نقد و بررسی عنوان دومزدی کلاک (پارت سوم)

نقد و بررسی عنوان دومزدی کلاک (پارت سوم)

Templar_vs_assassin

و سرانجام عنوان دومزدی کلاک به پایان رسید و از اونجا که میدونم خیلی از شما دوستان عزیز شدیدا مشتاق خواندن سومین پارت این مقاله بودید دوست دارم همینجا اول مقاله ازتون تشکر کنم و صادقانه بگم از تمام حمایتاتون هم من و هم تمامی تیم کمیک تاون سپاس گذاریم.

خب دوستان

کمیک دومزدی کلاک با پایانی بسیار عجیب تموم شد و از اونجا که ما ۳ شماره ی دهم، یازدهم و دوازدهم رو هنوز بررسی نکردیم کارمون رو با شماره ی دهم آغاز میکنیم اما قبلش دوست دارم براتون داستانی زیبا از یکی از اتفاقات دنیای کمیک بگم.

داستان مال زمانی هستش که برایان کی وان برای دریافت نصیحت نویسندگی پیش نیل گیمن افسانه ای میره. مشکل برایان مشکل پیچیده ای بود چراکه برایان برخلاف خیلی از ماها دو قانون اول نویسندگی رو میدونست

۱. شروع به نوشتن کن

۲. اون چیزی که شروع کردی رو تموم کن

مشکل برایان این بود که چیزی برای گفتن نداشت و پیشنهادی که نیل بهش کرد این بود: برو اون بیرون و زندگی کن. تجربه کسب کن و نتیجه ی اون پیشنهاد آثار بزرگی نظیر وای د لست من،ساگا، پیپر گرلز و... شد.

ببینید اگر شما دنبال یک مرگ هستید کافیست حرفی برای گفتن نداشته باشید. منظورم این است که اگر دوست دارید امنیت زندگی قدیمیتان را به بهای تجربه ی چیزهای جدید بخرید شما یک انسان مرده محسوب میشوید که چیزی برای گفتن ندارد ولی همونطور که تاریخ علم اثبات میکند؛تئوری های اشتباه فیلسوفان یونان باستان با آزمایش و تجربه های جدید میتواند به پیشرفت های امروزه تبدیل شود. پس اگر دوست دارید زندگی کنید و ذهن خود را گسترش دهید و از همه مهمتر در مسیر پیشرفت گام بردارید کمیک دومزدی کلاک میتواند کلاس درس خوبی برای شما باشد.

داستان قسمت دهم کمیک حول یک آزمایش شکل میگیره. انجام دهنده ی این آزمایش مرد منطق داستان ما یعنی دکتر منهتن هستش که شروع به آشنا شدن با شخصی به اسم کلمن میکنه و وقایع زندگیشو میشنوه. دکتر منهتن به لطف وقایع دنیای واچمن در این شماره به دنبال درک زندگی آدم های این یونیورس هستش و کارشو با بررسی جزء شروع میکنه و برای امتحان با زندگی کلمن استارت میزنه و شخصیت کلمن شروع میکنه فقط و فقط از زندگی خودش برای دکتر میگه.

داستان ادامه پیدا میکنه تا به جایی میرسه که دکتر درمورد سوپرمن میشنوه و کلمن رو به قصد آشنایی با سوپرمن رها میکنه. به عبارتی دیگه سوژه ی تحقیقی دکتر منهتن در اینجا عوض میشه و با فردی آشنا میشه که در دنیای دیسی یونیورس نماد امید محسوب میشه. در اینجا دکتر منهتن علاقه ی بیشتری به تحقیق درمورد سوپرمن از خودش نشون میده و خب دلیلش هم واضحه ولی برای کسایی که نمیدونن باید بگم دلیلش آگاهی دکتر از رویارویی این دو شخصیت در آیندس ولی ناآگاهی از نتیحه ی این رویارویی.

دکتر منهتن شخصیتی نیست که از زمان تصوری مشابه تصور ما داشته باشه و از اونجا که الن مور همانند آلبرت انیشتین از طرفداران تئوری ب زمان هستش این شخصیت رو جوری ساخته که طبق تئوری ب زمان هر سه حالت گذشته، حال و آینده رو همزمان ببینه و به عبارتی دیگر در دنیای ما علاوه بر سه بعد فضا، آزادی عمل در بعد زمان داشته باشه.

خلاصه دکتر منهتن شروع به تحقیق درمورد سوپرمن و ورژن های مختلف این شخصیت در طی ریبوت ها میکنه و سرانجام تصمیم میگیره با عامل امید بیشتر آشنا بشه پس دست به آزمایشی بسیار بزرگ میزنه و با ایجاد تغییر در دنیای دیسی یونیورس(لنترن الن اسکات) و نابودی امیدهای بسیار در نتیجش عکس العمل نماد امید یعنی سوپرمن رو بررسی میکنه.

به این ترتیب جف جانز در این شماره آزمایشی ترتیب میده که طی اون دکتر منهتن متوجه میشه که آدمای این دنیا یکی از مهمترین حقیقت های دنیا یعنی وجود نتیجه و عکس العمل برای اعمالشون رو فراموش کردن. دکتر در این دنیا شاهد افرادی هستش درگیر دغدغه های خودشون هستند ولی اشتباه میکنن و یادشون میره که دنیا حول اونا نمیچرخه و نمیتونن هرکاری که دلشون خواست بکنن چراکه هر عملی به امیدی وابسته است و امید عامل زندگی انسان هاست. شما صبح راه میرید اما یادتون نره قبلش امید به انجام اینکار دارید و پشت هر عملتون ابتدا امید به انجام اون عمل قرار گرفته چراکه شما از آینده خبر ندارید و همانند مکانیک کوانتوم تنها از احتمالات آگاهی دارید و زیبایی این قسمت در اینجا نهفتس که دکتر منهتن اکنون با نابود کردن امید برای انجام آزمایشی عکس العمل اعمالش را فراخوانده است و سوال اصلی داستان ما اینجا پدید آمده است. به صورت خلاصه این شماره علاوه بر پیوستن اریجین سوپرمن به مهمترین عامل زندگی بشریت، شخصیت دکتر منهتن را وارد چالشی فلسفی میکند و دیگر به تکرار از نقطه ضعف دکتر که در مینی سری واچمن معرفی شد استفاده نمیکند.

این شماره تبدیل به مسترکلاسی برای دکتر منهتن شده است که اکنون از خود میپرسد کسی که امید را نابود میکند چجور آدمی است و جوابش به این سوال یک آدم بد است چراکه با نابود کردن امید، زندگی نابود میشود و همانطور که در مینی سری واچمن دیدیم دکتر بدنبال بالابردن ارزش زندگی است نه نابود کردن آن و اینجاست که داستان ما وارد قسمت یازدهم میشود.

پس از یک قسمت فوق العاده که در آن جف جانز علت اصلی عامل سقوط دنیا را بیان کرد در قسمت یازدهم شروع به پیشبرد داستان از ابعاد مختلف میکند. دوستانی که داستان را خوانده اند میدانند ما در ۱۰ شماره ی نخست با ابعاد مختلف روانشناسی شخصیتی، سیاسی و جامعه شناسی داستان آشنا شدیم و اینجا جف جانز اثر کمبود امید بر هر یک از شخصیت ها را بیان میکند. او به پیشبرد توطئه ی سوپرمن میپردازد وآینده ای وضعیت سیاسی جهان امروز بین روسیه و آمریکا نشانمان میدهد و سپس به رورشک جدید داستان ما میپردازد و دوگانگی و ربوده شدن حقیقت و امیدش را بررسی میکند. جالب است بدانید یکی از زیبایی های داستان در ناامید نشدن بتمن از رورشک است که با پایان قسمت دوازدهم به شدت در ارتباط است پس من هم این بعد را در پایان قسمت بعد تحلیل میکنم. علاوه بر این موارد جف جانز جامعه شناسی را نیز پیش میبرد و با زیر سوال بردن وضعیت فعلی باعث ایجاد تنش بین بلک ادم و ویلن ها و دولت آمریکا میشود اما در بین مفهومی کلیدی تر نهفته است که باعث پیوند محکمتر قسمت قبل به این شماره و در نهایت به پایانی میشود.

جف جانز در بین وقایع کثیر و بااهمیت این شماره با استفاده از توطئه سوپرمن فلسفه ی علم را وارد ماجرا میکند و به بررسی یکی دیگر از معضلات جامعه ی امروزی به خصوص فرهنگی که من در میان علاقمندان صنعت سرگرمی شاهدش بودم اشاره میکند. اگر دقت داشته باشید ماجرای توطئه ی سوپرمن تنها یک تئوری محسوب میشود چراکه سندی تا به اینجا برای اثبات آن ارائه نشده است اما در داستان دومزدی کلاک تمامی افراد شروع به انجام عکس العمل های بسیار جنجالی نسبت به این موضوع کرده اند. در اینجا افرادی را شاهو هستیم که بین نظر و حقیقت دچار دوگانگی شده اند و نظر را بر حقیقت مقدم دانسته اند. من در بین صنعت سرگرمی افرادی را شاهد بودم که تنها نظر خود را قبول داشتند، افرادی که تنها نظر منتقدین و همینطور افرادی که برای فرار از حقیقت تنها به سلیقه پناه میبردند و در اینجا شاهد آن هستیم که تمام اینها نظراتی است که افراد باید بدانند تکیه به آنها به صورت مجزا سبب نابودی، هرج و مرج، از بین رفتن امنیت شخصی و اجتماعی و درنهایت با نابود کردن امید سبب نابودی زندگی میشود. جف جانز در اینجا حقیقت را تنها فاکتور اصلی ماجرا معرفی میکند و با بیدار شدن سوپرمن اولین تلاش ها برای کسب حقیقت رقم می خورد. حقیقت چیزیست که علم، فلاسفه و دنیا بدنبال آن هستند و نباید فراموش کرد که نظر شخصی ما ممکن است حقیقت نباشد همانطور که در علم شاهد اشتباهات تئوری های نیوتون بودیم که توسط انیشتین بیان شد و امروزه نیز شاهد برخی کمبود ها در تئوری های انیشتین هستیم. به عبارت دیگر تلاش برای یافتن بهترین تئوری برای توصیف حقیقت فلسفه ی علم و موضوع بحث در اینجاست که با امید پیوند خورده است.

بدین ترتیب سوپرمن بیدار شده و این مرد وارد میدان میشود. کسانی که با شخصیت شناسی سوپرمن آشنا باشند و روانشناسی وی را مطالعه کرده باشند میدانند که سوپرمن در کل برای یک کشور عمل نمیکند. در اینجا جف جانز با فرانک میلر تفاوت دارد و سوپرمن هایشان نیز متفاوت هستند پس واضح است که اینجا نماد امید وارد میدانی از ناامیدی شده تا زندگی های بسیاری را نجات دهد و بار دیگر امید را بازگرداند اما چگونه؟

برای دریافت جواب باید به سراغ آخرین شماره ی داستان برویم.

قسمت دوازدهم دومزدی کلاک پر شده از مفاهیم عمیق و پیچیده که با پیشروی در داستان آنها را موشکافی میکنیم. در قسمت دوازدهم ما شاهد رویارویی سوپرمن و دکتر منهتن هستیم و نکته ی جالب ماجرا در طرز عملکرد سوپرمن نسبت به گفته های دکتر منهتن است. دکتر به سرعت سراغ اصل مطلب میرود ولی سوپرمن عکس العملی نشان نمی دهد. در ادامه داستان به سراغ رورشک جدید ماجرا میرود و ما در اینجا شاهد ترکیب یک ارزش بسیار مهم فلسفی با شخصیت پردازی انسانی هستیم. در اینجا رورشک شکسته شده داستان را داریم که در قسمت پیش هم بود ولی اینجا با بتمن وارد صحبت میشود و بتمن به رورشک چیزی بالاتر از رورشک را میدهد. پسری که رورشک شده بود خود را به قواعد رورشک متصل کرده بود همانند ما که بعضی از ما تنها به سلیقه، برخی تنها به نظر منتقدین و برخی تنها به نظر دیگران پناه میبرند و بتمن در اینجا به رورشک یاد آور میشود رورشک تنها نمادی است که ارزش آن به شخص وابسته است. رورشک، بدون ارزش هیچی نیست و دهنده ی این ارزش ما هستیم. ما هستیم که با جستجوی حقیقت به نمادها ارزش میدهیم و اینجاست که داستان به سراغ سوپرمن و دکتر منهتن برمیگردد. این لحظه ای هست که تمام ما منتظرش بودیم و در نهایت مشاهده میکنیم سوپرمن از دکتر منهتن دفاع میکند.😲

این لحظه به قدری عمیق است که کمی باید تنها برای همین بخش تفکر کنیم. در اینجا اولین چیزی به چشم می آید دادن اولین انتخاب بدون ضعف به دکتر منهتن است. دومین مورد عامل صبر است. سوپرمن شخصیتی است که نماد امید است و اینجا جف جانز او را با صبر پیوند میدهد. در این لحظه شخصیت سوپرمن به حرف های دکتر اعتماد نمیکند و بر احساسات و سلیقه فارغ آمده و شروع به سوال پرسیدن میکند. به عبارت دیگر شخصیت سوپرمن اولین گام ها را در پی کشف حقیقت برمیدارد و در این میان با صبر کردن امید را خلق میکند. وی برای دکتر منهتن نابودی را با نجات جایگزین میکند و به او قدرت انتخاب میبخشد. قدرت انتخابی که تئوری ب زمان از او گرفته بود و حال دکتر درک میکند امید چیست.

امید صبر دنیایی است که کودکی را وارد زمین میکند و پس از گذشت سالیان سال همچنان صبر میکند و آرام آرام به کودک مسیر پیشرفت را در کره زمین نشان میدهد. صبر کردن به معنای هیچ کاری نکردن نیست بلکه صبر کردن به معنای از دست ندادن امید است و اینجا دکتر منهتن از اولین انتخاب خود استفاده میکند. انتخابی که سوپرمن به او میدهد تا آزادی جهان را زیاد کند و امید را بازگرداند. سوپرمن به دکتر نشان میدهد که نادانی برابر با ناامیدی نیست بلکه نادانی تله ای است که اگر انسان بداند بیشتر میتواند بفهمد به خوبی از آن رهایی می یابد. پس امروز دوستان من بدانید که بیشتر میتوانید بدانید و لازم نیست تنها به سلیقه ی خود تکیه کنید یا تنها به حرف دیگران بلکه میتوانید همه را باهم داشته باشید تا به حقیقت دست یابید. میتوانید صبر کنید و امید خود را خلق کنید و سخنی که از دهانتان بیرون می آید را به حقیقت مبدل کنید و این کاریست که دکتر منهتن انجام میدهد.

وی میفهمد که همه چی پایان میپذیرد زیرا چیزهای بهتر مدام می آیند و آزمایش امید نابود کرده ی دکتر توسط خودش از بین میرود تا امید بار دیگر باز گردد. در اینجا سوپرمن کلید اصلی داستان میشود و نشان میدهد که ما شاید سوپرمن یا منهتن هایی نباشیم که بتوانیم در یه لحظه دنیا را عوض کنیم ولی بتمن هایی هستیم که میتوانیم ایده ها را آرام آرام ارزش ببخشیم.

جف جانز در این شماره دست به عملی تاریخی میزند. وی نتیجه ی تقابل دو فلسفه ی بزرگ تاریخ کمیک را به حقیقت میدهد و سپس امید را صبر درآمیخته و جهان دیسی را گسترده تر از قدیم میکند. وی عامل زندگی را به دیسی یونیورس بازمیگرداند و با تکیه بر اصلی وجودی شخصیتها آنها را ارتقا میبخشد. وی صبر شما را ارزشمند میکند و بجای تکرار موضوع و ساختن داستان حول آن شما را وادار به تفکر میکند و اگر تفکر برایتان سخت است جوابتان صبر است.😀

و در پایان دکتر از فلسفه ی سوپرمن استفاده میکند و با ساخت بچه ای جدید آزادی بیشتری در دنیایش پدید می آورد و آنها را به حقیقت نزدیک تر میکند.

پس دوستان گرامی از شما خواهش میکنم زین پس امیدوارانه حرکت کنید. آینده ای که نمیدانید ولی تصور میکنید را حقیقت مپندارید چرا که شما انتخاب دارید. صبر کنید و دنیا را نجات دهید و آزادی را با امید خلق کنید. زندگی کنید و گمان نبرید که شما یا هر کسی دیگری حقیقت را میداند اما به هیچ سخنی بی اعتنایی نکنید و همه را به گنجینه ی صبر خود بیافزائید.

در پایان امیدوارم از این‌ مقاله خوشتان آمده باشد و امیدوارم نظراتتون رو به من ارسال کنید. آیدی من در تلگرام @TakrasFires است و این مقاله ای از تیم‌کمیکی یونایتد کامیکس میباشد.

Report Page