نقد و بررسی فیلم نان

نقد و بررسی فیلم نان

MiladB
The Nun

حیرت آوره! این همه بی نظمی, این همه آشفتگی حیرت آوره. فیلمی که می باید نقش بسیار حساس و اساسی رو در دنیای سینمایی کانجرینگ بازی کنه از اساس بر روی حباب ساخته شده. نمی دونم چه اتفاقی افتاده که در دوران حاضر کارگردان ها در خوش بینانه ترین حالت فراموش کردن و یا اصلا اصرار دارن که چنین مهمی رو نادیده بگیرن که علت تبدیل شدن چیزی که ما فیلم ترسناک خطابش می کنیم به یک عامل روب انگیز وجود صورت های گریم شده و تنش و استرس و نشون دادن گورستان در تاریکی نیست. چیزی که به قول گفتنی اون واشر سر سیلندر فیلم های ترسناکه روانشناسی معکوس فیلمه. چیزی که اصلا توسط ذهن ما قابل حل نیست,یک مار پله ی بدون خونه ی عدد گذاری شده. یک گیتاری که به جای دست باید با دم و بازدم و دمیدن هوا نواخته بشه. چیزی که حداقل اگر ما رو دیوانه نمی کنه حداقل اجازه بده دیدن دنیا از دیدگاه یک مجنون رو تصور کنیم. کل فیلم ترسناک روی روانشناسی چفت می شه. و الا نه دوربین گذاری خاصی رو می طلبه, نه لوکیشن های پی در پی جدید, نه موسیقی متن سنگین و دراماتیکی و نه بازی خاصی از بازیگر ها می گیره. همش خلاصه می شه به چندتا جیغ و فریاد و فرار کردن. اما فیلم نان تمام تلاشش رو می کنه اصلا مغز رو به بازی نگیره و فقط مثل رفیقی رفتار کنه که وقتی خوابیم با یه ماسک جیغ می یاد بالا سرمون و می گه بوووم!

در طول فیلم همش در حال شنیدن یک چیز هستیم. شیطان قدرت مند, شیطان قوی, این شیطان خبیثه, شیطان اینجا, شیطان اونجا, شیطان همه جا. و منه مخاطب باید از کجای این قوی بودن و جهنمی بودن شیطان رو حس کنم؟ از این دیالوگ های پفکی یا صحنه های به شدت کلیشه ای در قالب صنعت سینما که نه یک بار بلکه در کل فیلم مقابل چشمته. به آیینه نگاه می کنی و در انعکاس یک راهبه رو می بینی که پشتت وایساده بر می گیردی و می بینی خبری نیست.می خوای دوباره ذل بزنی به آیینه که بینگو! هیولا اونجاست و نشون دادن دندون های تیز و خون آلود همانا و پرت شدن ها همان. جلوه هایی که تا قبل از این فیلم به صورت کرار در دیگر فیلم های همین فرانچایز دیدیم دیگه بقیه فیلم های ترسناک که جای خود دارند. به شخصه هیچ کجای فیلم منو قانع نکرد که یک شیطان ماورای قدرت و خواهر مادر هرچی شیطان سفتی هست داره درون صومعه حرکت می کنه.دلیلش واضحه بخاطر همون نبود بازی با ذهن و روانشناسی. فیلم ترسناک همش باید با حدس و گمان گام برداره همش باید توی مرزی بین تعلیق و سردرگمی مخاطب رو غرق کنه. فیلم حلقه رو به یاد بیارید, از ابتدا تا انتها شاهد جمع آوری مدارک و شواهد مختلفی از دختری که درون فیلم ویدویی قرار داره هستیم. به جز دو سه سکانس هم با چهره ی هیولایی و ذات شیطانی این دختر بچه سر و کار نداریم اما همه جای فیلم شوم بودن این دختر حس می شه. سنگینیش, قدرتش, و اینکه چطور ذهن ماجراجویانی که به دنبالش بودند رو به بازی گرفت تا بتونه از چاه آزاد بشه که این یعنی بازی گرفتن ذهن مخاطب.از ابتدا یک راز و تا انتها یک راز. همین رازه که باعث ترسناکی می شه هرچند که یه سر نخ هایی اون وسط میان و می رن ولی ما باز سردرگم می مونیم که این شخصیت مخوف چه ابوالعجایبی تشریف داره. و همین باعث می شه ازش بترسیم چون نمی تونیم درکش کنیم. وقتی سراغ ساخت فیلم ترسناک می ری باید بدونی همش با رمز سرو کاری داری, همش یک روبیک بهم ریخته ایه که از یک شکل نامتقارن ساخته شده. در اینجا با فیلمی طرفیم که خودش باید راز یکی دیگه از فیلم های ترسناک رو برملا کنه و از طرفی می دونه که اگه راز بر ملا بشه دیگه ترسناک نیست. تا اینجا با چالش جدی رو به رو هستیم که خلاقیت بالا و راه حل متفاوتی رو خواستاره و از اونجایی که نویسنده ها و کارگردان این فیلم از خلاقیت یه چیزی هم بدهکارن عوض حل این ماجرا می رن تو جاده خاکی. این شیطان کیه که اینقدر قویه؟ از یه سوراخ اومده بیرون.چرا مثل راهبه ها لباس می پوشه؟ چون بین دیگر راهبه ها پنهان بشه! عجب, هیچ صحنه ای از اینکه این شیطان بخواد بین دیگر راهبه ها قدم بزنه و مخفی بشه ندیدیم دوم اینکه کارگردان تا این حد راهبه ها رو احمق قلمداد می کنه که اگر یک شیطان با صورت کریحش فقط لباس راهبه بپوشه تا خودش رو استتار کنه کافیه.

چرا لباس راهبه

همه ی این ها باعث می شه که ما یک اوریجین بی سر و ته از یک شیطان صفت ببینیم که کارگردان فوق العاده خلاقش در حالی که سعی می کنه پرده از راز این شخصیت برداره با زور تمام تلاش می کنه این راهبه ی جهنمی رو رازآلود نمود بده. به نظرم به جای اسم راهبه برای این فیلم باید چند شب با راهبه رو انتخاب می کردن چون این فیلم راهبه رو مو شکافی نمی کنه و صامت قرار گرفته. سر آخر چیزی که گیرمون میاد بیشتر شبیه یک فیلم جناییه تا یک فیلم ترسناک. به جای کارآگاه یک پدر روحانی داریم که بدی کار اینجاست که این پدر روحانی نه تنها زیرک و نکته بین نیست بلکه خیلی ریلکس و کودن تشریف دارن. راحت گول شیطان رو می خوره, راحت زنده به گور می شه, با یه مادر روحانی نقاب دار حرف می زنه که مشخصه مشکوکه ولی ککش هم نمی زنه. به جای سربازان یک گروه از راهبه ها رو داریم که مدام دعا می خونن و سر آخر یک راه بلد به نام فرانچی.

فرانچی یک دست و پاچلفتی

مثلا قراره که این شخصیت مهره ی مهمی در این فیلم باشه, اما از شیمی بسیار ضعیفی که با سایر شخصیت ها داره در عذابه. انگار کارگردان شخصیتی که داره خلق می کنه رو دوست نداره. چیزی که در فیلم از این شخصیت می بینیم شامل گنگی خاصی اندرون هرزگی و هیزی, شجاعت و دلهره,تقلا کردن و دست و پا زدن و چندتا دیالوگ راز آلود در انتهای فیلم با راهبه. که خیر سرش می خواد تبدیل به همون معمایی بشه که بالاتر بهش پرداختم و سر آخر یک صلیب برعکس و هزار تا سوال.این هزاران سوال جدید و بدون پاسخ باید در اوایل و اواسط فیلم مطرح بشن تا با لحن تاریک و فرم ذهن گیر این ژانر در هم بپیچن و یک چیز فرای درک ذهنی ایجاد کنن نه اینکه در آخر فیلم تازه کارگردان یادش بیوفته که عنصر کنجکاوی در فیلمش وجود نداره. آیا وجود این موارد جز برای اینه که مخاطب رو برای یافتن جواب های سوالات بوجود آمده در ذهنش به سمت فیلم بعدی سوق بده؟ من که بعید می دونم. برای مخاطبانی که این فیلم رو ندیدن فقط یک جمله دارم و اون اینه که مدام در این فیلم شعار سر می دن که با یک شیطان بزرگ سروکار دارین, شیطانی که قبلا دیدیم در کانجرینگ ۲ فقط با ذکر اسمش پودر می شه و در این فیلم فقط می بینیم که بلده جاذبه زمین رو خنثی کنه. درکل با یک فیلم افتضاح سرو کار داریم که کاری می کنه به جای ترسیدن قهقهه ی خنده سر بدین.


ممنون که همراه ما بودین

ارایه از رسانه ی یونایتد کمیکس

Report Page