هرقدر به زمان برگزاری انتخابات مجلس نزدیکتر میشویم ، گوئی زبان اغلب نمایندگان آرام و بیصداتر میشود
✍️ رضا ...
البته شاید دیگر حرفی برای گفتن ندارند که بزنند و یا شاید هم انرژیشان به انتها رسیده و رمقی برایشان باقی نمانده و یا انگیزه شأن را از دست داده باشند و یا شاید هم از کابوس استصواب هراسان و بیمناک باشند ؟!
اما هرچه که باشد ، قطعا بدور از مصلحت و منفعت شخصی چیز دیگری نیست . زیرا در این مقطع سرنوشت ساز ، عبور از مسیر پر تلاطم استصواب دل مشغولی هر نماینده ای است !
تنها با کم گوئی یا آرام گوئی و شاید هم اصلا ناگوئی ، بهتر و سهل تر میتوان امید به عبور از این گلوگاه را داشت . زیرا باور داریم که زبان سرخ سر سبز را میدهد بر باد . بر همین اساس ، سکوت و همراهی با متولیان امر ، و تجربه ادوار گذشته نشان داده که باید در مجلس آسته بری ، آسته بیای که ......!؟
این روش برای عده ای زبان بسته جوری جواب داده که گویا مجلس برایشان شده خانه امن پدری و ملک شخصی و دفتر کسب و کار دائمی و از سوئی برای معدود نمایندگان ناشی و پر سر و صدا هم شده پایان خط خدمت.....!؟
اما بعضیها می پرسند پس حق مردم و رسالت نمایندگی در کجای این ماجراست؟ که در پاسخ به آنان باید گفت ،، این حرفها مال زمانی بود که مجلس در راس امور بود ، حال که دیگر بیشتر زحمتهای مجلس افتاده گردن شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت و گاهی مجلس خبرگان و شورای امنیت و بعضیجاها....!
پس دیگر رسالتی بعهده نمایندگان منتخب و محجوب مجلس و حتی در بعضی مواقع بگردن رئیس جمهور منتخب کشور نیز نمی ماند ، همچون افزایش سه برابری و ناگهانی نرخ بنزین که بگفته رئیس جمهور ، اصلا در جریان موضوع نبوده و صبح جمعه از طریق اخبار تلویزیون متوجه گران شدن آن شده است !!!؟
خلاصه هر قدر در این کارزار بجلو میرویم بنظر میآید لزومی به دخالت مستقیم مردم و یا نمایندگان و منتخبین و نهادهای مردمی در اداره کشور احساس نمیگردد و جمهوریت واژه ای لوکس و توخالی در کشور خود نمائی میکند .
این در حالیست که بعضی از عالمان کهکشانی نیز معتقدند برای مدیریت کشور هیچ نیازی به مشارکت و رضایت مردم نیست و مردم اصولا چنین حقی ندارند و فقط باید به تصمیمات حکومت گردن نهند و اطاعت کنند . با این نگرش مترقیانه هم خدا راضی خواهد بود و هم خلق خدا ، هم دنیایمان آباد میگردد و هم آخرتمان ختم بخیر خواهد شد ...!؟