نظریه اتریشی ساختار سرمایه: تمرکز بر زمان و هماهنگی بین زمانی

نظریه اتریشی ساختار سرمایه: تمرکز بر زمان و هماهنگی بین زمانی

https://t.me/UTfinance


مکتب اقتصاد اتریش با تأکید بر نقش زمان و اهمیت هماهنگی تولید در افق‌های زمانی مختلف، دیدگاه منحصر به فردی را در مورد ساختار سرمایه ارائه می‌کند.

برخلاف نظریه اقتصاد نئوکلاسیک -جریان اصلی اقتصاد که در دانشگاه‌ها تدریس می‌شود- که سرمایه را توده‌ای همگن می‌دانند، دیدگاه اتریشی ناهمگونی کالاهای سرمایه‌ای را برجسته می‌کند. این کالاها، از ماشین آلات گرفته تا ساختمان، زمان تولید و طول عمر متفاوتی دارند. این ناهمگونی بسیار مهم است زیرا مفهوم «ترجیح زمانی» را معرفی می‌کند. افراد به طور طبیعی مصرف در زمان حال را بر مصرف آینده ترجیح می‌دهند. این اولویت زمانی بر تصمیمات پس‌انداز تأثیر می‌گذارد که در تعیین طول و ساختار کالاهای سرمایه‌ای تولید شده موثر است.

بوهم باورک و روش تولید گردشی

یوگن بوم باورک، اقتصاددان برجسته اتریشی، «روش تولید گردشی» را توضیح داد. این روش بر استفاده از کالاهای سرمایه‌ای با ماندگاری بیشتر برای تولید کالاهای مصرفی به صورت غیر مستقیم تاکید دارد. به عنوان مثال، ساخت یک کارخانه (یک کالای سرمایه ای بادوام) زمان و منابع را از مصرف فوری می‌برد، اما در نهایت امکان تولید بیشتر کالاهای مصرفی در آینده را فراهم می‌کند. نرخ بهره، در دیدگاه اتریشی، از این ترجیح زمانی و روش گردشی ناشی می‌شود. مردم برای فدا کردن مصرف فعلی به نفع منافع آتی ناشی از سرمایه طولانی‌تر، حق بیمه (بهره) می‌خواهند.

مشکل هماهنگی بین زمانی هایک

فردریش هایک، یکی دیگر از اقتصاددانان بانفوذ اتریشی، بر روی «مشکل هماهنگی بین زمانی» تمرکز کرد. این مشکل به این دلیل به وجود می‌آید که تصمیمات صرفه جویی فردی باید با ساختار تولید هماهنگ شود. کارآفرینان، با هدایت سیگنال‌های بازار مانند نرخ‌های بهره، تصمیمات تولیدی را بر اساس درک خود از ترجیحات مصرف‌کننده آینده اتخاذ می‌کنند. اگر این سیگنال‌ها، به عنوان مثال با دخالت دولت، تحریف شوند، می‌تواند منجر به تخصیص نادرست منابع در مراحل مختلف تولید شود.

پیامدها برای تصمیمات ساختار سرمایه

تئوری اتریشی پیشنهاد می‌کند که تصمیمات ساختار سرمایه بهینه به تعامل بین ترجیح زمانی، بازده مورد انتظار سرمایه گذاری و نرخ بهره بستگی دارد. شرکت‌ها کالاهای سرمایه‌ای را با زمان‌های تولید که به بهترین وجه با ترجیحات زمانی مصرف کنندگان مطابقت دارد، ترجیح می‌دهند. ترجیح زمان کم، که نشان دهنده تمایل بیشتر برای پس انداز و انتظار است، امکان پذیرش کالاهای سرمایه ای بادوام را فراهم می‌کند و رشد اقتصادی را در بلندمدت تقویت می‌کند.

نظریه ساختار سرمایه اتریشی به دلیل عدم تاکید بر مدل‌های کمی و تمرکز آن بر عوامل ذهنی مانند ترجیح زمانی مورد انتقاد قرار گرفته است. با این حال، بینش‌های ارزشمندی را در مورد ماهیت پویای تشکیل سرمایه و اهمیت هماهنگی مبتنی بر بازار در اقتصادی که از کالاهای سرمایه‌ای ناهمگون در طول زمان استفاده می‌کند، ارائه می دهد. با درک این مفاهیم، سیاست گذاران و کسب و کارها می‌توانند تصمیمات آگاهانه‌ای اتخاذ کنند که باعث رشد اقتصادی پایدار می‌شود.

Report Page