The Last Ronin» درمورد انتقام آخرین لاک پشت بازمانده بعد از مرگ سه برادر دیگۀ خودشه. ایونت های این سری بر اساس پیشروی دو برهۀ زمانی‌ـه، زمان گذشته (مربوط به فلشبک های سری) و زمان حال (مربوط به وقایعی که رونین، درحال حاضر داره تجربه می‌کنه).

گذشته

•معامله با شیطان

داستان از جایی شروع میشه که لاک پشت ها بزرگترین دشمنشون یعنی شردر رو شکست دادن. (هرچند دقیقاً مشخص نیست کِی) ولی به نظر میرسه قبیلۀ هاماتو بعد از مرگ شردر، با کارای، دختر و جانشین شردر و همچنین قبیلۀ فوت صلح کردن. ولی این صلح، اونقدرام دووم نیاورد! این چیزیه که وقتی با شیطان معامله می‌کنی گیرت میاد!

•حملۀ غیر منتظره

کامیک ما رو به خونۀ اپریل اونیل میبره، به نظر میرسه که اون و کیسی با همدیگه نامزد کردن و به مناسبت همین هم یه شام حاضر کرده و خانوادۀ هاماتو رو هم به این شام دعوت کردن. ولی ورود خانوادۀ هاماتو به شام اونقدرا هم صلح آمیز نبود! 

وقتی لاک پشت ها و اسپلینتر درحال اومدن بودن، قبیلۀ فوت به دستور اوروکو کارای اونارو غافلگیر میکنه، به اونا حمله می‌کن، استاد اسپلینتر در این وقایع به طرز فجیعی زخمی میشه و لاک پشت ها اون رو کنار کیسی و اپریل میرسونن. لاک پشت ها که نمیدونن چیکار کنن، از روی ناچاری تصمیم میگیرن که اسپلینتر رو به یه دکتر واقعی ببرن.

•تصمیم عجولانه

در همین حال، رافائل که ناراحته و دنبال انتقام در برابر خیانتی که فوت کلن به اونا کرده، به دنبال کارای میره! ظاهراً انگیزۀ اوروکو کارای برای خیانت به هاماتو، کشته شدن پدرش (خون ریخته شده... و دیگه هیچ راه برگشتی وجود نداره.) بوده و دنبال فرصت مناسب بوده تا نقشۀ از بین بردن هاماتو کلن رو عملی کنه.

رافائل به نینجاهای کارای حمله می‌کنه و بالاخره در برابر اوروکو کارای قرار میگیره... اونا بعد مبارزۀ تن به تنی که بین همدیگه داشتن توی دریا میافتن و خشم و تصمیم عجولانۀ رافائل، اون رو به کشتن میده. اون کارای رو می‌کشه (که بعدا مشخص میشه که فقط تو کُما بوده) ولی به قیمت مرگ اولین هاماتو...

•استاد جوان

بعد چند سال (که توی کامیک دقیق گفته نشده چند سال)، اوروکو هیروتو (پسر اوروکو کارای و نوۀ اوروکو ساکی یا شردر) به شونزده سالگی یعنی سن رسمی برای گرفتن تاج و تخت اوروکو و فوت کلن میرسه. ولی استاد جوان این بار یه تصمیم نوآورانه و جدید میگیره؛ اینکه ظاهراً از خون و خون ریزی و خصومت چندین سالۀ این دو قبیله خسته شده و میخواد با قبیلۀ هاماتو صلح کنه. به زیردستاش دستور میده که به اسپلینتر و قبیلۀ هاماتوی ژاپن یه دعوتنامه بفرستن تا اونا رو به مذاکره با فوت کلن دعوت کنه. 

•سفر به ژاپن

پس از این اتفاق، لاک پشت ها و اسپلینتر، بعد از مرگ رافائل، پریشون به نظر میرسن. اسپلینتر و داناتلو تصمیم میگیرن برای مذاکره صلح با فوت کلن به ژاپن سفر کنن. فیوجیتوید (دکتر هانیکات)، به اونا کمک میکنه تا با یه سفینه به اونجا برسن. قرار بود لئوناردو، مایکل‌انجلو، اپریل، کیسی و فیوجیتوید، همراه با چندین نفر از هم پیمان های انسانشون توی نیویورک بمونن و در این حین هیچ حرکت پرخاشگرانه ای توسط هاماتو کلن نیویورک صورت نگیره. 

•اوروکو ها دروغگوـن!

همون لحظه ای که اسپلینتر و پسرش از مخفیگاه خارج میشن. بکستر استاکمن که اونارو زیر نظر داشت، شروع میکنه به فرستادن فوت های انسان و بعدش فوت های ربات جدیدی که خودش طراحی کرده. به نظر میرسه که انگیزه استاکمن برای حمله به لاک پشت ها، بدست آوردن فیوجیتوید (هانیکات)ـه! (هرچند دلیلش گفته نشده). در جواب این حملۀ ناگهانی، لئوناردو به همه دستور میده تا از ورود نینجاهای فوت بیشتر جلوگیری کنن و در همین حین بدون هیچ حرکت خاصی، برای انجام صلح با فوت، از اونجا فرار کنن. اونا باید هانیکات رو به یه جای امن میبردن و همچنین خودشون هم به همونجا میبردن. ولی به دلیل حملۀ سیل عظیمی از فوت بات ها و ماوسر ها، فقط مایکی، اپریل و هانیکات تونستن خودشون رو به محل امن برسونن. لئو و کیسی باید در برابر همۀ اونا مقاومت میکردن و برای مایکی و بقیه زمان میخریدن. لئو به مایکی گفت اونا برن و به اسپلینتر و دانی خبر بدن که فوت به اونا دوباره خیانت کرده. در همین حین، فیوجیتوید که میدونه استاکمن قراره اون رو دوباره حبس کنه تا ازش برای اهداف شوم خودش استفاده کنه، و در همین حین میدونه که اگه خودشو تسلیم نکنه استاکمن به دوستاش صدمه میزنن، تصمیم میگیره که خودش رو منفجر کنه! استاکمن که این رو می‌فهمه، تصمیم میگیره که دست هیچکس به فیوجیتوید نرسه. اون کل مخفیگاه رو منفجر میکنه!

•مادر تنها

عد از منفجر شدن مخفیگاه، متاسفانه کیسی و لئو میمیرن. اپریل زیر آوار میمونه ولی یه مدت بعد، یه تیم نجات اون رو از زیر اون آوار در میارن. اون یه هفته بعد به هوش میاد و متوجه میشه که شوهرش کیسی و دوستش لئو مُردن. اون یه بازوش و همچنین یه پاش رو از دست داده و همچنین از کیسی بارداره! در این حین، اپریل متوجه میشه که نفوذ هیروتو توی شهر روز به روز بیشتر میشه و داره شهر رو متعلق به خودش میکنه. اپریلی که نمیتونه کاری کنه، تصمیم میگیره با پا و دست مصنوعی جدیدش و دخترش به مخفیگاهش بره و اونجا مستقر شه.

•بوم!

قبل این وقایع، مایکل انجلو در اثر انفجار چند بلوک اونطرف محله افتاده بود و کاملا بیهوش شده بود. اون به مغازه میره و میبینه همه چی منفجر شده... خودش رو سریعاً به فاضلاب میرسونه تا با دانی ارتباط برقرار کنه ولی نمیتونه! اون وسایلش رو جمع می‌کنه تا به ژاپن کنار برادر و پدرش بره...

•مذاکرۀ صلح

در همین حال، اسپلینتر و داناتلو به ژاپن رسیده بودن، اونا توی ژاپن با استاد شینیچیرو، دوست قدیمی اسپلینتر و یکی از فرماندهان هاماتو کلن ملاقات کردن. روز بعدی همگی آماده شدن تا به گفتگوی صلح هیروتو برن. هیروتو قبیله هاماتو رو به یه قبرستون دعوت کرده بود تا باهاشون مذاکره کنه. (یکم ترسناک) ولی خب شینیچیرو میگه که جاسوس هاشون مطمئن شدن که هیچ دسیسه ای توی کار هیروتو وجود نداره. ظاهراً هیروتو یکی از سفیر هاش رو کنار هاماتو کلن فرستاده تا قبل اومدن خودش با اعضای قبیله هاماتو صحبت کنه. 

•هیچ چیزی برای از دست دادن ندارم!

هیروتو یهویی وارد میشه و به اسپلینتر میگه که اون به استاکمن دستور داده تا پسرش و یه عضو خانواده رو بکشه! اسپلینتر که فکر میکنه همه اعضای خانواده ش مُردن، دیگه هیچ چیزی برای از دست دادن نداره! اون هیچوقت به یه اوروکو (حتی هیروتو) اعتماد نداشت و در نتیجه سلاحش رو به این مذاکره آورده بود! جنگ بزرگی بین قبیله هاماتو و قبیله فوت اتفاق افتاد! خون های زیادی ریخته شد... شاید به نظر قبیله غافلگیر شده بود... این مبارزه منصفانه نبود. در نتیجۀ این مبارزه... برندۀ این میدان اونا بودن! ولی به قیمت مرگ داناتلو و اسپلینتر... (آدم‌ها، جونورها، معلم‌ها، جنگجوها، قهرمان‌ها، و افسانه‌ها وجود دارن... پدر تو، استاد اسپلینتر، همۀ اینا بود.)

•آخرین رونین

در همین حین، مایکل انجلو که تصمیم گرفته بود بره ژاپن، از محل محموله های فرودگاه زد بیرون و به سمت مقر قبیلۀ هاماتو راه افتاد. برف داشت سنگین تر میشد و درست وقتی که میخواست تسلیم شه، چند جنگجو اون رو محاصره کردن. بهشون گفت که اون پسر اسپلینتر از قبیلۀ هاماتوـه. اونا مایکی رو به روستا بردن. استاد شینیچیرو اونجا منتظر مایکل انجلو بود... مایکی متوجه شد که پدرش و آخرین برادرش مُردن. مایکل انجلو که ناامید شده بود، به سمت کوه ها و جنگل حرکت کرد... مایکل انجلو توی راه از حال رفت، روزها، یه هفته و شاید بیشتر اونجا وسط جنگل دراز کشید... جهشزایی که توی خون اون وجود داشت مانع مردنش میشد. توی سرش صداهایی میشنید، میگفتن سرنوشتش کامل نشده و نمیتونه بره. اون سالها توی جنگل کتاب پدرش رو بارها و بارها مطالعه کرد و اونجا مدیتیشن کرد. کتاب اسپلینتر راهی بود برای یادگیری فنون رزمی و استاد شدن در اونا. اون آخرین نفر قبیله‌ش بود. اون رونین بود! 

اون باید انتقام خونواده‌ش رو میگرفت!

حال

•عملیات شکست خورده...

ده سال بعد از مرگ آخرین اعضای خانواده میگذره. کل شهر توسط اوروکو هیروتو و سایبورگ های پلیسش تسخیر شده. نیویورک در دست فوت کلنه. مایکل انجلو میخواد برای انتقام به مقر هیروتو حمله کنه. ظاهراً اون داره با روح برادراش به دلیل ارتباط قویش صحبت میکنه. رونین بعد از تلاش های فراوان بالاخره وارد ساختمان هیروتو میشه! هیروتو که متوجه شده یکی توی منطقۀ میانی آشوب ایجاد کرده، دستور میده تا این مهمون ناشناخته رو اعدام کنن! ولی رونین دیگه تصمیمش رو گرفته... انتقام خونواده ش رو باید بگیره! هیچ چیزی نمیتونه جلوی اون رو بگیره. اون از همۀ کسایی که جلوش قرار گرفتن عبور میکنه... هیروتو بالاخره میفهمه کسی که اینهمه آشوب ایجاد کرده، یه لاک پشت جهش یافته س! ون فکر میکرد همۀ اونارو کشته بود ولی اشتباه میکرد. هیروتو همۀ ربات های استاکمن رو به سمت رونین میفرسته. ولی یکی از ربات های گندۀ استاکمن رونین رو از ساختمون چند متری پایین میندازه! ولی رونین قرار نیست اجازه بده تا اونا کارشو اینطوری تموم کنن... اون هرچند ضربه شدیدی دیده، ولی فرار میکنه... یه دختر هم از روی کنجکاوی دنبال اون میره...

•سرنوشت کارای؟

در همین حال، ما متوجه میشیم که هیروتو، کارای یعنی مادرش که توی قضایای مبارزه با راف به کما رفته بود رو توی یه محفظه نگه داشته تا موقع موفقیت های پسرش اونجا باشه. اینکه اون کاری رو کرد که مادرش نتونست...

•هنوز نه... اینجوری نه!

رونین که ناامید شده، تصمیم به سپوکو میگیره (سپوکو یا هاراکیری یه نوع خودکشی بعد از ناموفق شدن توی ماموریت برای حفظ شرف و وفاداریه). مایکل انجلو همون لحظه ای که با خونریزی شدید میخواد خودکشی کنه، به این فکر میکنه که هنوز نباید بمیره... اینجوری نباید بمیره...! همون لحظه که از سپوکو دست میکشه، دختری که دنبالش اومده بود اون رو پیدا میکنه. اون از دیدن یه لاک پشت جهش یافته شوکه میشه! یکم دیگه، مایکل انجلو چشماشو باز میکنه و خودش رو کنار اپریل میبینه!

•کیسی مری جونز

بعد صحبت های مایکل انجلو با اپریل، اون متوجه میشه که اپریل یه دختر نوجوون به اسم کیسی مری داره، اون همون دختری بود که مایکی رو کنار اپریل آورده بود. کیسی مری از بچگی سبک شمشیرزنی کِندو رو تمرین میکرده. اون با مادرش توی "ته سنگ" که لقب منطقه های پایین شهر نیویورکه زندگی میکنه. کیسی مری جزو گروه مقاومتیه که با هیروتو مخالفن و یه نوع یاغی محسوب میشن. کیسی مری از مایکل انجلو درخواست میکنه که با گروهش به مایکی کمک کنن. ولی اون نمیخواد مسئولیت مرگ افراد دیگه ای از خانواده رو به گردن بگیره... با این حال اصرار مکرر کیسی مری باعث میشه نظر مایکل انجلو نسبتا تغییر پیدا کنه.

•حکومت نظامی

در همین حال، هیروتو به کل شهر اعلام میکنه که تا دستگیر شدن رونین، حکومت نظامی توی شهر دایره و همچنان به گشتن دنبال رونین ادامه میدن. بحث هایی که مایکی با روح برادراش میکنه باعث میشه که درمورد بردن کیسی به این ماموریت دو دل بشه. با این حال، اپریل که میخواد با مایکی درمورد یه مسئله ای صحبت کنه، مایکی متوجه میشه که سر فیوجیتوید که حافظۀ هانیکات هم هنوز اونجاست توسط تیم لئو و کیسی بازسازی شده. و اپریل هم یه نقشه ای برای حمله با استفاده از فیوجیتوید داره. کیسی مری و تیمش از گشت برمیگردن و خبر میدن که توی شهر حکومت نظامی شده و باید هرچه زودتر نقشه رو عملی کنن. 

•نقشۀ اپریل

بکستر استاکمن توی یه جزیره، مقر نظامی خودشو داره که با استفاده از اون، میتونه کل تکنولوژی ساخت خودش رو کنترل کنه. ولی اونا میتونن با استفاده از فیوجیتوید کل اون تکنولوژی رو از بین ببرن. مایکی با این نقشه مخالفت میکنه چون نمیخواد جون کسی در خطر بیافته، ولی بعد وقتی اپریل تانکی که برای نبرد ساخته بود رو به اون نشون میده، مایکی درمورد این ماموریت امیدوار تر میشه و باهاش موافقت میکنه!

•جهش یافتۀ جدید

مایکل انجلو بعد تمرین دادن کیسی به عنوان یه استاد، متوجه میشه که اون توانایی ها و قدرت هایی داره که نمیتونن متعلق به یه انسان معمولی باشن. اپریل به مایکی توضیح میده که، اون به کیسی نگفته ولی وقتی اپریل از خون مایکی نمونه گرفته متوجه شده که پرتو های جهش زایی که توی خون لاک پشت ها وجود داشته باعث جهش نسبی دی‌ان‌ای های کیسی جونز و اپریل اونیل (کسایی که بیشتر از همه با اونا وقت میگذرونن) شه. در نتیجه، کیسی مری هم نسبتا صاحب دی‌ان‌ای جهش یافته‌س! ولی این جهش یافتگی فقط روی سرعت و قدرت و توانایی ترمیمش تاثیر گذاشته؛ نه به شکل ظاهریش! و این توانایی ها به مرور زمان ارتقاء پیدا میکنن. اون به مایکی گفت که به کیسی چیزی نگه و یه راز بین دوتاشون بمونه.

•تو نباید از اینجا رد شی!

بالاخره اونا به مقر بکستر استاکمن حمله می کنن و موفق میشن همگی به درون این مقر برسن. اپریل فیوجیتوید رو توی محل کنترل تجهیزات قرار میده. استاکمن باز هم تصمیم میگیره فیوجیتوید رو بدست بیاره ولی توی آخرین لحظه فیوجیتوید با گفتن جملۀ: " تو نباید از اینجا رد شی! تو باید تقاص پس بدی! برای خانوادم! برای دوستام! برای همه چیز!" استاکمن رو پودر میکنه و خودش هم به نانوبایت های کوچیکی تبدیل میشه که کل شهر پخش میشن (این نانوبایت ها باعث میشن تا وسایل الکتریکی از کنترل استاکمن خارج شن و زیتُن هانیکات همه چیزو کنترل کنه.) حالا دیگه هیروتو هیچ چیزی نداره که ازش علیه رونین استفاده کنه، همه اختراعات استاکمن و پلیس های سایبورگ غیر فعال شدن. کل شهر خواستار تموم شدن حکومت شرورانه فوت کلن هستن!

خب... فکر میکنید رونین میتونه آخرین اوروکوی بازمانده رو شکست بده و شرافت خونواده‌ش رو برگردونه؟

با TMNT Fans همراه شید تا این رو توی جلد پنجم و پایانی این سری شگفت انگیز متوجه شید!


T.me/TMNTFans

Report Page