نه به نام دین من
فاطمه توفیقیآیا باید در مقابل سوء استفاده از دینمان فریاد بزنیم؟
در دولتهایی سکولار که بناست آزادی همه شهروندان را به رسمیت بشناسند، کسانی به نام اسلام دیگران را میکُشند. آیا کسانی دیگر که نام اسلام را بر خود دارند و در این دولتهای سکولار (دست کم علیالادعاء) حقوقی برابر با شهروندان مسلمان و غیرمسلمان دارند، باید از خود دفاع کنند و جنایت را از جایگاه مسلمانی محکوم کنند و از نام دینشان حفاظت کنند؟ نه. حتی هنگامی که یک مسلمان میکوشد خود مسلمان و دینش را تبرئه کند و بگوید که جنایت و خشونت مسلمانی نیست، در دامی افتاده که آن تروریست مسلمان و آن دولت سکولار برایش چیدهاند: تعیین تکلیف رابطه دینش و خشونت. این در حالی است که وقتی میبینیم که اکثر حملات تروریستی را مردان انجام میدهند (گرچه صراحتاً به نام مردانگی چنین نمیکنند) در جایگاه شهرواندان مرد در مقام تبرئه و توجیه برنمیآییم. یعنی تروریسم و سکولاریسم از ما توقع ندارند که تکلیف رابطهٔ جنسیت و تروریسم را تعیین کنیم. همینطور است اینکه بسیاری از تروریستهای تحصیلکردههای رشتههای مهندسی و علوم پایه هستند و …. ما هیچ وقت نمیخواهیم رابطه تروریسم و مهندسی را تعیین تکلیف کنیم. ما هیچ گاه نمیخواهیم مهندسی را تبرئه کنیم.
حالا ببینیم آیا همین مثال را میتوان درباره واکنش زنان محجبه به خشونت به نام مقدس «امر به معروف و نهی از منکر» به کار برد؟ آیا ما زنان محجبه وظیفه داریم خشونت به نام دین را محکوم کنیم؟ بله، وظیفه داریم. به هر حال دینمان را دوست داریم و سبک زندگیمان را دوست داریم و نمیخواهیم کسی به دلیل تحمیل سبک زندگی ما به خودش، صدمه ببینند. فرق این وضعیت با مثال تروریسم به نام دین در دولتهای سکولار وجود قدرتی سیاسی است که به نام دین به افرادی امتیازهایی میدهد و آنان را مصون میسازد. اگر اعلام کردنِ موضع «نه به نام دین من» در یک دولت سکولار اتفاقا گرفتاری در بازی دوگانههای خطرناک است، اینجا اعلام نکردنِ موضع به معنای گرفتاری در این بازی است.
ما نمیخواهیم وارد بازی تفرقهافکنی بشویم و میخواهیم دست خواهران زخمدیدهمان را بگیریم. میخواهیم اعلام کنیم از اینکه کسانی ما را به دلیل انتخابمان مصون بدارند و به ما امتیازاتی بدهند، خوشمان نمیآید. میخواهیم بگوییم که نهی از منکر قرار است ما را بهترین امتها کند، قرار است از فساد جلوگیری کند، نه اینکه خودش مفسده بیافریند. حتی اگر الزام پوشش سر با هدف مصونیت جامعه صورت بگیرد، امروز در این الزام مصونیتی نمیبینیم. امروز بلندترین فریاد مخالفت با این الزام از شرق و غرب نیست، بلکه از ماست. ما دوست داریم دوگانههای دروغین و غیردینی را به هم بزنیم. دوست داریم فضیلتی که انتخاب کردهایم، مایهٔ آسیب به دیگران نشود. دوست داریم بگوییم که این نه مسلمانی، بلکه اقتدارطلبی بر زنان به نام دین است. و البته نیک میدانیم که گفتن چنین سخنانی از زبان یک زن محجبه چه بسا هزینهبردارتر از زبان شهروندی دیگر مثلا مردان یا زنان بدون پوشش سر است.
به یاد داشته باشیم بسیاری از زنان محجبه هم مانند بسیاری از زنان غیرمحجبه دوست دارند رفتنشان سر کمد لباس تصمیمی سیاسی نباشد. اما هیولایی در کمد لباسشان خوابیده که آنها را مجبور میکند در جایی موضع بگیرند. این هیولا روز به روز بزرگتر و زخمهایش دردناکتر میشود. امروز وقتی میبینیم به اسم لباس و دین و عفت و خانواده، خواهرانمان زخم میخورند، امروز مجبوریم فریاد بکشیم «نه به نام من، نه به نام دین من».
*کانال اندیشه دینی معاصر
*بازنشر: تلگرام کلمه